در دیدگاه «گیلسپی» [Gillespie]، «دیگرسازی» منجر به ایجاد تفاوت میان «درون گروه» از «برون گروه» و «خود» از «دیگری» می‌شود. در مورد EDL، UKIP و BNP، یکی از مهم‌ترین تمرکزها در ساختن تصویر «دیگری» مهاجران هستند همراه با تمرکزی مضاعف بر اسلام به‌عنوان تهدیدی بر هویت فرهنگی بریتانیا. نزد مینکنبرگ[Minkenberg]، رادیکال کردن معیار و ضوابط قومی، فرهنگی و سیاسی محرومیت به درد برساختن ملت با تصویری از همگنی جمعی افراطی می‌خورد. این برداشت به عناصری از ملی‌گرایی، بیگانه‌هراسی و نژادپرستی اشاره می‌کند که در مورد هر سه حزب قوی هستند: «وقتی به جلو نگاه می‌کنم، مملو از بدشگونی می‌شوم. همچون رومانیایی‌ها، «رودخانه تیبر را مملو از خون زیاد می‌بینم.» این پدیده تراژیک و غیرقابل تحمل که ما با وحشت در سوی دیگر آتلانتیک می‌نگریم (اما در تاریخ و وجود دولت‌هایمان ممزوج شده است) با خواست و غفلت ما، اینجا به سوی ما می‌آید. در حقیقت، تقریبا آمده است. به لحاظ عددی، مدت‌ها پیش از پایان قرن، این جزو سهمیه آمریکایی‌ها بود. فقط اقدام قاطع و فوری است که (حتی) اکنون (می‌تواند) آن را معکوس کند. خواه اراده عمومی برای «طلبیدن» و «دستیابی به» آن اقدام وجود داشته باشد یا خیر، من نمی‌دانم. تمام آنچه می‌دانم این است که دیدن- و حرف نزدن- بزرگ‌ترین خیانت خواهد بود.» (پاول، ۱۹۶۸).

«پاول» در سخنرانی «رودخانه‌های خون» (۱۹۶۸) خود تاکید کرد که بریتانیا باید «به‌عنوان یک ملت، دیوانه باشد که اجازه ترخیص و جریان یافتن سالانه حدود ۵۰ هزار نفر از وابستگان [مهاجران] را بدهد که تا حد زیادی ماده خام رشد آینده جمعیتی است که ریشه در مهاجران دارد. این شبیه این است که ملتی را مشاهده کنی که به شدت درگیر جمع‌آوری هیزم برای سوزاندن خود در مراسم عزاداری است.» نایجل فاراج، در مصاحبه‌ای با گاردین، از «ایناک پاول» [Enoch Powell] سخن گفت: «پاول یک همکار فوق‌العاده بود. من او را به این خاطر تحسین می‌کنم که جرات داشت در مورد مساله‌ای صحبت کند که واقعا مهم به‌نظر می‌رسید: مهاجرت، جامعه و اینکه چگونه می‌خواهیم در این کشور زندگی کنیم» (فاراج، ۲۰۰۹). رویکرد فاراج استدلال بارکر در مورد «نژادپرستی جدید» را خلاصه می‌کند و با درک شکلی از ناسیونالیسم همبستگی می‌یابد که با حساسیت فرهنگی در بریتانیا پیوند دارد. از این چشم‌انداز، نژادپرستی (اگرچه به‌عنوان ایدئولوژی‌ای شروع شد که پیش‌داوری و تعصب را علیه مردمان رنگین‌پوست شکل می‌داد) موفق شد از «مادونی» بیولوژیک به نژادپرستی فرهنگی، نژادپرستی ضدمهاجرتی و اسلام‌هراسی دگردیسی یابد که بر تفاوت‌های فرهنگی متمرکز است؛ رویکردی که از اوایل دهه ۸۰ گفتمان سیاسی بریتانیا به شکلی مردمی در آن دخیل بوده است.

تردیدی نیست که برخی مصاحبه‌شوندگان UKIP نگرش‌ها و رفتارهای «دیگرساز» را نشان می‌دهند- خواه به‌عنوان بخشی از کمپین سیاسی یا غیر آن- اما این برای آنها منحصربه‌فرد نیست. نظرسنجی‌هایی که برای بررسی نگرش‌های حامیان راست‌افراطی به‌کار گرفته می‌شود نشان می‌دهند که آن نگرش‌ها که به‌صورت کلیشه‌ای با راست‌افراطی در ارتباط هستند در میان رای‌دهندگان اصلی هم رایج است.