اگر آن روز که همه‌پرسی شد می‌گفتیم اسلامی که کنار این جمهوری می‌نشانیم، رای مردم و حق حاکمیت مردم و توسعه را قبول ندارد و برای مجلس هیچ اصالتی قائل نیست و...؛ آیا مردم به این رأی می‌دادند؟ این اسلامی که امروز وصف جمهوریت شده است اسلامی که در نوفل‌لوشاتو مطرح شد، نیست. آیا جمهوری ما همان است که در دنیاست؟ آیا اسلام که از آن دم می‌زنند، همان اسلام سازگار با جمهوریت است؟ این اسلام با جمهوریت و با دموکراسی و مردم‌سالاری سازگار نیست، سبب اصلی ناکارآمدی‌ها است. گوینده این سخنان، کسی است که اولا در پروژه القای دروغ تقلب در انتخابات ۱۴ سال قبل و نابودی حماسه مشارکت ۸۵ درصدی مردم، نقش بازیچه سرویس‌های بیگانه را ایفا کرد و حال آنکه نه‌تنها کوچک‌ترین سندی برای این دستمایه آشوب‌افکنی ارائه نکرده، بلکه در محافل خصوصی گفته که از ابتدا باور داشته تقلبی صورت نگرفته است(!)

این در حالی است که ادعای تقلب، دستاویز کانونی سرویس‌های جاسوسی غرب برای راه‌اندازی کودتاهای مخملی بوده و خاتمی به همین دلیل در خیانت موسوی و برخی عناصر اشرافی غربگرا (برخی اعضای دولت موسوم به اصلاحات) شریک است. روزنامه شرق در یادداشتی نوشت: ‌‌این روزها در محافل سیاسی اصلاح‌طلبان عبارت «سرمایه اجتماعی» را زیاد می‌شنویم. سرمایه اجتماعی چندان دغدغه اصولگرایان نیست؛ چون چندان به مردم باور ندارند. رای آنها را مهم نمی‌شمرند. خود را وامدار آنها نمی‌دانند. بودن یک انتخابات حداقلی برای خالی‌نبودن ویترین سیاست و در حد نمایشی از دموکراسی را کافی می‌دانند، اما برای اصلاح‌طلبان، سرمایه اجتماعی مهم است و ترجیع‌بند هر گفتاری درباره انتخابات است.