ناگفته‌های گفتنی

اما آنچه از دیگر اعضای دفتر مرکزی تشکیلات «فتح» شنیدم، هیچ پیوندی با سیاست و اندیشه و تشکیلات نداشت. با این حال از دمشق به بیروت بازگشتم و چند روزی - شاید یک هفته - آنجا ماندم و به گفت‌وگوی پیشین خود با «حنا میخائیل» ادامه دادم. گفت‌وگوهای من در دمشق و بیروت در فعالیت‌های بعدی من در آمریکا بازتاب یافت و محوربندی پیرامون جریان‌های مختلف داخلی فتح در کارم نمایان شد. کار تشکیلاتی ویژه‌ای را آغاز کردم که باعث افزایش شدت تناقض با تشکیلات مرکزی «فتح» و در نتیجه پافشاری تشکیلات بر تعلیق عضویت من در جنبش شد. البته همان‌طور که پیش از این گفتم، به این تعلیق عضویت توجهی نکردم و نسبت به آن ملتزم نماندم.

هنگامی که در سال ۱۹۷۳ در جریان جنگ اکتبر به بیروت بازگشتم، هنوز تصمیم کنار گذاشتن زندگی آکادمیک را نهایی نکرده بودم. اما در پایان مدت حضورم در بیروت و پیش از بازگشت به آمریکا، هنگامی که طرح راه‌حل‌های مرحله‌ای برای بحران فلسطین آغاز شد، به این جمع‌بندی رسیدم که ادامه حضورم در لبنان، بسیار مهم‌تر از کاری است که در ایالات متحده می‌کنم؛ زیرا بر این باور بودم که مشارکت در زیر سوال بردن اندیشه سازش، در مرکزی که نیروهای انقلاب در آن حضور دارند، اهمیت بسیار بیشتری از کار در صحنه آمریکا دارد.

اما درباره اعتماد به نفس بالا برای تغییر وضعیت در «جنبش فتح»، با نگاهی به گذشته، اینک بر این باورم که اگرچه به‌طور کامل دچار اشتباه نبودم؛ اما به‌طور کامل نیز حق با من نبود. در آن شرایط، کلید کار را در مقابله با راه‌حل مرحله‌ای می‌دیدم و از همین نکته محوری به مساله تغییر و تحول در جنبش فتح نگاه می‌کردم. باورداشت آن هنگام من که هنوز نیز ادامه دارد، ضرورت رویارویی با این راه و روش در صحنه سیاست فلسطین بود. از همان زمان بر این باور بودم که اسرائیل برای راه‌حلی که رهبری فلسطین به آن می اندیشید، آمادگی ندارد. رهبری فلسطین بر این گمان اشتباه بود که وقتی اسرائیل پس از جنگ اکتبر ۱۹۷۳، آماده رسیدن به راه‌حلی با مصر شده است، چرا مشکل خود را با «سازمان آزادیبخش فلسطین» حل نکند؟ برداشت قطعی من در آن زمان این بود که عرفات، نزدیک‌ترین هم‌پیمان سادات بوده و از سمت و سوی حرکت او پس از [جنگ] اکتبر [۱۹۷۳]، آگاه است. از رفتار عرفات مشخص بود که از ایده‌محوری مبارزه به روش‌های مختلف، کوتاه آمده و ایده سادات را پذیرفته که راه‌حل در دستان آمریکا است. این در حالی بود که پس از جنگ اکتبر ۱۹۷۳، اطمینان داشتم، روی آوردن اسرائیل به «کمپ دیوید» و سازش با مصر، از نگاه اسرائیلی‌ها بیش از یک برنامه مرحله‌ای و ایستگاهی نیست که پس از آن برای پرداختن به جبهه شمالی و از میان بردن انقلاب فلسطین فراغت خاطر خواهند یافت. بر این باور بودم که اسرائیل اگر در جنگ ۱۹۷۳، نتوانسته است نقش خدماتی خود را برای آمریکا تقویت کند، کمترین کاری که می‌تواند انجام دهد این است که لااقل خطری که امنیت پادگان نظامی آمریکا در منطقه یعنی اسرائیل را تهدید می‌کند، از بین ببرد. به دیگر سخن، خطر وجود سازمان آزادی‌بخش فلسطین در جبهه شمالی را از میان بردارد که مانع گردن نهادن ساکنان مناطق اشغالی ۱۹۶۷ به احکام بخش فلسطینی قراردادهای کمپ‌دیوید می‌شد.

برای اینکه در اختیار رهبری «فتح» و گرفتار سیطره آنها بر خود نباشم، از فکر کار تمام‌وقت در «جنبش فتح» گذشتم، با اینکه به من این پیشنهاد داده شد. به‌عنوان جایگزین، همان‌گونه که پیش‌تر نیز گفتم و به دلایل مختلفی که بعدتر از آن سخن خواهم گفت، مشغول به‌کار در «موسسه مطالعات فلسطینی» شدم و از جایگاه خود در این موسسه، برای از هم پاشاندن اجزای اندیشه مرحله‌ای استفاده کردم. اطمینان شکل‌گرفته نزد من در آن مرحله درباره امکان تغییر وضعیت جنبش فتح، بر دو پایه استوار بود: اول، دور پنداشتن رسیدن رهبری «فتح» به آنچه رسید؛ چون حتی در تندترین و سیاه‌ترین احتمال‌های ذهنی نیز در باور من نمی‌گنجید که رهبری جنبش به چنین درجه‌ای از زوال برسد. اینجا باید اعتراف کنم ارزیابی من از راه و روش رهبری «فتح» و فلسطین در این نقطه خاص (درجه آمادگی برای در‌هم‌آمیختگی با طرح‌های سازش) اشتباه بود. مبنای دوم که در زمینه آن تا اندازه زیادی درست می‌اندیشیدم، دور بودن امکان پذیرش راه‌حل‌های مطرح در سمت فلسطینی از سوی اسرائیل بود. معتقد بودم و هستم که اگر اسرائیل توانسته نقش خدماتی خود را برای آمریکا در کشورهای عربی تثبیت کند، بی‌آنکه این موضوع به‌طور کامل آشکار شود، سازش در صحنه فلسطین به معنای تغییراتی روی زمین است که محال است نتایج آن، پوشیده نگه داشته شود.

فعالیت من در دوره حضور در بیروت و هنگام کار در «موسسه مطالعات فلسطینی»، بر تعمیق و تقویت طرح‌های ضد سازش، متمرکز بود. این هدفی بود که در مقاله‌های خود در مجله «شؤون فلسطینیه» [امور فلسطینی] نوشته‌های دیگرم و همچنین در قالب کتاب‌های علمی و آکادمیک تولیدی این موسسه و شرکت در گفت‌وگوها، سخنرانی‌ها و میزگرد‌ها دنبال می‌کردم.

jaberiansari۱۹۶۹@gmail.com

444