جاده ابریشم جدید

منبع: نشنال جئوگرافیک

برت فارست

مترجم: سید امیرحسین میرابوطالبی

دینامیت‌ها از آنکارا می‌آیند. ۱۰ تنی که رسیدنشان دو روز طول می‌کشد. کامیون ۲۵۰۰ فیت را به آرامی بالا می‌رود تا به ارتفاعات شمال غربی ترکیه برسد، جایی که انعکاس خورشید پشت ابر، یخزارهای دور افتاده را به شکل دریا‌هایی در دوردست درآورده و اینجا همان جایی است که به زودی یک راه‌آهن از آن عبور خواهد کرد. ارسلان اوستل زیر برف و در دمای زیر ۴۰ درجه منتظر رسیدن دینامیت‌ها است. اوستل همانطور که قبل از تونل راه‌آهن ایستاده است می‌گوید در این هوا آب دهانتان قبل از رسیدن به زمین یخ می‌زند. او مرد جوانی است با حس شوخ طبعی خاص ترکی، حتی در این ارتفاعات سرد و در انتظار دینامیت‌هایی که قرار است کوه‌های آتشفشانی اطراف را بشکافند تا او بتواند تونل خود را از میان آنها حفر کند. شوخ طبعی به یک مهندس جوان کمک کرده بتواند چنین شغلی را بر عهده بگیرد: احداث راه‌آهن باکو-تفلیس-کارس (BTK)، «خط آهن ابریشم» که نواحی نفت خیز دریای خزر را به ترکیه و پس از آن به اروپا متصل می‌سازد.

مسیر ممتد ۷۵۰ مایلی بین دریای سیاه و دریای خزر به عنوان قفقاز شناخته می‌شود، اسمی که برداشت شده از نام رشته کوه‌هایی است که اوستل در آنها مشغول حفر تونل است. قبل از اینکه منطقه توسط امپراتوری روس بلعیده شود، قفقاز به عنوان یک خط ترانزیت بین آسیا و اروپا استفاده می‌شد که راه ابریشم قدیم هم از میان آن می‌گذشت. تا به حال حمل‌ونقل بین شرق و غرب هیچ گاه آسان نبوده است. در طول قرن‌ها برای آنکه شما بتوانید از یک دریا به دیگری برسید، می‌بایست از رودخانه دن تا دریای آزوف را می‌پیمودید سپس پس از عبور از مناطق جلگه‌ای به سمت پایین باز می‌گشتید و پس از عبور از رود ولگا به دریای خزر می‌رسیدید. در قرن ۱۹ که روس‌ها خط آهنی در طول قفقاز دایر کردند اوضاع کمی بهتر و مسیر کمی سر راست‌تر شد.

«خط آهن ابریشم» فصل جدیدی در تاریخ قفقاز رقم خواهد زد. بعد از فروپاشی شوروی در سال ۱۹۹۱ جمهوری‌های تازه استقلال یافته جنوب قفقاز یعنی گرجستان، ارمنستان و آذربایجان اهمیت استراتژیک خاصی پیدا کردند. کشف منابع عظیم نفت و گاز در امتداد دریای خزر این فکر را به ذهن خطور داد که می‌توان با احداث خط لوله‌هایی، این منابع را به بازار اروپایی انتقال داد. امروز این خط لوله‌ها دایر شده و خط آهن BTKهم در حال احداث است تا بتواند با انتقال کالاهای اروپایی به شرق و فرآورده‌های نفتی به غرب در امتداد جنوب قفقاز، منجر به رونق تجاری شود. زمانی که این طرح در سال ۲۰۱۲ کامل شود راه‌آهن از باکو پایتخت آذربایجان آغاز می‌شود از تفلیس یکی از شهرهای گرجستان گذشته و به کارس شهری از ترکیه که در جنوب غربی منطقه قفقاز قرار دارد می‌رسد.

مشارکت ترکیه نشان دهنده یک صف‌بندی جدید در منطقه‌ای است که اغلب به عنوان حیاط خلوت روسیه شناخته می‌شد. همانند خط لوله باکو-تفلیس-سیحان (BTC) که در سال ۲۰۰۵ برای انتقال نفت از باکو به شهر بندری سیحان ترکیه احداث شد، خط آهن BTK هم نتیجه دوستی ترکیه، گرجستان و آذربایجان است؛ در حالی که ارمنستان عمدا در این معاهده شرکت داده نشده و همانند خط لوله قبل این کریدور شرق به غرب جایگزینی برای عبور از طریق شمال روسیه را فراهم خواهد کرد. بسته به برداشت شما این یک پروژه ۶۰۰ میلیون دلاری است برای توسعه اقتصادی، مهندسی اجتماعی و یا مزیت ژئوپلتیکی که به همان سرعتی که برف‌ها جاده‌های کوهستانی را می‌پوشانند در حال پیشرفت است.

به نظر می‌رسد تلاش دولت ترکیه برای پیوستن به اتحادیه اروپا تمامی ندارد. ترک‌ها نگاه غضبناکی به کشورهایی مانند بلغارستان و رومانی دارند، جاهایی که هم فساد گسترده‌ای دارند و هم اقتصادشان بسیار کمتر از ترکیه پیشرفت کرده است. با این حال ترکیه، متحد جنگ سرد ناتو، همچنان به امید دعوتنامه‌ای است که ممکن است هیچ گاه نیاید. احمد کوهان اوغلو معاون راه‌آهن حمل‌ونقل ترکیه می‌گوید این خط آهن می‌تواند حداقل فضا برای پیوستن به اتحادیه اروپا را بهبود ببخشد. ترکیه از دو قرن پیش رو به سمت غرب کرد. حالا این کشور به شرق نگاه می‌کند تا وجود خود را برای غرب ناگزیر جلوه دهد. به محض اینکه در سال ۲۰۱۳ تونل راه‌آهن مرمره بسفر در استانبول راه اندازی شود، قطارها از باکو می‌توانند مستقیما به لندن بروند. کوهان اوغلو می‌گوید قطعا این خط آهن به اروپا هم کمک بسیاری خواهد کرد.

در ادامه نگاه به شرق، ترکیه اخیرا به دنبال بهبود روابط با همسایه خود ارمنستان بوده است. در سال ۱۹۹۳ ترکیه مرزهای خود با ارمنستان را بست و خدمات ریلی خود را به این کشور تعطیل کرد. ترکیه این کار را به عنوان نشانه‌ای از وفاداری به آذربایجان هم‌پیمان مسلمان خود انجام داد آن هم بعد از آنکه ارمنی‌های مسیحی به اقلیت ارمنی آذربایجان برای جنگ خونین جدایی‌طلبانه ناگورنو-قره باغ کمک کردند. سال گذشته در زوریخ و زیر نگاه دقیق ایالات‌متحده و اتحادیه اروپا، ترکیه و ارمنستان معاهده‌ای را به امضا رساندند تا مرزها را بازگشایی کرده و گره‌های دیپلماتیک خود را حل کنند، اما بعد از آن ارمنی‌ها ترک‌ها را متهم به قتل عام و نسل کشی در سال ۱۹۱۵ کردند، اتهامی که ترکیه آن را رد کرد و در جواب ترک‌ها هم شروع به پافشاری روی بعضی نتایج درگیری ناگورنو- قره باغ کردند. در نهایت، توافق و فرصت بهبود روابط، بهار قبل از بین رفت.

یک پل بین ترکیه و ارمنستان وجود دارد، اما بیشتر آن در رودخانه آخوریان فرو ریخته. رودخانه‌ای که خود به تنگه مرزی بین دو کشور می‌ریزد. در این سمت مرز شهر Ani که در سر راه ابریشم بوده متروک شده است، مساجد و کلیساهایش بعد از گذشت هزار سال همچنان دست نخورده باقی مانده است و صدای باد زمستانی در فضای خالی بازار آن می‌پیچد. آن سوی فنس‌های الکتریکی و آن طرف رودخانه برج‌های مراقبت ارمنی خرابه‌ها را می‌پیمایند.

حدود ۵۰ مایل شمال شهر Ani، کارگران اوستل همچنان روزی ۱۳ فوت حفر می‌کنند. زمانی که تونل به اتمام برسد یک مایل ونیم طول خواهد اشت و ۱۳۰۰ فوت زیر سطح زمین خواهد بود. اوستل می‌گوید این تونل یکی از بزرگ‌ترین تونل‌های ترکیه است و بعدها همگان نام او را به این خاطر خواهند شناخت.

در کارس مکان رویارویی بزرگ ترک‌های عثمانی با روس‌ها در قرن نوزدهم، هنوز پاسگاه‌های خط الراسی باقی مانده است. این شهر اوضاع مناسبی از نظر اقتصادی ندارد، اما زمانی که BTK آن را به باکو، وصل کند این مساله می‌تواند تغییر یابد و درآمد تازه‌ای به اقتصاد محلی تزریق کند.

اوستل کامیونی که منتظر است را فرا می‌خواند. او می‌گوید می‌خواهد در ساختن ترکیه مدرن نقش داشته باشد تا کمک کند شرق و غرب به هم متصل شوند.

در سمت گرجستان و در شهر «آخال‌کلکی» استخدام صورت نمی‌گیرد. اینجا هم طلایی وجود ندارد. این شهر جنوبی گرجستان هم اوضاع مناسبی ندارد. اینجا همان جایی است که خط آهنی که از پایتخت گرجستان، تفلیس می‌آید به پایان می‌رسد. از اینجا ۶۰ مایل خط آهن جدید به سمت جنوب احداث خواهد شد تا به تونل کوهستانی اوستل و به شهر کارس برسد. ۷۵ مایل دیگر از ریل فعلی هم نوسازی خواهد شد. کار زمانی که یخ‌ها آب شوند آغاز خواهد شد.

آخال‌کلکی در گرجستان واقع شده، اما بیشتر شهروندان آن اصلیتی ارمنی دارند و به شدت فقیر هستند. کارخانه‌ها در اینجا بعد از فروپاشی شوروی تعطیل شدند. از زمانی که کشاورزی دسته جمعی از بین رفت، زمین‌های حاصلخیز اینجا هم به مکانی برای رشد علف‌های هرز بدل شده است. سارقان سیم‌های آلومینیومی و رابط‌های مسی مورد استفاده در ماشین‌های ریلی که به ایران و ترکیه آهن می‌فروشند را می‌دزدند. اقتصاد منطقه وقتی روسیه در سال ۲۰۰۷ پایگاه نظامی خود را تعطیل کرد ضربه بزرگی خورد. کاری نبود به همین خاطر افراد به مسکو می‌رفتند جایی که لباس‌های نارنجی تنشان می‌کردند، خیابان‌ها را تمیز می‌کردند و برای خانواده پول می‌فرستادند. بسیاری از کسانی که باقی مانده‌اند حس می‌کنند دچار بی‌توجهی دولت گرجستان شده‌اند. در این مدت، اعتراضات بسیاری هم انجام شده. تعداد بسیار کمی از افراد در آخال‌کلکی و منطقه حاشیه آن جواختی، گرجی صحبت می‌کنند و در مدارس هم کسی نیست که زبان تدریس کند. در طول دهه ۱۹۹۰ به نظر می‌رسید که جواخرتی می‌تواند ناحیه بعدی جدا شونده از گرجستان باشد.

حالا گرجستان روی خط آهن BTK حساب می‌کند تا فعالیت‌های اقتصادی را رونق ببخشد و کمک کند تا این منطقه سرکش نزدیک به ارمنستان آرام بگیرد و به دیگر نقاط کشور بپیوندد. وقتی اولین بار برنامه تاسیس چنین خط آهنی اعلام شد، گرجی‌‌های ارمنی به خاطر به حساب نیاوردن ارمنستان، با احداث آن مخالفت کردند، اما امروزه در آخال‌کلکی کورسوی امیدی وجود دارد که راه‌آهن جدید اوضاع را کمی تلطیف خواهد کرد.

گریگوری لازرف بیرون بازار آخال‌کلکی منتظر ایستاده است. او سیب‌زمینی‌ها را به صورت امانی از کشاورز محلی می‌گیرد، آنها را با مقداری میوه به نام ماندارین مبادله می‌کند و سپس هر کیلوی این میوه‌ها را ۴۰ تتری (واحد پول کوچک گرجستان) و یا به عبارت دیگر هر پوند آنها را در حدود ۱۰ سنت می‌فروشد. او دوست دارد روی خط آهن کار کند. او می‌گوید من مهندس مکانیک و جوشکاری هستم. فروختن ماندارین با روحیه من سازگار نیست. او جلوی بار میوه‌ای که داخل صندوق ماشین مدل Moskvitch سبزش قرار دارد ایستاده و به اطراف خود و افراد دیگری که اینجا ماندارین می‌فروشند می‌نگرد. لازرف می‌گوید در دوران شوروی این خیابان اوضاع متفاوتی داشت، اما امروز همه به فروشنده تبدیل شده‌اند. این مرد ۵۸ ساله آنقدری دندان دارد که فقط می‌تواند خوراکی‌های نرمی مثل بعضی مرکبات را بخورد. او دو بچه کوچک دارد و چند سکه تتری که در جیبش جیرینگ جیرینگ می‌کنند!

مسوولان در تفلیس می‌گویند که آخال‌کلکی نقطه‌ای مهم و حیاتی در خط آهن ابریشم است، جایی که قطارها بین ریل‌های روس و اروپایی خط عوض می‌کنند. مردم آخال‌کلکی امیدی به کسب منفعت از این پروژه ندارند. صدها محلی دیگر مانند لازرف برای کار در راه‌آهن نام نویسی کرده‌اند، اما این کار همچنان دست‌نیافتنی باقی مانده است.

اوضاع از زمان تصدی ریاست‌جمهوری توسط میخائیل ساکاشویلی بهبود پیدا کرده است. در زمان ادوارد شواردنادزه آنها تنها ۵ ساعت در روز برق داشتند و غذایی هم برای خوردن نبود. زندگی بخور و نمیر بود: نبود تلویزیون، جاده‌های نامرغوب، تجارت و رفت‌وآمد کم به تفلیس و جیره‌بندی چوب‌هایی که می‌سوختند تا مردم در تخت‌هایشان یخ نزنند. حالا تعدادی جاده خوب هست و برق هم کل روز وجود دارد، با این حال برخی خانه‌ها آب ندارند. در آخال‌کلکی اصولا داخل خانه‌ها هم سرد است.

گرجستان به عنوان ملتی با سابقه ۱۹ ساله، با دوران نوجوانی خود دست و پنجه نرم می‌کند. هفت سال قبل انقلاب رز رویاهای زیادی را در همه طیفی زنده کرد. عضویت در ناتو، حضور در اتحادیه اروپا، بازگرداندن مناطق جدا شده آبخازیا و اوستیای جنوبی، بازسازی روابط با روسیه. ساکاشویلی همه اینها را می‌خواست و شاید اگر به خاطر همسایه شمالیش نبود، همه آنها را هم به دست آورده بود.

روس‌ها دیرزمانی است که به گرجستان تعلق خاطر دارند، چرا که آنها همان‌هایی هستند که نجیب زادگی گرجی را وارد سلسله‌های آنها کردند. روسیه همچنین احساس دلبستگی عمیقی به سرزمین‌هایی دارد که پوشکین و تولستوی در رمان‌ها و شعرهایشان آنها را توصیف کرده‌اند، اما این گونه احساسات زیبا در واقعیت جایی ندارند.

برای مثال، زمانی که الکساندر اول در سال ۱۸۰۱ خواست گرجستان را زیر پرچم روسیه بیاورد، ملکه بیوه گرجی با خنجر از فرستاده تزار پذیرایی کرد و او را کشت. اخیرا کشمکش‌ها بعد از اینکه روسیه مرز بین دو کشور را در سال ۲۰۰۶ بست، از سر گرفته شده. اقدامی که به خاطر تمایل گرجستان به غرب از سوی روسیه انجام شد. روسیه نگران این است که وارد شدن گرجستان به نهاد‌های غربی می‌تواند اعتبار زیادی به آنها ببخشد و این مساله می‌تواند الهام‌بخش اقلیت‌های مشابه در شمال قفقاز، اعم از مناطق روس داغستان، اینگوشتیا و چچنیا باشد. مناطقی که همچنان از ترورها و انفجارها به خود می‌لرزد و حاکمیت مسکو در منطقه را به خطر می‌اندازد.

تنش‌های بلند مدت بین روسیه و گرجستان در نهایت در سال ۲۰۰۸ به جنگ منجر شد. روسیه به حمایت از مناطق جدا شده آمد. نیروهای نظامی این کشور ارتش گرجستان را در هم کوبیدند و بعد از آن، روسیه اوستیای جنوبی و آبخازیا را به عنوان کشورهای مستقل به رسمیت شناخت.

این مساله نشان می‌دهد که یک منازعه کوچک در این مناطق مرزی می‌تواند به مواجهه‌ای جهانی بدل شود. با این حال، اتحادیه اروپا و ایالات‌متحده از دخالت سرباز می‌زنند. بعد از جنگ، سیاست غرب گرایی گرجستان با وقفه مواجه شده. در ارتباط با روسیه هم اگرچه مرز بین دو کشور در مارس گذشته بازگشایی شد، همچنان تنش در حد بالایی است.

مانند پرومتئوس (افسانه یونانی) که خدایگان او را به خاطر دادن قدرت آتش به انسان در کوه‌های قفقاز زنجیر کرده بودند، گرجستان هم نمی‌تواند از این شرایط خود رهایی یابد. این در حالی است که شاید مکان استراتژیک این کشور روی نقشه بزرگ‌ترین دارایی‌اش باشد. بعد از اینکه حملات تروریستی نوامبر ۲۰۰۸ مسیر تدارک جنگ، از گذرگاه خیبر در پاکستان را با مشکل مواجه کرد، جنوب قفقاز برای ناتو به عنوان مسیری حیاتی برای تغذیه جنگ در افغانستان تلقی می‌شود.

برای شریک مهم تجاری گرجستان؛ یعنی ترکیه، این کشور دروازه‌ای است به آسیای مرکزی. ارمنستان و روسیه هم برای تجارت با هم راهی جز گذر از گرجستان ندارند و در نهایت نفت آذربایجان هم نمی‌تواند به کشورهای مدیترانه‌ای برسد مگر با گذشتن از گرجستان، گذری که درآمد سالانه ۶۵ میلیون دلاری از ترانزیت نفت را نصیب این کشور می‌کند.

گرجستان بازیگر کوچکی در این میان است و بالطبع سهم آنچنانی هم ندارد. در حقیقت بیشترین تاثیر راه‌آهن ابریشم بر گرجستان روی شهرهای باتومی و پوتی مهم‌ترین مراکز تجاری این کشور خواهد بود.

در نهایت گرجستان می‌تواند امیدوار باشد که در صورت بروز درگیری دوباره با روسیه، کشورهای اروپایی به خاطر به خطر افتادن تجارتشان از جنوب قفقاز، وارد عمل خواهند شد. خانه کوچک لازارف در سال ۱۸۵۰ و در زمان نیکلاس اول بنا شده است. سقف به شدت خم شده است و چیزی شبیه به غار ساخته. لازارف نمی‌تواند از عهده خرج آن بربیاید. او و خانواده‌اش هر ماه ۹۰ لاری (حدود ۵۰ دلار) به مادر لازرف کمک خرج می‌دهند.

در باکو، برق است که تاثیر ابتدایی را روی هر کس می‌گذارد. نور چراغ‌ها روی آسفالت نوی خیابان بین فرودگاه و شهر برق می‌زند. باکو دیگر مانند ابتدای قرن بیستم نیمی از نیاز جهان به نفت خام را تامین نمی‌کند، اما اوضاع طوری است که انگار هنوز از این شرایط بهره می‌برد. در سه سال گذشته همه جور فروشگاه لوکسی در طول بلوار «نفشیلر پراسپکی» افتتاح شده، فروشگاه‌هایی که دریای خزر در شیشه‌هایشان انعکاس پیدا می‌کند. برنامه‌هایی با هزینه چهار و نیم میلیارد دلاری برای کشف و برداشت کربن خنثی از جزیره زیرا در حال اجرا است. با سرمایه‌گذاری شرکت انحصاری دولتی نفت، یک هتل چهار فصل به‌زودی برای اسکان میهمانانی که به باکو می‌آیند تاسیس خواهد شد. از ۵ سال پیش که خط لوله BTC آغاز به کار کرد شروع به پمپاژ نفت از خزر و پول به باکو کرد؛ به طوری که در این مدت اقتصاد آذربایجان بیش از ۱۰۰ درصد رشد کرد.

بعد از اینکه رییس‌‌جمهور قبلی ترکیه سلیمان دمیرل در سخنان خود در تفلیس برای اولین بار از موضوع خط‌آهن ابریشم سخن به میان آورد، جناح‌های مختلف درگیر، سعی کردند با استفاده از سرمایه‌گذاری‌های بین‌المللی اقدام به احداث آن کنند؛ اما اقلیت ارمنی همه این تلاش‌ها را خنثی کردند. بهانه آنها این بود که چنین اقدامی همچون احداث خط لوله نفتی عکس‌العملی منفی نسبت به موضوع ناگورنو قره باغ است. واشنگتن، اتحادیه اروپا و بانک جهانی هم همیشه از سرمایه‌گذاری سرباز زدند، اما وقتی در سال ۲۰۰۵ شیرهای نفت باز شد و به طور خلاصه آذربایجان را به سریع‌ترین کشور جهان از نظر رشد اقتصادی تبدیل کرد، تردید سرمایه‌گذاران بین‌المللی دیگر اهمیتی نداشت. آذربایجان حالا می‌تواند خود از پس هزینه‌های خود بربیاید، هزینه‌هایی که شامل نوسازی ۳۱۳ مایل خطوط راه‌آهن قدیمی منتهی به گرجستان می‌شود. این کشور همچنین به خاطر همسایگی و روابط حسنه با گرجستان چند میلیون دلار وام ۲۵ ساله و با سود سالانه یک درصد به این کشور داده است. بخشش و جوانمردی نتیجه مکنت و فراوانی است!

شوروی سابق صاحب بزرگ‌ترین سیستم ریلی جهان از نظر حجم بود؛ همه کالاهای استراتژیک با استفاده از قطار جابه‌جا می‌شد. این شبکه یک بخش کلیدی از زیربنای امنیتی شوروی بود و به این ترتیب محافظت و تامین می‌شد. کارکنان راه‌آهن برای خود بیمارستان‌های مخصوص، مدارس و حتی نیروهای نظامی خاص خود داشتند. پناهف که حالا معاون وزیر حمل‌ونقل آذربایجان است می‌گوید آن زمان ما راه‌آهنی‌ها همه چیز داشتیم فقط مانده بود یک وزیر خارجه جدا هم در اختیار ما باشد.

امروزه در آذربایجان راه‌آهن به مراتب کم اهمیت‌تر شده است. بعد از برنامه‌های سومین رییس‌‌جمهور کشور؛ یعنی مرحوم حیدر علیف نفت بر دیگر مسائل ارجحیت یافت، کسی که با قدرت اراده خود آذربایجان را به جایی که امروز قرار دارد رساند و یک اقتصاد نسبتا ایمن و مستقل را برای این کشور به ارمغان آورد. علیف با دوراندیشی خود شرکت‌های خارجی را دعوت به توسعه خزر کرده بود و به خوبی اهمیت راه‌آهن ابریشم را درک کرده بود. پناهف کسی است که قسمتی دیگر از برنامه علیف در راه استقلال را اجرا خواهد کرد.

پناهف ۵۱ ساله نقشه لوله شده قفقاز جنوبی را روی میز دفترش باز می‌کند و با صدایی آرام اعداد و ارقام را شرح می‌دهد. طول کل خط آهن ابریشم: ۵۰۰ مایل. ظرفیت سالانه محموله: ۲۵ میلیون تن.

آذربایجان در سال ۱۹۱۸ به جمهوری پارلمانی تبدیل شد و برای چندین سال با همین عنوان به کار خود ادامه داد. البته به واقع بعد از فروپاشی اتحاد شوروی، آذربایجان کمتر پارلمانی بود. رفاه و برابری اجتماعی نباید از هم جدا باشند؛ اما وقتی کشوری نفت دارد تلاش می‌کند اولی را به بهای از کف دادن دومی به‌دست بیاورد. BTC تنها خط لوله‌ای است که نفت غیر روس، غیر عربی و غیر اوپکی را به تانکرهای مدیترانه‌ای می‌رساند. با کاهش عرضه جهانی نفت تاثیر آذربایجان افزایش یافته است.

برابری اجتماعی موضوع بحث در آذربایجان نیست. برای افرادی که در قدرت هستند مهم‌تر این حقیقت است که این کشور کوچک باید در یک همسایگی خطرناک خود را حفظ و پیشرفت کند. آن طور که یکی از کارمندان اینجا می‌گوید، خوش‌بین‌ها در گرجستان زندگی می‌کنند، کسانی که همیشه نق می‌زنند در ارمنستان زندگی می‌کند؛ اما واقع بین‌ها در آذربایجان زندگی می‌کنند.

سفر کوتاه ریلی از پایتخت به سمت شمال غرب نه تنها واقع گراها که خود واقعیت را هم نشان می‌دهد، کلبه‌هایی که کسانی را در خود جا دادند که منفعت رونق نفت در باکو را اصلا حس نکرده‌اند. یک چهارم آذربایجانی‌ها زیر خط فقر زندگی می‌کنند. قطارهایی که از اینجا عبور می‌کنند قطارهای قدیمی هستند. موسی پناهف این قطارها را می‌شناسد و می‌داند که در حد همتاهای آلمانی، آمریکایی یا ژاپنی خود نیستند. او مرد راه‌آهن در کشوری نفت خیز است. او با لبخند می‌گوید نفت و گاز روزی به پایان می‌رسد؛ اما راه‌آهن تا ابد باقی می‌ماند.