نسل ما درباره «سهراب» اشتباه می‌کرد

عبدالعلی دستغیب

سهراب سپهری یکی از نمایندگان موفق شعر معاصر است و با توجه به اسلوب بیانی خاصی که دارد، می‌شود گفت که در ردیف شاعران بسیار موفق شعر نو هست و از نظر ایجاد فرم تازه و مضامین رومانتیک چهره شاخصی دارد. سال‌هایی که سهراب سپهری شعر می‌گفت و به خصوص شعرهای اولیه سهراب که نتیجه آشنایی او با شعرهای هایکو شاعران چینی و ژاپنی و متاثر از «ذن بودیسم» بود، طبعا جدی گرفته نمی‌شد و به دلیل این که استعاراتی که به کار می‌برد دور از دانستگی مردم ما بود و همچنین به دور از سیاست و مبارزات اجتماعی، کمی مهجور ماند. اشعار سپهری در سال‌های ۳۰ و ۴۰ که در بحبوحه مبارزات اجتماعی بود کمی خارج از آهنگ جلوه می‌کرد.

در سال‌های دهه ۴۰ یکی از معترضان به شعر سهراب کار او را «وجه اشرافی بودایی» نامید و بعدها هم احمد شاملو که نظرگاه اجتماعی خاصی داشت گفت که سپهری شعرهای جدی ندارد و استناد کرده بود به شعر «آب را گل نکنیم» و بیان کرده بود که من زمانی که می‌بینم بر لب همان آب سر بی‌گناهی را می‌برند نمی‌توانم هیچ اعتنایی نداشته باشم.

انتقادهایی هم نسبت به وزن شعر «صدای پای آب» توسط محمدرضا شفیعی کدکنی بیان شد که این گونه شعرها بحر طویل است که هنوز شکل مناسبی به خود نگرفته است. اعتراضات و انتقاداتی که در آن دوره در مورد شعر سپهری ارائه شد، نتیجه تب سیاسی حادی بود که در آن زمان جامعه را فرا گرفته بود. وجه دیگر نقد مربوط به بیان سپهری بود که گفته می‌شد مثلا در منظومه «صدای پای آب» بیان کاملا انتزاعی است و به دور از دانسته‌های مردم ما.

اعتراضات و نقدهایی از این دست صحیح نبود و نقد ادبی به حساب نمی‌آید از آن جهت که برداشت‌های سلیقه‌ای هم در آن دخیل بوده است. این نوع قضاوت‌ها نتیجه اشتباهاتی بود که نسل ما درباره‌ شعر و ادبیات داشت. ما توجه نداشتیم که ادبیات انواع گوناگون دارد. ممکن است یک شعر حماسی باشد مانند اشعار نیما و شاملو، تراژیک باشد مانند کارهای اخوان، تغزلی باشد مانند کارهای فریدون توللی و ...

اگر کسی می‌خواست راجع به شعر سپهری قضاوت صحیح کند، می‌بایست نوع شعر سپهری را تشخیص می‌داد. نوع شعر او عرفانی و افکارش رمانتیک است که باید در نظر بگیریم که این قالب و اندیشه هنوز در جهان طرفدارانی دارد و در آینده هم خواهد داشت. اگر بخواهیم به صورت منصفانه آثار سپهری را با سنگ محک نقد حرفه‌ای بسنجیم، باید ببینیم که در اشعارش کجا موفق بوده و کجا ناموفق.

وی بیان داشت: دوران زندگی سپهری که پیش از موعد طبیعی به سر رسید، باعث شد که او نتواند فرم تازه‌ای را که به وجود آورده بود تکمیل کند. البته توجه داشته باشیم همان اشعاری که مانده و نسبت به شاعران دیگر حجم کمتری دارد، بسیار راهگشا بوده است.سهراب سپهری در اشعار خود ستاینده طبیعت و آرامش طلب و صلح طلب مطلق است.

در بیان و اندیشه شعری سپهری در اواخر عمر بخصوص در دفاتر «مسافر» و «ما هیچ،‌ما نگاه» تحولی رخ داد تا آن حد که آرامش‌های بودایی را که در شعرهای اولش نشان می‌دهد به هیچ عنوان رو نمی‌کند، بلکه دنیای غریبی را روایت می‌کند که در آن راوی شعر دچار شکست زبانی شده است. ما شاهدیم که بسیاری از منتقدان هنوز هم در نقد ادبی خود، انواع شعر را تشخیص نمی‌دهند و می‌خواهند یک نظرگاه واحد را به اشعار همه شاعران تحمیل کنند.

او شخصی بسیار متواضع و دقیق بود. روزی در منزل سیاوش کسرایی نشسته بودیم که سهراب وارد شد و طرح‌های نقاشی‌اش هم در دستش بود و گوشه‌ای نشست و کمی در خصوص اشعارش صحبت کردیم و چند پیشنهاد به او دادم که با آغوش باز پذیرفت. در آخر به او گفتم که دفتر «حجم سبز» را می‌خواهم تهیه کنم و آن را بخوانم او به من گفت که این دفتر را دارم و فردا به دست شما می‌رسانم. فردای آن روز سپهری با من تماس گرفت و گفت:‌که کتاب را در انتشارات نیل گذاشته‌ام و من رفتم و کتاب را گرفتم. در ابتدای کتاب مطلب ساده‌ای نوشته بود. من از وقت شناسی و دقت نظر او خوشم آمد. این تنها خاطره من از سهراب سپهری بود.

*بخشی از گفت‌وگوی عبدالعلی دستغیب با فارس