بلاتکلیفی بود، سردرگمی هم اضافه شد

سایت الف وابسته به احمد توکلی در مطلبی تحلیلی به مقایسه اوضاع اقتصادی در دولت خاتمی و دولت احمدی نژاد پرداخت و نوشت: اگر ویژگی اقتصادی دوران آقای خاتمی را «بلاتکلیفی اقتصاد ایران» بنامیم درباره دوره آقای احمدی‌نژاد باید بگوییم در ۴ سال گذشته نه تنها بلاتکلیفی اقتصاد ایران ادامه پیدا کرد، بلکه با حرکت‌های ناگهانی و بعضا حساب نشده دولت، اقتصاد ایران علاوه بر بلاتکلیفی، دچار «سردرگمی و تناقض در سیاست‌گذاری» هم شد. در دولت آقای خاتمی اقتصاد ایران مانند اتوبوسی سرگردان بود که در جاده‌ای بی‌هدف تلو تلو می‌خورد، اما در دولت‌ اول آقای احمدی‌نژاد این اتوبوس سرگردان، صاحب راننده‌ای ناشی شد که می‌خواست با آرتیست‌بازی، هنرهای نداشته‌اش را به رخ مسافران بکشد. سرمایه‌گذاران و کارآفرینان بیچاره ایرانی که در سال ۸۴ از دوره رخوت و تعلل آقای خاتمی در سیاستگذاری رها شده بودند، در صندلی راننده اتوبوس اقتصاد ایران راننده‌ای دیدند که علاقه دارد به‌طور ناگهانی و بی‌محابا فرمان را بپیچاند. چنین بود که زخم‌هایی که در دوره تعدیل به اقتصاد ایران فرود آمدند، در دوره آقای خاتمی کهنه شدند و در دوره آقای احمدی‌نژاد با فرود آمدن زخم‌های جدیدتر، درد زخم‌های قدیمی‌تر به تدریج به فراموشی سپرده شد. بگذارید به جای تمثیل و استعاره،‌ چند کمیت و شاهد مثال بیاورم: در ۴ سال اخیر، یک روز تعرفه واردات شکر ۱۳۰درصد بود و روز بعد نزدیک صفر درصد. یک روز وزارت صنایع از تصمیم دولت برای تولید گوشی موبایل سخن گفت و روز دیگر وزارت بازرگانی از کاهش شدید تعرفه این کالا، یک روز وزیر کار از بانک مرکزی برای تعلل بانک‌ها در اعطای تسهیلات زودبازده انتقاد می‌کرد و روز دیگر وزیر اقتصاد نالید که نتوانسته در دوره ماموریت خود به وزیر کار حالی کند که با چاپ اسکناس نمی‌توان اشتغال ایجاد کرد...

نرخ بی‌سابقه ۴/۳۹درصدی رشد نقدینگی و نرخ تورم کم‌سابقه ۴/۲۵درصدی حاصل همین دوران بی‌سرو سامان و سردرگم از نظر سیاستگذاری اقتصادی بوده است....

دست گذاشتن روی بدترین جنبه عملکرد اقتصادی دولت بدون ذکر نقاط نسبتا موفق (صادرات غیرنفتی و اشتغال) و بدون توجه به تنگناهای برون‌زایی مثل تحریم کشورهای غربی و فشارهای سیاسی آنها، چندان منصفانه نیست. این حقیقت را باید پذیرفت، اما نباید فراموش کرد که تصمیمات اقتصادی غیرمنطقی و غیرقابل پیش‌بینی دولت و رشد بی‌سابقه نقدینگی و مالا تورم در سال‌های ۸۵ تا ۸۷ و ابتلای مجدد اقتصاد ایران به بیماری «هلندی» ربطی به تحریم و فشارهای خارجی نداشت، بلکه ناشی از پافشاری دولت بر اشتباه «جهش بودجه‌های عمرانی از محل حساب ذخیره ارزی» و لجبازی با توصیه‌های خیرخواهانه اقتصاددانان بود...