به گزارش گروه اقتصاد بین‌الملل روزنامه «دنیای اقتصاد» به نقل از مدرن دیپلماسی، در جریان شیوع پاندمی کرونا در جهان، دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری آمریکا با صدور یک فرمان اجرایی در ماه آوریل به‌طور موقت اخذ اقامت ایالات‌متحده را برای برخی از افراد ممنوع کرد. او از زمان رسیدن به قدرت، یکی پس از دیگری، پایه‌های نظم بین‌الملل را به لرزه درآورده است که متعاقب سیاست اقتصاد ملی‌گرایانه او انجام شده است. او عضویت آمریکا را در توافق همکاری تجاری پاسیفیک لغو و تهدید کرد که توافق تجاری نفتا را پاره می‌کند. از سوی دیگر نیز تعرفه‌های تجاری برای متحدان واشنگتن را افزایش داد و از معاهده آب و هوایی پاریس و توافق هسته‌ای ایران خارج شد. به‌علاوه اینکه سطح تعهدات آمریکا به ناتو را زیر سوال برده است و حتی از میل خود برای پایان دادن به اتحادیه اروپا نیز سخن می‌گوید. نظم بین‌الملل پیش از این اقدامات نیز تحت فشار بود اگرچه تحت رهبری دونالد ترامپ در آمریکا به مرگ خود نزدیک شده است. عقب‌نشینی واشنگتن از نقش سنتی خود زنگ خطر را برای کل جهان به صدا درآورده است.

نظم بین‌الملل لیبرال در ماهیت دسته‌ای از قوانین، هنجارها و موسساتی است که بر روابط بین‌الملل نظارت دارند. این مجموعه در بردارنده نظم امنیتی، اقتصادی و حقوق بشر است. واشنگتن در واقع بنیان‌گذار این نظم بین‌الملل بوده است و آن را در نیم قرن گذشته اجرایی کرده است. با به قدرت رسیدن ترامپ، آمریکا از تعهدات بین‌المللی خود عقب نشسته است. برخی از ناظران ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ را به سیاست انزواگرایی مربوط می‌دانند.

در دهه ۱۹۳۰ احساسات انزواگرایانه دست برتر را داشتند. تنها پس از حمله ژاپن به بندر پرل هاربر در جریان جنگ جهانی دوم بود که واشنگتن به پوچی شعار «نخست آمریکا» پی برد. به‌نظر می‌رسد سیاست انزواگرایی با تقویت دوباره توسط ترامپ مرسوم شده است. به معاهده پاریس نیز با همین دیدگاه نگاه شد. این توافق که بر اساس تعهدات داوطلبانه کشورها برای کاهش سطح تولید آلاینده‌های کربنی بنا شده است از دیدگاه ترامپ حاکمیت آمریکا را نقض می‌کند. استدلال ترامپ کاملا بی پایه و اساس است. معاهده پاریس یک توافق منعطف و هم‌راستا با قانون اساسی آمریکا است. این معاهده آمریکا یا هر کشور دیگری را وادار به انجام تعهداتش نمی‌کند. در عوض هر دولت سهم خود را در تلاش جمعی جامعه جهانی برای کاهش تولید این آلاینده‌ها به کار می‌بندد.

پیامدهای انزواگرایی ترامپ

ماموریت ترامپ برای نخست قرار دادن آمریکا و رها ساختن نظم بین‌المللی لیبرال می‌تواند پیامدهای جدی برای مردم آمریکا و نیز اقتصاد آن در پی داشته باشد. این سیاست، جایگاه ایالات‌متحده را در موضوعات جهانی تضعیف کرده و همچنین قدرت نرم این کشور را در زمینه دیپلماتیک کاهش داده است.

ترامپ با حمایت خود از روابط دوجانبه نزدیک و شیوه ملی‌گرایانه در تضاد با همکاری  چندجانبه، آسیب‌های بیشتری را برای آمریکا نسبت به وضعیت کاهش محدودیت‌ها در دل نظم بین‌المللی لیبرال ایجاد می‌کند. این شیوه مسیر را برای دشمنان هموار می‌سازد تا هزینه صلح جهانی را افزایش دهند. جهانی غیرقابل پیش‌بینی و ناامن چیزی است که در سال‌های آتی انتظار ما را می‌کشد. نیاز آنی تعهد مجدد آمریکا به امنیت چندجانبه برای نجات کره زمین و نیز حفظ بازدارندگی علیه کشورهای متخاصم است. به‌علاوه تشکیل یک بلوک منسجم با هدف مشترک با دیگر کشورها می‌تواند دست برتر را برای توافق با چین در زمینه تجاری در اختیار واشنگتن قرار دهد.

در حالی که مشخص است دونالد ترامپ نمی‌خواهد هیچ‌گونه مصالحه‌ای را بر منافع‌ملی آمریکا انجام دهد، او خواستار سبک‌تر شدن تعهدات جهانی برای واشنگتن است. با این حال، او همزمان به دنبال حفظ رهبری آمریکا در جهان است. این دو رویکرد نمی‌توانند همزمان با یکدیگر دنبال شوند. در جهانی که همه دولت‌ها مشغول به انجام امور خود هستند، ایده‌ای مثل انزواگرایی تنها منجر به ایجاد تقابل خواهد شد. سیاست انزواگرایی آمریکا می‌تواند منجر به ایجاد یک خلأ قدرت در نظم بین‌المللی لیبرال شود و دولت‌های دیگری تلاش کنند تا این خلأ را پر کنند. اگرچه ایالات‌متحده پس از جنگ جهانی اول سیاست‌های انزواگرایانه را دنبال می‌کرد، اما امروز شرایط متفاوت است و جهان نمی‌تواند به درستی بدون وجود نظم لیبرال به کار خود ادامه دهد.

منافع انزوای آمریکا برای چین

چین هر آنچه در توان دارد را به کار بسته است تا بتواند جایگاه آمریکا را در سطح جهانی تصاحب کند. سیاست‌های انزواگرایانه ترامپ نیز دست برتر را در اختیار پکن قرار داده است. چین خود را به‌عنوان یکی از رهبران جهانی پیشرو در کاهش آلایندگی‌های کربنی همراه با اتحادیه اروپا معرفی می‌کند. این کشور برای به دست آوردن نفوذ بیشتر در بین کشورهای مختلف و با هدف جایگزینی با آمریکا، گام‌های بلندی برداشته است. برای نمونه، زمانی که ترامپ دستور داد تا آمریکا از هیات استیناف سازمان تجارت جهانی خارج شود، چین به سرعت نقش جایگزین را ایفا کرد تا از تداوم اجرای استاندارد‌های این سازمان اطمینان یابد. به‌نظر می‌رسد جایگزین آمریکا برای رهبری جهان، نوعی رهبری جهان با دو عضو یعنی چین و اتحادیه اروپا، خواهد بود.

جهانی‌شدن و خیزش رهبران پوپولیست

پیامدهای بیمارگونه جهانی‌شدن برای اقشار متوسط و کم‌درآمد با خشم برآمده از ملی‌گرایی در مورد مهاجرت و حس از دست دادن حاکمیت‌ ترکیب شده است. این وضعیت منجر به بازگشت قدرتمند موج‌های پوپولیستی  علیه رسوم و قواعد نظم بین‌المللی لیبرال شده است. افزایش ناامنی اقتصادی و سیاست‌های قومی و ملی کافی بوده‌اند تا سیاست‌‌گذاری‌های کلان در مسیر ملی‌گرایی و یکجانبه‌گرایی قرار بگیرد. نقطه ضعف ذاتی نظم لیبرال  آن است که می‌تواند توسط رهبران پوپولیست در سراسر جهان مورد سوءاستفاده قرار بگیرد. نوعی روند مشابه را نیز می‌توان در هند دید. آمریکا و هند از مسیرهای بین‌المللی سنتی خود فاصله گرفته‌اند و سیاست‌های ملی‌گرایانه را دنبال می‌کنند. ایده اصلی این سیاست آن است تا نگرانی‌های اکثریت  به هر قیمتی برای اقلیت، در اولویت قرار داده شود.