همزمان با سرعت یافتن سیر وقایع در منطقه قفقاز جنوبی، رفته رفته حضور جمهوری اسلامی ایران نیز از حاشیه امور به متن انتقال می‌‌‌یابد. حذف خودخواسته ایران از معادلات منطقه قفقاز جنوبی، تا به امروز حتی به از دست دادن برخی فرصت‌‌‌های ناب و قابل تامل نیز منجر شده است. زنگ بیداری را جنگ ۴۴ روزه قره‌‌‌باغ به صدا درآورد و ایران با تاخیر، در روزهای پایانی جنگ و با کشف تدریجی پیچیدگی‌‌‌های موجود، ناگهان خود را در برابر واقعیاتی غیرقابل چشم‌‌‌پوشی و مسائلی یافت که تشنه ارائه راه‌‌‌حل‌‌‌های عقلایی هستند. قفقاز جنوبی در این برهه خاص تاریخ معاصر، در کنار همه ویژگی‌‌‌های دیگرش به‌‌‌عنوان راه و معبری که ایران را با هم‌‌‌پیمانان این روزهایش پیوند می‌‌‌دهد، معنا و مفهوم می‌‌‌یابد. ایران هم اکنون از مسیر جمهوری ارمنستان و با تهاتر گاز با برق، بخشی از برق مصرفی کشور را تامین می‌‌‌کند.

البته خطوط کنونی انتقال گاز نیز با وسواس‌‌‌ها و خساست‌‌‌های تحمیلی اولیه دوستان روس، در مقطعی که طراحی و آماده اجرا می‌‌‌شدند، حجم بسیار نازلی دارند و تنها برای تامین نیازهای محدود دو کشور کفایت می‌‌‌کنند، در حالی که اصولا حضور در دریای سیاه که در تعامل با جمهوری‌‌‌های ارمنستان و گرجستان امری کاملا قابل حصول و دست‌‌‌یافتنی به نظر می‌‌‌رسد، از اهداف دوربرد کشورمان بوده و نیازمند ایجاد زمینه‌‌‌ها و شرایط مناسب است. در این راه شرایط ویژه کنونی روسیه، کشوری که به‌‌‌عنوان هم‌‌‌پیمان استراتژیک قلمداد می‌شود، بسیار حائز اهمیت است.

این واقعیت که هم‌‌‌اکنون روسیه محاصره شده، مقادیر معتنابهی از گاز خود را از طریق جمهوری آذربایجان به اروپا عرضه می‌‌‌کند و اروپاییان نیز از این امر بی‌‌‌اطلاع نیستند، در شرایط کنونی به خودی خود می‌تواند به عنوان ضریب اطمینان و عاملی تاثیرگذار و تسهیل‌‌‌گر به حساب آید. در روزهای اخیر خبر دیدارهای مسوولان ایران و ارمنستان برای امضای قرارداد فروش گاز به ارمنستان جلب توجه می‌‌‌کرد. این خبر در حقیقت به آن معناست که باید خطوط جدیدی برای انتقال گاز طراحی و تعریف شوند و به اجرا درآیند. بسیار بجا و به‌‌‌موقع خواهد بود که در روند طراحی و اجرای این خطوط جدید، ظرفیت‌‌‌های احتمالی انتقال گاز برای عرضه در بازارهای اروپایی نیز در نظر گرفته شوند.

به دنبال فعال شدن هدفمند دیپلماسی ایرانی و حضور معتبر و موثر ایران در معادلات منطقه قفقاز جنوبی و سعی وافری که برای تامین منافع ملی به کار می‌‌‌برد، این‌‌‌طور به نظر می‌رسد که ابتکارات تهران برای حضور در سیونیک و افتتاح کنسولگری در این منطقه مورد توجه طرف‌‌‌های دیگر نیز قرار گرفته است و هم اکنون جمهوری فدراتیو روسیه و جمهوری فرانسه در تدارک افتتاح سرکنسولگری و کنسولگری در شهر قاپان، مرکز استان سیونیک، هستند. شواهد بر صحت موضع‌‌‌گیری‌‌‌های جمهوری اسلامی ایران دلالت دارند. بدون ذره‌‌‌ای تردید، در تداوم این تصمیمات صحیح، امر ایجاد خطوط حمل انرژی را هم باید در برنامه‌‌‌های عملی کشور تعریف کرد، به‌‌‌خصوص که ایجاد خطوط حمل انرژی به‌‌‌طور طبیعی هم گامی در جهت ایجاد بنگاه‌‌‌های اقتصادی کارآفرین خواهد بود و هم حضور ایران را در منطقه به‌‌‌صورت امری بدیهی و طبیعی، اقتضا خواهد کرد.