کهنه‌کاران در برابر اوباما

دنیای اقتصاد: معرفی استراتژی اوباما برای مقابله با داعش به تقابل فکری او با کهنه‌کاران استراتژیست منجر شده‌است. پس از اظهارات کیسینجر مبنی بر اینکه ایران به دنبال احیای امپراتوری است، اوباما در نظری متفاوت گفت که ایران مشکل دولت‌های عربی نیست، بلکه افراط‌گرایی مشکل خاورمیانه است. تحلیلگران بر این باورند که اظهارات اوباما قرینه‌ای از چرخش استراتژیک آمریکا در قبال تحولات منطقه و به‌خصوص ایران است؛ موضوعی که رسانه‌های آمریکایی نیز با پرداختن به آن، ضرورت همکاری آمریکا با ایران به‌‌عنوان قدرت با ثبات منطقه‌ای را مورد تاکید قرار دادند.

نبرد استراتژیست‌های آمریکایی بر سر ایران

گروه دیپلماسی، کامران کرمی- چند روزی است که اظهارات هنری کیسینجر، استراتژیست کهنه‌کار آمریکایی مبنی بر اینکه ایران به دنبال احیای امپراتوری باستان است و در مقابل معرفی استراتژی جدید دولت باراک اوباما رئیس‌جمهور آمریکا برای مقابله با گروه تروریستی داعش و اینکه ایران مشکل دولت‌های عربی نیست، سوژه رسانه‌های خبری شده است.

سوژه‌ای که به‌زعم رسانه‌ها می‌تواند حاوی پیام‌های جدیدی در تعریف استراتژی جدید آمریکا باشد. در این چارچوب، برخی از کارشناسان و تحلیلگران سیاسی بر این‌باورند که این اظهارات دوگانه، حاکی از چرخش استراتژیک آمریکا در قبال تحولات منطقه خاورمیانه و به‌ویژه ایران است. در مقابل، اما عده‌ای معتقدند که این چرخش تنها تاکتیکی است و نمی‌تواند تغییری در دیدگاه استراتژیک رئالیست‌ها و لیبرال‌ها به عنوان دو قطب قدرت در آمریکا ایجاد کند.

ظهور و پیشروی‌های گروه تروریستی داعش در سوریه و عراق و اعلام خلافت (خود‌خوانده) اسلامی، توجهات را به مبارزه با افراط‌گرایی جلب کرده است. موضوعی که به‌زعم رسانه‌ها می‌تواند به همکاری میان ایران و آمریکا در منطقه بینجامد. در این ارتباط خبرگزاری بلومبرگ در گزارشی تحت عنوان «اوباما نیکسون شود و به ایران سفر کند» با بیان اینکه آنچه ما به آن نیاز داریم، متحدی است که برای نابودی داعش نیرو اعزام کند، نوشت: «ایران متحدی است که می‌تواند ثبات را به منطقه باز گرداند.»

به گزارش «انتخاب»، خبرگزاری بلومبرگ با تاکید بر اینکه ترکیه و عربستان به دلایل مختلف قدرت و توانایی لازم را برای این همکاری ندارند، می‌نویسد: «تنها یک گزینه و متحد استراتژیک بالقوه باقی می‌ماند و آن ایران است.»

بلومبرگ با ذکر دلایلی می‌نویسد: «دلیل مهم و بزرگی برای اتحاد با ایران وجود دارد: نفت.» صنعت نفت ایران در حال حاضر توسط آمریکا با محدودیت‌هایی مواجه شده است. اگر این تحریم‌ها لغو شود، نفت ایران دوباره در بازارها جریان پیدا می‌کند و اگر این کشور به ثبات عراق کمک کند، تاثیر آن چندین برابر می‌شود. ورود نفت ایران به بازار، توانایی آمریکا را برای اعمال تحریم‌های سنگین تر علیه روسیه بیشتر می‌کند و خیال متقاضیان نفت جهانی را در صورت وقوع جنگ در منطقه اروپای شرقی راحت می‌کند. به عبارت دیگر، رفاقت بیشتر با ایران موضع ما را در مقابل روسیه تقویت می‌کند.»

بلومبرگ در ادامه می‌گوید: «جدا از این مسائل، ایران و آمریکا متحد نیستند، اما دشمن هم نیستند. ایران دموکرات ترین و مدرن ترین کشور در منطقه است و دانشجویان زیادی از این کشور به آمریکا اعزام می‌شوند. توافق اتمی با ایران در سال گذشته نشان داد که فرصتی برای مصالحه وجود دارد. از سوی دیگر، ظهور داعش سبب آن شده که ایران و عربستان سعودی منافع مشترک خود را بهتر دریابند.»

ایران؛ تنها شریک استراتژیک بالقوه آمریکا

روزنامه آمریکایی «شیکاگو تریبیون» دیگر رسانه‌ای است که تحلیل خود را به همکاری ایران و آمریکا در مقابله با داعش اختصاص داده است. این روزنامه می‌نویسد: «بهترین راه‌حل برای شکست گروه داعش، ایجاد ائتلاف میان آمریکا و ایران برای حمله جدی علیه این گروه است. در این حمله به داعش، باید از حملات هوایی آمریکا و نیروهای زمینی ایران استفاده شود.»

شیکاگو تریبیون با بیان اینکه تنها شریک استراتژیک بالقوه آمریکا که می‌تواند در منطقه ثبات به وجود بیاورد، ایران است، با ذکر دلایلی ادعا کرد: «در صورتی که آمریکا با ایران، هم پیمان شود فشارها بر سوریه برای تقسیم قدرت با شورشیان مخالف داعش افزایش می‌یابد. علاوه بر این هیچ‌کس به جز ائتلاف ایران - آمریکا نمی‌تواند بر شیعیان عراقی برای تقسیم قدرت با سنی‌های این کشور اعمال فشار کند.» این روزنامه اضافه کرد: «عامل دیگری نیز آمریکا را به همپیمانی با ایران سوق می‌دهد و آن نفت است.»

گفت‌وگوی ایران و آمریکا درباره داعش

همزمان با این تحولات، آمریکا از گفت‌وگو‌ با ایران درباره داعش خبر داد. به گزارش «عصرایران» به نقل از «خبرگزاری فرانسه»، ماری‌هارف سخنگوی وزارت خارجه آمریکا گفت: «مقامات آمریکا و ایران در نشستی دو‌جانبه، درباره موضوع داعش نیز گفت‌وگو‌ کرده‌اند.» ‌هارف افزود: «ویلیام برنز معاون وزیر خارجه آمریکا برای مدت زمان کوتاهی در حاشیه مذاکرات هسته‌ای تهران و واشنگتن در روزهای پنج‌شنبه و جمعه هفته گذشته در ژنو، به موضوع داعش نیز پرداختند.»

پیش از این، مقامات ایران و آمریکا در حاشیه مذاکرات هسته‌ای در وین نیز درباره داعش رایزنی کرده بودند. سخنگوی وزارت خارجه آمریکا ادامه داد: «بررسی چنین تهدیداتی هر از چند گاهی در حاشیه این نشست‌ها از جمله نشست ژنو، انجام می‌شود.»

حال این نشست و گفت‌وگوها تا چه حد بتواند در عمل محقق شود، موضوعی است که همچنان در‌ هاله‌ای از ابهام قرار دارد. موفقیت مذاکرات هسته‌ای و جدی‌تر شدن خطر داعش شاید بتواند این همکاری‌ها را تسریع کند. باراک اوباما در آستانه معرفی استراتژی خود برای مقابله با اقدامات «خلافت (خودخوانده) اسلامی» (داعش پیشین) در مصاحبه با شبکه «ان‌بی‌سی» با اشاره به شکل‌گیری ائتلاف منطقه‌ای و بین‌المللی علیه گروه داعش، برای نخستین بار گفت که ایران مشکل پیش‌روی کشورهای عرب منطقه نیست، بلکه افراط‌گرایی است که در سپهر بحران‌زده منطقه جولان می‌دهد. این اظهارات رئیس‌جمهور آمریکا نقطه مقابل اظهارات چند روز گذشته هنری کیسینجر دیپلمات کهنه‌کار و وزیر خارجه دولت ریچارد نیکسون رئیس‌جمهور پیشین آمریکا است که در اظهاراتی عجیب مدعی شده بود که ایران خطر بزرگ‌تری از داعش است.

نگاه لیبرال‌ها و رئالیست‌ها

اگرچه ساختار سیاسی قدرت در آمریکا همواره با اجماع لیبرال‌ها و رئالیست‌ها (واقع‌گرایان) مواجه بوده است، اما نمی‌توان تفاوت‌های این دو گروه را در نگاه به جهان نادیده گرفت. تاکید رئالیست‌ها بر بازیگری انحصاری دولت، نقش قدرت نظامی و تکیه بر توانایی‌ها تا همکاری‌ها، باعث شده تا آنها همواره نگاه بدبینانه‌ای به دیگر دولت‌ها و همچنین عرصه بین‌الملل داشته باشند. در مقابل اما لیبرال‌ها ضمن خوشبینی به تحولات بین‌المللی بر عنصر همکاری میان دولت‌ها و نقش سازمان‌ها و نهادهای غیردولتی تاکید می‌کنند.

می‌توان به راحتی گفت که تعلق فکری کیسینجر و اوباما هر یک به یکی از این دو نحله فکری در آمریکا باعث شده تا ارزیابی آنها از تحولات بین‌المللی هم متفاوت از آب در بیاید. هنری کیسینجر به‌عنوان یکی از استراتژیست‌های واقع‌گرا در آمریکا و جهان شناخته می‌شود و همچنان پس از چهار دهه که از قدرت اجرایی دور بوده و جهان با تحولات جدید روبه‌رو بوده است، بر اصول فکری مکتب واقع‌گرایی در روابط بین‌الملل تاکید می‌کند.

در مقابل، اما اوباما و تیم سیاست خارجی او به دلیل اینکه از مکتب لیبرالیسم پیروی می‌کنند، نگاه کمتر تخاصم‌آمیزی به جهان پیرامون خود دارند. از زمان روی کار آمدن اوباما و تاکید او بر شکل‌دهی به ائتلاف جهانی و همکاری‌های بین‌المللی، تحلیلگران معتقدند که چرخشی در دیدگاه‌های آمریکا در نگاه به تحولات جهانی شکل گرفته است که نمونه‌های آن را می‌توان در بی میلی اوباما به درگیر شدن در یک جنگ منطقه‌ای دیگر و همچنین خروج سربازان آمریکایی از عراق و افغانستان ارزیابی کرد.

تحولات بهار عربی در سال ۲۰۱۱ و بحران در مصر، تونس، لیبی و سوریه باعث نشد تا اوباما منطق خود را تحت‌الشعاع تحولات قرار دهد. در حمله به لیبی، ائتلافی از چند کشور شکل گرفت که آمریکا در آن کمترین مشارکت را داشت. حتی بحران فرسایشی سوریه و سه سال درگیری خونین هم باعث نشد تا اوباما همچون دولت نئوکان جورج بوش، سودای لشکرکشی در سر بپروراند.

ائتلاف جهانی و منطقه‌ای برای مقابله با خلافت(خود خوانده) اسلامی داعش نیز دیگر نمونه‌ای است که می‌توان در نگاه چندجانبه اوباما به تحولات عراق و سوریه مورد ارزیابی قرار داد. رئیس‌جمهوری آمریکا با بیان اینکه هم‌اکنون ائتلاف جهانی و منطقه‌ای برای مقابله با گروه داعش شکل‌گرفته است، گفت: «اقدامات آمریکا شبیه به اقدامات ضدتروریستی این کشور طی پنج، شش و هفت سال گذشته خواهد بود.» اوباما هرگونه اعزام نیرو به عراق و سوریه را رد کرده و گفته است: «این راهبرد معادل جنگ عراق نخواهد بود.» رئیس‌جمهوری آمریکا تاکید کرد: «۹ کشور پذیرفته‌اند که محور اصلی این ائتلاف باشند.» او گفت: آمریکا از کشورهای سنی چون عربستان سعودی، اردن، امارات متحده عربی و ترکیه کمک خواهد گرفت.