دست‌نشانده القاعده - ۲۱ شهریور ۹۵

جنیفر کافارلا
ترجمه: محمدحسین باقی

النصره در کنار برنامه‌های نظامی‌اش در سوریه اما برنامه‌ای آموزشی نیز دارد که کودکان را هدف گرفته است. هدف از این برنامه یک تحول نسلی در سوریه از طریق آموزش نظامی و مذهبی جوانان سوری است. النصره کودکان را از طریق برنامه‌های اجتماعی و فعالیت‌های حکومتی‌اش جذب می‌کند و کودکان از طریق آن وارد برخی از مدارس رسمی مذهبی در سراسر سوریه می‌شوند. استخدام کودکان از سوی النصره جزئی از برنامه بلندمدت القاعده و برنامه «چند نسلی» برای برقراری خلافت اسلامی جهانی است. سپس به مراحل تکوین و تطور النصره پرداختیم و به 7 نفر از همدستان الجولانی برای تاسیس النصره و بریدن از داعش اشاره کردیم.

این 7 چهره برجسته «دولت اسلامی عراق» در رمضان (اوت) 2011 به استان حسکه در شمال شرق سوریه رسیدند و شروع به برقراری ارتباط با شبکه‌های قدیمی خانه‌های امن کردند که از سوی «القاعده در عراق» و «دولت اسلامی عراق» در حمص، شمال دمشق و حلب ایجاد شده بودند. بیشتر این زیرساخت‌ها در آن زمان دوباره فعال شد - به دلیل آزادی زندانیان از سوی اسد- و تا زمان حمله آمریکا به عراق و اشغال این کشور برقرار باقی ماند یعنی زمانی که دستگاه‌های دولتی سوریه به شدت درگیر ترغیب مقاومت جهادی در مرزهای خود شد. با رضایت و اغلب کمک سیستم اطلاعاتی سوریه، عوامل «القاعده در عراق» و «دولت اسلامی عراق» مورد استقبال قرار گرفته، استخدام شده، آموزش دیده و هزاران مبارز سنی را برای نبرد با آنچه مفتی اعظم سوریه «شیخ احمد کفتارو» در سال 2003 آن را «آمریکایی‌های صهیونیست و مهاجمان انگلیسی» می‌نامید، به عراق صادر شدند.

جولانی به محض ورود به سوریه مجموعه‌ای از دیدارهای مخفی را در سپتامبر و اکتبر 2011 انجام داد که طی این دیدارها موافقت شد جبهه النصره به‌عنوان «جبهه‌ای» برای «حمایت» از اهل سنت سرکوب شده در برابر دشمنان علوی و شیعی که از سوی اسد و حامیان منطقه‌ای‌اش رهبری می‌شوند، تشکیل شود. النصره اگرچه تاسیس خود تا ژانویه 2012 را اعلام نکرد اما اواخر 2011 را صرف زیر سلطه قرار دادن ده‌ها هسته کوچک جهادی در سوریه کرد و به خوبی توانست خود را در کسوت «جبهه» سازماندهی کند. بنابراین، ماه‌های اول فعالیت النصره به‌عنوان یک ساختار سلولی صَرف تمرکز بر تحکیم خود در قالب یک جنبش سازماندهی شده بود که گاهی حملات کوچکی انجام می‌داد و گاهی هم با ابزارهای انفجاری حملاتی علیه نیروهای امنیتی رژیم انجام می‌داد. با این حال، اولین حمله رسمی‌اش در 23 دسامبر 2011 رخ داد که دو بمب‌گذار انتحاری مواد انفجاری خود را خارج از مراکز اطلاعات نظامی در حومه «کفر سوسه» در جنوب غرب دمشق منفجر و چهل نفر را کشتند. چنین حملاتی در همان اوایل برای هدف قرار دادن ساختارهای امنیتی رژیم و لرزاندن آن تا مغز استخوان مناسب بود و به گفته جولانی، آنگاه که در دسامبر 2013 با الجزیره مصاحبه کرد، این حملات را «صاعقه» نامید.

۲- ژانویه- جولای ۲۰۱۲: ظهور نفرت برانگیز

جبهه النصره در 23 ژانویه 2012 در ویدئویی که روی انجمن اینترنتی مرتبط با القاعده بارگذاری شد، اعلام وجود کرد. در این ویدئو با عنوان «برای مردم سوریه از مجاهدین سوریه در میادین جهاد»، جولانی جنگ علیه رژیم اسد را اعلام و خواستار اجرای قانون شریعت اسلام به‌عنوان سیستم حاکم بر آینده کشور شد. به همان اندازه که جولانی مشتاق تاکید بر تمرکز النصره بر اوضاع داخلی سوریه بود، اما اشارات جانبی به «قبه الصخره» در بیت‌المقدس و محکومیت تند و تیز غرب، ترکیه، اتحادیه عرب و به‌طور طبیعی ایران روشن کرد که او جهاد در سوریه را به‌عنوان بخشی از پازل نبرد جهانی می‌دید. فراتر از این، جولانی، النصره را به‌عنوان جزئی واحد در نبرد تاریخی طولانی میان امپریالیسم خارجی و جهان اسلام معرفی کرد. این «خود معرفی» بین‌المللی در ترکیب با ماهیت خونریز حملات اولیه النصره - دومین عملیات این گروه یک حمله انتحاری در مجاور چندین اتوبوس پلیس در دمشق بود که 26 کشته بر جا گذاشت- توهینی بود به جنبش اعتراضی سوریه و قیام مردمی در این کشور. حملات انتحاری شهری و ویدئوهایی که روی آنها «نشید»های [سرودهای] جهادیون کار گذاشته شده بود و در تالارهای اینترنتی القاعده منتشر می‌شد این ترس را به دنبال آورد که «دولت اسلامی عراق» با حملات خشونت بار و نخ نمای خود وارد شهر شده است. جریانی از بیانیه‌های حمایتی عمومی که برای این گروه از سوی برخی ایدئولوگ‌های جهادی مشهور مانند ابومنذر الشنقیطی، ابوزهرا الزبیدی، ابو سعد الامیلی و ابومحمد الطحاوی بیرون آمد کمکی به انگیزه‌های جولانی نکرد. در نتیجه، عملیات و مانورهای النصره در سوریه در ماه‌های اول دوره‌ای چالش‌آور بود. در حالی که حملات این گروه برای نشان دادن تاکتیک‌هایی که بسیاری از مردم سوریه از آن وحشت داشتند ادامه می‌یافت اما مواد تبلیغاتی النصره به شدت در جست و جوی تاکید بر تمرکز این گروه بر سوریه بود. این تغییر نه تنها تلاشی برای کاستن از نگرانی‌های سوری‌ها بلکه تقویت اعتبار این جنبش جهادی با ستایش از فضائل مبارزه در بلاد الشام است، سرزمین موعودی که حضرت عیسی بن مریم به سرعت پیش از پایان جهان به آن بازخواهد گشت تا نبرد نهایی علیه دشمنان اسلام را رهبری کند. در اوایل سال 2012 النصره یک سازمان تروریستی کوچک و هسته محور بود که با سرعتی اندک دست به عملیات می‌زد. برای مثال، در اول مارس 2012 این گروه فقط سه حمله انجام داد که تلفاتش شامل 40 درصد از غیرنظامیان بود. اگرچه جناح‌های محلی «ارتش آزاد سوریه» (FSA) در حال نبردی متعارف علیه نیروهای رژیم در مناطقی مانند حمص، درعا و ادلب بودند اما النصره در حال انجام حملات انتحاری، حمله با مواد و تله‌های انفجاری و ترورهای گاه به گاه بود. این اقدامات به دلیل حمایت مالی از سوی «دولت اسلامی عراق» و تامین کنندکان مالی در خارج و چند بیانیه از سوی ایمن الظواهری در حال افزایش بود. الظواهری «از تمام مسلمانان و هر فرد آزاد و با کرامتی» خواسته بود «تا به برادرانشان در سوریه کمک کنند». در تابستان همان سال، بحران سوریه - به گفته صلیب سرخ - در حال تبدیل شدن به جنگ داخلی بود و النصره به لحاظ داخلی در حال سازگار کردن خود برای ورود به فاز جدیدی از فعالیت بود. جبهه النصره که با افزایش شمار نیروهایش پشتیبانی می‌شد تلاش کرد تا به گروه‌های مسلح اپوزیسیون در سوریه نزدیک شود. برخی گروه‌های کوچک جهادی که عمدتا متشکل از مبارزانی مانند «کتائب‌المهاجرین» به رهبری عمر الشیشانی بود به متحدانی نزدیک تبدیل شدند. به همین ترتیب گروه‌های دیگر مانند «کتائب احرارالشام» نیز تبدیل به متحدان النصره شدند.