نقشه راه هدفمندی یارانه‌ها

گروه خبر- جواد صالحی اصفهانی می‌گوید: اگر طرح هدفمندی یارانه‌ها را به‌درستی اجرا کرده بودیم و به هر نفر همان ۲۵هزار تومان که در قانون پیش‌بینی شده‌بود، پرداخت کرده بودیم هم اکنون بهتر می‌توانستیم فاز دوم را اجرا کنیم. دکتر جواد صالحی اصفهانی استاد دانشگاه ویرجینیا تک آمریکا در برنامه شب گذشته پایش گفت: سال‌ها به انرژی یارانه می‌دادیم و مردم به این موضوع عادت کرده بودند و برداشتن یارانه انرژی کاری بسیار صحیح و سخت بود، اما متاسفانه با مشکلاتی که در اجرا ایجاد شد، به خصوص اینکه منابع و مصارف درست محاسبه نشده بود.

وی ادامه داد: مشکل قانون این بود که قیمت انرژی را افزایش داده اما این قیمت ثابت شد و قانون باید طوری نوشته می‌شد که این قیمت تحرک داشته باشد. همچنین اگر از همان اول در محاسبه پرداخت‌ها اشتباه نکرده بودیم، باعث نمی‌شد که طرح بدنام شود و تورم زا شود.

وی تاکید کرد: اگر به هر نفر ۲۵ هزار تومان یارانه نقدی پرداخت کرده بودیم، هم‌اکنون بهتر می‌توانستیم فاز دوم را اجرا کنیم. آقای احمدی‌نژاد سعی کرد که دهک‌ها را شناسایی کند، اما چون این کار بسیار سخت و غیرعملیاتی بود و ایشان کار خوبی کرد و در تلویزیون اعلام کرد که شناسایی افراد ممکن نیست و به همه یکسان یارانه می‌دهیم.

اما باید به‌دنبال راه‌هایی باشیم تا هدفمندی را به طریقی انجام دهیم تا کمترین تاثیر ناگهانی و تغییرات ساختاری در زندگی مردم را به دنبال داشته باشد. به طور مثال اگر قرار باشد به روستاییان یارانه بدهیم افرادی هستند که می‌روند و در روستاها خانه خریداری می‌کنند، به‌عنوان مثال قیمت بنزین را برای اقشار پردرآمد بر اساس نوع خودرو افزایش دهیم طرح بهتری است.

این استاد دانشگاه تاکید کرد: اگر تنها مناطق جغرافیایی را شناسایی کنیم و در مناطق مختلف شهر قیمت بالاتری برای بنزین تعیین کنیم، منطقی است ؛

چرا که حداقل پمپ بنزین‌‌های مناطق مختلف هزینه‌های متفاوتی برای اجاره مکان دارند و اینکه قیمت یکسان باشد، منطقی نیست و در آمریکا هم این تفاوت قیمت وجود دارد و این منطق اقتصاد است.

وی ادامه داد: فرق بین ایران و آمریکا این است که در آمریکا فروشنده بنزین بخش خصوصی است و مشکل سیاسی ندارد و فروشندگان بنزین مالیات می‌دهند و با تغییر قیمت بنزین در همه اقتصاد آشوب به پا نمی‌شود و درنهایت باید به سمتی برویم که هزینه راه‌ها راخودروداران بپردازند.

مکانیزم شناسایی افراد وجود دارد اما در کوتاه‌مدت نه

صالحی اصفهانی افزود: مکانیزمی برای شناسایی افراد وجود دارد و در آمریکا همه افراد اظهارنامه می‌دهند و در کنار این اظهارنامه، سازمان قضایی قوی ای

وجود دارد که در صورت تخلف و دادن اطلاعات غلط، مجازات‌های سنگینی را برای ایشان درپی دارد و بازرسانی وجود دارد که به منزل افراد رفته و وسایل مردم را نگاه می‌کنند.

این استاد اقتصاد گفت: زمانی که افراد متقاضی دریافت یارانه هستند، مجبور به مبادله با دولت هستند و حساب بانکی مردم را نگاه کردن سیستم بانکی ما را دچار مشکل می‌کند.

وی افزود: در آمریکا کارتی را به عنوان یارانه می‌دهند که تنها با آن می‌توان غذا خرید و علت این است که می‌خواهند از بچه‌های خانواده‌های کم درآمد محافظت کنند و در ایران نیز باید افراد فقیر را شناسایی کرد و اما نمی‌توان عجولانه این کار را کرد.

صالحی اصفهانی گفت: مردم ایران روزانه معادل ۴ میلیون بشکه نفت خام را به‌صورت گاز، بنزین، گازوییل، برق و... مصرف می‌کنند و درواقع دولت این انرژی را به صورت یارانه‌ای پنهان به مردم می‌دهد که با یک حساب سرانگشتی ۱۸۰ هزار میلیارد تومان- معادل با کل بودجه دولت- ارزش آن است. من معتقدم که در این طریق یارانه پنهان بی‌عدالتی‌هایی به‌وجود می‌آید که هیچ توجیهی ندارد. اما اگر در دریافت یارانه افرادی با تقلب پول بیشتری می‌گیرند، باید از نظر قانونی با آن برخورد کرد. آن افرادی مرفه هم که اکنون یارانه دریافت می‌کنند، چون شناسایی آنها بسیار مشکل و هزینه‌بر است، بهتر است که شرایطی ایجاد شود، که این افراد داوطلبانه مالیات بدهند و برای این موضوع هم باید از راه‌های خلاقانه استفاده کرد. مثلا ساکنان محله فرشته تهران بیایند و از یارانه خود انصراف دهند و آن را به مرمت یک بخش بیمارستان در محله جوادیه اختصاص دهند که هم اکنون در بودجه دولت هست و از این دست.

وی تصریح کرد: انرژی و سرمایه فیزیکی مکمل هم هستند و انرژی ارزان به صنعت دادن هم کار خوبی نیست و موجب عدم توسعه صنعت می‌شود و جلوی ما را برای ورود به بازارهای جهانی خواهد گرفت. از طرفی انرژی ارزان جلوی رشد بهره‌وری بیشتر سرمایه انسانی را می‌گیرد و رغبت کارفرماها برای استفاده ازسرمایه انسانی به‌جای انرژی ارزان می‌کاهد.

صالحی اصفهانی گفت: نحوه شناسایی افراد بسیار مهم است و در ایران تجربه جالبی از سوی کمیته امداد داریم و این با سیستم آمریکا فرق دارد به این صورت که از همسایه‌ها و افراد محل برای شناسایی افراد محق استفاده می‌کنند، تا عزت افراد بی‌بضاعت حفظ شود. و فکر می‌کنم که این نحوه شناسایی با فرهنگ ما منطبق‌تر است.

درآمد رابطه نزدیکی با بهره‌وری دارد و مشکل ما این است که وقتی از درآمدمان شکایت می‌کنیم، توجهی به بهره‌وری کار خود نداریم. اگر این شکایت را تبدیل کنیم که چرا بهره‌وری کار ما پایین است ممکن است جواب‌های بهتری پیدا کنیم.

در رابطه با افزایش حقوق کارمندان دولت، این استاد اقتصاد گفت: همه کارمندان را نباید به یک چشم نگاه کرد و زمانی که درآمد ثابت افراد را یکسان کاهش می‌دهیم، افراد کارآمد از دولت خارج می‌شوند که این برای دولت و مملکت ضرر دارد. خوب بود مقداری انعطاف در سیستم ایجاد می‌کردیم و شایسته‌سالاری را افزایش می‌دادیم.

صالحی اصفهانی ادامه داد: هم اکنون چندین ماه است که نرخ تورم ایران پایین آمده است و در صورتی که تصمیمات اقتصادی صحیح گرفته شوند، تورم این امکان بالقوه را دارد که زیر ۲۰ درصد بماند.

با اشاره به نتایج آمار مرکز آمار ایران وی گفت: افراد دهک پایین ۴۵ درصد درآمد خود را از طریق یارانه تامین می‌کنند در حالی که درآمد ثروتمندان تنها پنج درصد به یارانه وابسته است.

این اقتصاددان درباره پیشنهاد به دولت برای آینده قانون هدفمندی گفت: در مرحله اول باید مردم عادت کنند، قیمت‌های اسمی هیچ‌گاه ثابت نمی‌ماند و نباید قیمت‌ها را ثابت نگه داشت. در ۱۰ سال گذشته قیمت‌ها بیش از پنج برابر شد و دلار ۵/۳ برابر شد و دلار امروز ارزان تر از سال ۸۲ است. باید قبول کنیم که اکثر قیمت‌ها نوسان دارد و علت آن هم منطق بازار است. در مورد انرژی در مرحله اول دولت باید اعلام کند که می‌خواهیم، قیمت انرژی را تا حدی آزاد بگذاریم.

صالحی اصفهانی تاکید کرد: ۲۰ سال می‌خواستیم قیمت انرژی را افزایش دهیم و مشکلات فراوانی در این زمینه وجود داشت و افزایش جهشی قیمت در سال ۸۹ به این دلیل بود که متوجه شدیم که افزایش قیمت تدریجی ممکن نیست، اما هم اکنون جامعه از شوک گرفتن خسته است و شاید افزایش تدریجی قیمت‌ها مناسب‌تر باشد.

وی گفت: یکی از مشکلات اصلی ما گذار از آموزش به اشتغال است و سیستم آموزشی ایران از جهت تولید کمیت آموزشی کارآ است و اشتغال یک نگرانی است که موجب مایوس شدن جوانان می‌شود و سرمایه انسانی اندوخته شده از بین می‌رود. در ایران و خاورمیانه جوانان با مشکل زیادی روبه‌رو هستند که شغل ثابتی پیدا کنند. پس از اتمام دوره تحصیل خود شاید تا ۷ سال منتظر می‌شوند که شغل جدی اول خود را بگیرند. ایشان در ادامه با اشاره به نمودار یک گفتند اگر نسبت افراد ۲۰ تا ۲۴ ساله بر تعداد افراد ۶۰ تا ۶۴ ساله را خروجی بازار کار بر ورودی بازار کار بنامیم، می‌توان گفت در سال‌های حدود ۱۳۵۴ به ازای هر نفر که از بازار کار خارج می‌شد پنج نفر وارد بازار کار می‌شدند و با گذشت زمان این نسبت افزایش یافت و در سال‌های حدود ۱۳۸۰ به ماکزیمم مقدار خود رسید، و با گذر شکم جمعیتی از سن ۲۴ سالگی این نسبت شروع به کاهش کرد.