محرمانه‌های کره‌شمالی

دلیلی که یک زن از دست پلیس خشمگین می‌شود هم مهم است. پلیس از وی تقاضای رشوه می‌کند. فساد در کل جامعه نفوذ کرده و پخش شده است و افزون بر این، MPS بخش بسیار بزرگی از یک دولت بسیار فقیر و درمانده است. بنابراین، رشوه نه فقط راهی برای مقام‌های MPS برای کسب درآمدهای مضاعف است بلکه راهی است برای کل این سازمان جهت تداوم بقا. مشکل برای بسیاری از جرائم قابل حل است فقط فرد باید اندکی پول داشته باشد. بسته به ثروت مظنون و شدت آن جرم، رشوه هم می‌تواند فرق کند؛ یک جرم کوچک شاید با رشوه‌ای به اندازه یک پاکت سیگار حل شود اما یک جرم بزرگ ممکن است صدها دلار آب بخورد. برای مثال، سوداگرانی که با موبایل‌های چینی گرفتار شوند، هزینه‌شان بالاتر می‌رود و باید احتمالا بیشترین رشوه را بدهند. قحطی نیمه دهه ۹۰ قرارداد اجتماعی میان دولت و شهروندان را گسست و جمعیتی میلیونی از مردم خلق کرد که هر کار لازمی را برای بقا انجام می‌دادند. این امر انگیزه دزدی را فراهم آورد و اکنون فرهنگ رشوه‌دهی فرصتی برای فرار از آن [فقر و در نتیجه دزدی] را به‌دست می‌دهد. افزون بر این، وزارتخانه امنیت خلق در موارد نسبتا جزئی میانجیگری هم می‌کند. برای مثال، جوانی که روی دیواری شعارنویسی می‌کند ممکن است از سوی صاحب آن دیوار گرفتار شود. در اینجا ممکن است نماینده MPS مداخله کرده و با دادن هشداری قاطع به آن جوان یا نوجوان او را رها سازد. عضو جوان یک خانواده ممکن است درگیر رفتاری ضداجتماعی شده باشد که موجب شرمساری والدینش باشد.

بنابراین، محتمل است که پدرش او را به‌گونه‌ای اصلاح کند که دیگر از «خط» بیرون نزند و به جاده خاکی نرود. اما وقتی فردی جرمی جدی‌تر مرتکب می‌شود یا در برابر افسری متعصب قرار می‌گیرد که هیچ احساسی از نرم بودن یا نرمخویی ندارد چه؟ در چنین وضعیتی، فرد ممکن است دادگاهی شود. همچون کشورهای دیگر، سطوح مختلفی از دادگاه در کره‌شمالی وجود دارد. در پایین‌ترین سطح، فرد ممکن است از سوی «دادگاه خلق» [people’s court] محاکمه شود که رئیس آن «پیر معتمد» روستا یا شهر است؛ سپس دادگاه‌های استانی [provincial courts] است و در نهایت دادگاه ملی مرکزی [national Central Court]. رویه‌های رسمی‌ای برای نامزدی قضایی وجود دارد اما در عمل و نهایتا قضات از سوی OGD نامزد می‌شوند (البته اگر نگوییم که رسما از سوی OGD انتخاب می‌شوند).  دادگاه‌ها و محاکم ظاهری از انصاف و عدالت را دارند. هم وکیل و هم مدعی‌العموم وجود دارد که هریک در برابر قاضی کار خود را انجام می‌دهند. قاضی گاهی متهم را بی‌گناه تشخیص می‌دهد؛ این شاید به خاطر رشوه باشد یا شاید ریشه در این باور داشته باشد که پلیس و مدعی‌العموم فرد را اشتباهی گرفته‌اند. حتی در جایی که محکومیتی وجود داشته باشد، درخواست استیناف هم میسر است. کره‌شمالی کشوری بسیار بوروکراتیک است و حس قوی از رویه‌های رسمی در آن وجود دارد (اگرچه مهم‌ترین تصمیمات کاملا این رویه‌ها را دور می‌زند) و در این روند، یک پروسه طولانی دادخواهی و استیناف وجود دارد که ممکن است در مواقع نادری به شکل موفقیت‌آمیزی مورد استفاده قرار گیرد.

زندان‌های متعارف

پنج نوع مکان در کره‌شمالی وجود دارد که می‌توان افراد را در آنجا نگه داشت. اولین مکان از سوی MPS اداره می‌شود و اصطلاحا زندان‌های «غیرسیاسی» هستند. اولین مکان «کوریوجانگ» یا «ایستگاه پلیس» نام دارد که مظنونان پس از دستگیری به آنجا منتقل شده و مورد بازجویی قرار می‌گیرند. دومین مکان نوعی بازداشتگاه [remand] یا مکان نگهداری است که «jipgyulso» نامیده می‌شود. فرد ممکن است در آنجا نگه داشته شود درحالی‌که تحقیق از او درحال انجام است یا پیش از اینکه حکم او قطعی شود. برای مثال، آنهایی که به‌طور غیرقانونی وارد چین می‌شوند پیش از اینکه به اجبار از این کشور به کشور خود بازگردانده شوند معمولا در jipgyulso نگه داشته می‌شوند درحالی‌که همزمان MPS تصمیم می‌گیرد با آنها چه کند. اعضای MPS معتقدند گذر از مرز جرمی «سیاسی» است- شاید فردی که در تماس و ارتباط با میسیونرهای مسیحی یا کره‌جنوبی است یا اینکه تمایل دارد به کره‌جنوبی برود- و بنابراین، آن فرد به دایره امنیت دولتی سپرده می‌شود. آنهایی که گمان می‌رود فقط به‌خاطر تجارت یا کار به چین رفته‌اند احتمالا به سطح دیگری از «نهادها»ی MPS فرستاده می‌شوند تا حکم‌شان از چند ماه تا یک سال به اجرا در‌ آید. آن «نهاد» نامش «rodong danryondae» است؛ مرکز آموزش کار. در اینجا کسانی که از مرز عبور می‌کنند درگیر جرائم نسبتا سطح پایینی می‌شوند مانند دزدی‌های کوچک و قاچاق موادمخدر. آن دسته که دارای «سونگبون» خوبی هستند [دارای جایگاه اجتماعی‌اند] و هنگام استفاده از موبایل‌های چینی گرفتار می‌شوند احتمالا به این نهاد فرستاده می‌شوند. به‌خاطر دغدغه دولت برای ترویج «بهداشت اجتماعی» [social hygiene]، آنها با زنانی ارتباط می‌گیرند که جرات پوشیدن شلوارهای نازک و بدن‌نما را دارند یا مردانی که جرات می‌کنند موی خود را بلند کنند. برخی منابع می‌گویند زندانیان «نیمی از وقت خود را به‌کار اجباری و نیمی دیگر را به دریافت آموزش‌های تبلیغی می‌گذرانند.» تمایل دولت همانا شست و شوی مغزی دوباره اینها پیش از بازگرداندن‌شان به جامعه است. نظم و انضباط در rodong danryondae سفت و سخت است و خشونت هم رایج. با این حال، امنیت چندان بالا نیست و فرار هم گاهگاهی رخ می‌دهد.