مخالفت چرچیل از الحاق قبرس به یونان

ملوانان انگلیسی در تنگه جبل‌الطارق

با روی کار آمدن چرچیل به عرصه سیاست انگلستان، نه تنها وی مجبور بود با معضلات سیاسی- اقتصادی داخل انگلستان به مبارزه بپردازد، بلکه باید تدابیری را برای خواباندن قیام مردم مستعمرات قدیمی امپراطوری انگلستان لحاظ کند. پس از مصر که طالب استرداد سوئز شد، مردم قبرس نیز خواستار الحاق کشور خود به یونان شدند که با مخالفت چرچیل مواجه شدند. مناطق تنگه جبل‌الطارق در شمال آفریقا و هندوستان در آسیا نیز از دیگر مناطق مستعمراتی انگلستان بودند که برای چرچیل معضلات تازه‌ای را به وجود آورده بودند. ژان پیرن در ادامه کتاب «جریان‌های بزرگ تاریخ معاصر» به تدابیر و نحوه تعامل و برخورد چرچیل با این معضلات اشاره می‌کند که تقدیم خوانندگان گرامی می‌شود.

نظر انگلستان این بود که به جای موضع نظامی مهم سوئز جزیره قبرس را به عنوان یک پایگاه مستحکم نظامی در مدیترانه شرقی مجهز کند. می‌دانیم که این جزیره در سال ۱۸۷۸ در ایامی که در تحت سلطه ترک‌ها بود به تصاحب انگلستان درآمد، ولی اهالی جزیره از آغاز قرن بیستم تقاضا داشتند به کشور یونان ملحق شوند. چرچیل در ۱۹۰۷ که سمت معاونت وزارت مستعمرات را به عهده داشت و انگلیس‌ها با روس‌ها نزدیک شده بودند، حقانیت تقاضای اهالی قبرس را به رسمیت شناخته بود.

یونانی‌ها، از طرف دیگر، اطمینان می‌دادند که انگلستان در ۱۹۱۵ وعده صریح داده بود که اگر یونانی‌ها علیه آلمان وارد جنگ شود، جزیره قبرس به آنها داده خواهد شد. روی همین وعده یونان در ۱۹۱۷ وارد جنگ شد، ولی پس از پایان آن مکرر از دولت مذکور تقاضا کرد به وعده خود وفا نموده جزیره را تسلیم نماید بدون اینکه نتیجه عایدش شود. در ۱۹۲۲ در حین جنگ‌های خونین بین یونانی‌ها و ترک‌ها، شورش‌های دامنه‌داری در قبرس به نفع الحاق آن به سرزمین یونان برپا شد، ولی در ۱۹۲۳ در پیمان لوزان، ترک‌ها مجبور شدند آن را به انگلستان مسترد نموده و انگلیس‌ها آن را به عنوان مستعمره خویش تصاحب نمودند. یک حکمران انگلیسی با اختیارات وسیع و کارمندان انگلیسی زمام امور جزیره را به اختیار خود گرفته و شورای محلی مقننه نیز با او همکاری می‌نمود. انگلیس‌ها تعلیمات عمومی را به ارتودوکس‌ها واگذار نموده بودند، ولی برنامه تحصیلی از حدود مدارس متوسطه تجاوز نمی‌کرد، لذا اهالی قبرس تحصیلات عالی خود را در مدارس یونانی تکمیل می‌نمودند. بالاخره در ۱۹۳۱ شورش و نهضت عمومی برپا شد که انگلیس‌ها به شدت سرکوبی نمودند و شورای مقننه محلی را حذف نمودند. این شورا در ۱۹۳۳ مجددا برقرار شد و مرکب بود از ۷ نفر قبرسی که ۵ تن مسیحی و ۲ تن مسلمان بودند.

در دوران جنگ جهانی دوم، اهالی قبرس در برابر انگلیس‌ها با نهایت صمیمیت رفتار می‌نمودند. ۲۵ هزار نفر از اهالی در ارتش انگلستان خدمت می‌کردند، ولی پس از پایان جنگ، در همان ایامی که چرچیل دفاع یونان را در برابر بسط نفوذ کمونیست‌ها به عهده گرفت، مردم جزیره نیز قیام نموده الحاق خود را به سرزمین یونان درخواست نموده، ولی انگلیس‌ها مخالفت نمودند تا اینکه در ۱۹۴۸ کابینه کارگری پیشنهاد نمود که قانون اساسی برای مردم جزیره تدوین نماید اهالی از در مخالفت درآمدند و در ۱۹۴۹، ارشوک قبرس به سمت نماینده از قاطبه مردم از انگلیس‌ها تقاضا نمود که سرنوشت جزیره را به آراء عمومی مراجعه دهد و چون انگلیس‌ها جوابی ندادند به همت خود به رفراندوم اقدام نمود و در کلیساها مردم آرای خود را اظهار داشتند. از مجموع ۵۰۰ هزار جمعیت ۲۲۵ هزار رای دادند که ۲۱۵۰۰۰ نفر موافق الحاق به سرزمین یونان بود. بدین قرار دیگر محل تردیدی باقی نمی‌ماند.

اسپانی مدعی جبل‌الطارق

در همین ایام که کانال سوئز و جزیره قبرس معضلی برای انگلیس‌ها ایجاد نموده بود، اسپانی نیز ادعای جبل‌الطارق را به عنوان اینکه انگلیس‌ها در زمان جنگ استرداد آن را در صورتی که اسپانی بی‌طرفی را حفظ کند وعده داده بودند از سر گرفت.

انگلیس‌ها چنین وعده‌ای را تکذیب کردند معذلک اسپانیولی‌ها موضوع را تعقیب نمودند، ولی این کشمکش‌ها از حدود مکاتبات سیاسی خارج نشد.

راه هندوستان مورد تهدید قرار گرفت

راه هندوستان علاوه بر مسیر دریای مدیترانه، راهی است که آفریقا را دور زده از طریق دماغه کاپ که مستعمره انگلیس بود به هندوستان منتهی می‌گردد، ولی وضع کاپ نیز بیش از پیش مغشوش و مایه نگرانی بود.دومینسیون اتحاد آفریقای جنوبی، کلید مستعمراتی آفریقایی انگلستان محسوب می‌شود، زیرا کاپ نه تنها پایگاه و توقفگاه اجباری ارتباطی با هندوستان است، بلکه یگانه مستعمره‌ای است که در آفریقای سیاه از یک عده مهاجرین سفیدپوست تشکیل شده است. عده مردم این سرزمین وسیع که در ۱۹۳۷ در حدود ۸/۹ میلیون نفر بود به ۱۳ میلیون نفر می‌رسید که شامل ۶/۲ میلیون سفیدپوست بود. فعالیت و موقعیت اقتصادی‌اش به اندازه مهم و دامنه‌دار بود که به مقدار زیادی از کلیه ممالک آفریقایی پیش بود. رقم اقتصادیاتش از ۷۴ میلیون دلار در ۱۹۳۷ به ۲۲۷۷ میلیون دلار در ۱۹۵۱ بالغ می‌شد یعنی هر فرد بیش از ۱۷۸ دلار عایدی داشت. مصرف فولاد در این کشور به هر فرد ۱۱۹ کیلو می‌رسید و این مبلغ با توجه به اینکه در فرانسه از ۱۸۶ کیلو تجاوز نمی‌نماید بسیار قابل توجه است.اکثر ساکنین سفیدپوست در شهرهای بزرگ زندگانی می‌کنند و جمعیت یوهانسبورگ یک‌میلیون، «کاپ‌تون» دارای ۵۷۲.۰۰۰ نفر، «دوریان» ۴۷۵۰۰۰، پرتوریا ۳۴۰۰۰۰ و بندرگاه الیزابت ۲۰۰.۰۰۰ نفر است. در صورتی که شهرهای بزرگ آفریقا، قاهره دارای ۲۲۰۰۰۰۰۰ نفر، اسکندریه ۴۲۵۰۰۰ کازابلانکا یک‌میلیون، الجزیره ۵۲۰۰۰۰ نفر، داکار ۲۵۰.۰۰۰، تونس ۳۶۵.۰۰۰ و لئوپولدویل در کنگو ۲۵۰۰۰۰ جمعیت است.