تایلر کاون

مترجم: مجید بی‌باک

ضعف نظام آموزشی مکزیک و کشورهای آمریکای لاتین پایه اصلی دردسرهای کنونی بحث مهاجرت است و ایالات‌متحده هم در این زمینه بی‌تقصیر نیست. اگر آمریکا کاری می‌کرد که بخش بیشتری از مهاجران به شکل قانونی وارد شوند و سطح آموزشی بالاتری طلب می‌کرد، کل ناحیه آمریکای شمالی اکنون وضع بهتری داشت. در خود مکزیک داشتن دیپلم دبیرستان درآمد را بالاتر می‌برد، اما در آمریکا اکثر مهاجرانی که از مکزیک می‌آیند با تحصیل اندک هم درآمدشان فرق زیادی با سایر مهاجران هم میهن شان نمی‌کند. آموزش بهره‌وری کارهای طاقت فرسای فیزیکی را بالاتر نمی‌برد. نتیجه این است که مکزیکی‌هایی که کمترین تحصیلات را دارند، بیشترین انگیزه عبور از مرز را نیز پیدا می‌کنند. ضمن آنکه، خیلی از مکزیکی‌ها وقتی می‌دانند که دیر یا زود به آمریکا مهاجرت خواهند کرد، دیگر دلیلی نمی‌بینند که در آموزش‌شان سرمایه‌گذاری کنند.

زمانی مهاجران مکزیکی آموزش بالای متوسط داشتند، اما امروز هر مهاجر مرد مکزیکی به طور معمول سطح تحصیلش از خود استانداردهای مکزیک هم پایین‌تر است.

دیوید مک کنزی کارشناس بانک جهانی و هیلل راپوپورت، استاد اقتصاد، به مستندسازی این تغییر روند پرداخته و نشان می‌دهند که گسترده شدن شبکه اجتماعی مهاجرانی که دوستان و هم میهنانشان پیشتر به آمریکا آمده‌اند باعث می‌شود آنها روز به روز مشکل کمتری در پیدا کردن کار و مسکن بدون برخورداری از تحصیلات داشته باشند. هرچه مهاجران کم‌سوادتر باشند احتمال آمدن جرم و مشکلات اجتماعی هم با آنها بیشتر است و شانس کمتری هست که جذب جامعه مقصد شوند.

برخلاف مردان، زنان مهاجر مکزیکی هنوز هم سطوح آموزش بالاتر از متوسط دارند. یک زن مهاجر به طور معمول احتمالا بیش از هشت یا نه سال آموزش رسمی دیده است.

به نظر می‌رسد که زنان نسبتا آموزش دیده مکزیکی تمایل بیشتری برای جدایی از خانواده‌هایشان دارند. به‌علاوه، زنان مکزیکی شانس کمتری هم برای کار در بخش کشاورزی یا فعالیت‌های دشوار بدنی دارند؛ بنابراین آموزش بیشتر دستمزد آنها را در آمریکا بالاتر خواهد برد. درکل می‌توان گفت سازوکار مهاجران زن مکزیکی سازنده‌تر است. با تمام اینها، اکثر مهاجران غیرقانونی که از مکزیک به ایالات‌متحده می‌آیند مرد هستند، شاید بخشی به این خاطر است که گذشتن از مرز خطرناک است و به توانایی‌های بدنی نیاز دارد.

این ناموزونی‌های جنسیتی مساله مهاجرت را حتی وخیم‌تر هم می‌کند. شمار زیادی از مردان جوان مکزیکی شانس خیلی اندکی برای ازدواج و تشکیل خانواده در مکزیک دارند. مردها اگر ازدواج کنند، معمولا درآمد بالاتری دارند، مسوولانه‌تر رفتار می‌کنند، کمتر به سراغ جرم می‌روند و احتمالا راحت‌تر هم جذب جامعه می‌شوند. بخش عمده آنچه «مساله مهاجرت» می‌خوانندش از مهاجرت غیرقانونی می‌آید، نه خود مهاجرت.

متاسفانه حداقل در کوتاه‌مدت یا حتی میان مدت نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم که ثروتمندتر شدن مکزیک مساله مهاجرت را حل کند. شواهد می‌گویند شرایط خوب داخلی شرایط را برای مهاجرت فقرا آماده می‌کند و مردانی که آموزش دیده‌تر باشند کارهای خوب داخل کشورشان را بدست می‌آورند.

سیاست بهتر مهاجرتی می‌تواند روزنه‌های عبور را تنگ‌تر کند، به مهاجران قانونی بیشتری از مکزیک و سایر کشورهای لاتین اجازه ورود بدهد و برخورداری از سطح آموزش بالاتری را از آنها طلب کند. در این صورت مکزیکی‌های جوان انگیزه بیشتری برای سرمایه‌گذاری در آموزش دارند و این به نفع تمام جامعه مکزیک است، نه فقط کسانی که از مرزها می‌گذرند. هر برهه زمانی را که در نظر بگیرید، شانزده درصد نیروی کار مکزیک در حال فعالیت در آمریکا است و طبیعی است که با دریافت درآمد بیشتر از همکاران خود در مکزیک، می‌توان انتظار داشت که اثر سیاست مهاجرتی آمریکا بر مکزیک خیلی زیاد باشد. مکزیکی‌های بی‌سوادتر می‌توانند بزرگ‌ترین برندگان این اصلاح قانون مهاجرت باشند.

در ایالات‌متحده کارفرمایان انگیزه بیشتری برای آموزش کارگران قانونی مکزیکی دارند و کار آنها را ماهرانه‌تر با سرمایه فیزیکی ترکیب می‌کنند؛ وقتی کارگران غیرقانونی باشند، کارفرمایان به دنبال فوری ترین راه‌های به راه انداختن کار خود می‌روند. قانونی بودن و در نتیجه سادگی فیزیکی مهاجرت همچنین می‌تواند مهاجرت بیشتر زنان مکزیکی را هم ترغیب کند و به این طریق ناموزونی جنسیتی موجود را از بین برده و جامعه پذیری را افزایش دهد. در کوتاه‌مدت، افزایش شمار فرزندان مهاجر در آمریکا هزینه آموزش عمومی و بهداشت را بالاتر خواهد برد، اما در بلند مدت این کودکان با کار و کالاهایی که تولید می‌کنند مالیات هم خواهند پرداخت.

همچنین آوردن بیشتر زنان مهاجر مکزیکی عدم‌توازن جنسیتی که در بخش‌های روستای مکزیک به سبب مهاجرت به وجود آمده است را نیز از بین خواهد برد. در روستاهای مکزیک خیلی عادی است که زنان جوان زیادی ازدواج نکرده باشند، اما تقریبا هیچ یک از مردان جوان بی‌همسر نیستند. مردان باقیمانده با زنانشان بدرفتاری خواهند کرد، چون می‌دانند که یافتن شریک تازه همیشه برایشان راحت خواهد بود.

بستن مرز مکزیک احتمالا ممکن نیست و به تجارت و کشاورزی آمریکا آسیب‌های جدی وارد می‌کند. اجرای برنامه کارگران میهمان بدون محدودیت آموزشی شاید از دست روی دست گذاشتن بهتر باشد، اما نمی‌تواند آثار منفی بی‌سوادی را حل کند. خیلی از کارگران میهمان بعد از انقضای ویزاهایشان هم کشور را ترک نخواهند کرد و در نتیجه نسبت دوباره به سمت مهاجران غیرقانونی می‌چربد. به‌علاوه، کارگرانی که به یک برنامه شغلی وابسته‌اند که در مورد اکثر برنامه‌های کارگران میهمان صادق است، احتمال کمی دارد که ریشه‌هایشان را کنار بگذارند.

ایالات‌متحده باید مهاجرت قانونی را تشویق و شمار مهاجران قانونی را افزایش دهد. مشکل مهاجران غیرقانونی کنونی واقعا جدی است، اما اکثر آمریکایی‌ها از مهاجران لاتین منتفع شده‌اند، حتی مهاجران غیرقانونی و حالا تصورش را بکنید که از مهاجران قانونی و آموزش دیده چقدر بیشتر منتفع خواهند شد.