سرمایه‏‏‌داری رفاقتی در روسیه

 هنرمندان بندباز روسیه معروف هستند. اما هیچ‌کدام آنها این هنر را به اندازه ولادیمیر پوتانین، ثروتمندترین تاجر روس، خوب بلد نیست، یک مرد چارشانه ۶۱ساله که ارزش دارایی‌‌هایش به ۲۳میلیارد دلار بالغ می‌‌شود. او که در جامعه نومن کلاتورا (قشری از جوامع بلوک شرق که مناصب کلیدی در بوروکراسی داشتند.) چشم به جهان گشود، توانست در سقوط کمونیسم دوام بیارد و سپس در طراحی برنامه «وام برای سهام» بوریس یلتسین ایفای نقش کرد؛ برنامه‌‌ای که این رئیس‌‌جمهوری فقید روسیه امیدوار بود به‌وسیله آن بتواند دارایی‌‌های کشور را به بخش خصوصی بسپارد.

 پوتانین از این برنامه استفاده کرد تا مالکیت منابع طبیعی را به‌دست بگیرد. او یکی از معدود الیگارش‌‌های دوره یلتسین است که در دوران ولادیمیر پوتین رشد کرد تا جایی که این دو با هم همبازی هاکی روی یخ بودند. پوتانین سهام عمده یکی از بزرگ‌ترین شرکت‌های تولیدکننده نیکل و پالادیوم جهان، «نوریلسک نیکل» را از آن خود کرد؛ هر چند که برای سال‌ها او و افراد ذی‌‌نفوذ دیگر بر سر مالکیت آن با یکدیگر منازعه داشتند. در پی بروز تنش روسیه-اوکراین هم بر خلاف سایر الیگارش‌‌های دارای نفوذ در کرملین، نه او و نه کسب‌وکارش مشمول تحریم‌‌های غرب نشدند. اما جنگ برای او هزینه داشت. در سال جاری با وجود جهش قیمت نیکل و پالادیوم، ارزش دارایی‌‌های او تا حدود یک‌چهارم سقوط کرد.

 زندگی دیگر بزرگان ذی‌‌نفوذ هم در چنین دنیای ظالمانه‌‌ای به همین منوال است. این یکی از ویژگی‌‌های عجیب جهانی‌‌شدن است که حکومت‌‌های مطلقی چون روسیه و چین زمینه‌های تغذیه میلیاردرها را فراهم می‌‌کنند. مدتی، مسکو بیش از هر شهر دیگری در جهان چنین افرادی را در خود جای داده بود. حالا اما سه شهر چین شامل پکن، شانگهای و شنزن حتی از شهر مورد علاقه لیبرال‌‌ها همچون نیویورک هم سبقت گرفته است. فروپاشی اتحادجماهیر شوروی و باز شدن درهای چین کمونیست منجر به ظهور عصر جدیدی برای ابرثروتمندان شد. سال‌های نخست آزادگذاری کاپیتالیسم در روسیه و چین تغییر در موازنه ثروت را در پی داشت هم برای بنگاه‌ها و هم به لحاظ انتقال دارایی‌‌ها از بخش دولتی به بخش خصوصی تا جایی که در تاریخ بشر بی‌‌سابقه بوده است. این ثروت‌‌ها اما همان‌قدر که سریع افزایش یافتند، همان‌قدر هم سریع دچار افول می‌‌شوند. همان تلفیق فرصت‌‌طلبی و خطرپذیری که ثروت بادآورده به ارمغان می‌‌آورد، آنها را آسیب‌‌پذیر هم می‌‌کند. این بزرگ‌ترین درس آموخته شده از ۱۰۰ میلیارد دلاری بود که شاخص میلیاردرهای بلومبرگ نشان داد ابرثروتمندان روس از آغاز سال تاکنون از دست داده‌اند. اما این موضوع مختص روسیه نیست. ابرثروتمندان چین که تحت تاثیر تغییر خلق و خوی شی جین‌‌پینگ هم به مانند همتایان روس خود داستان‌هایی از رنج و درد خود در این جریانات دارند که البته مجبور شده‌‌اند در رابطه با آن سکوت اختیار کنند. همین موضوع درباره میلیاردرهای سعودی که محمد بن سلمان، شاهزاده سعودی در اواخر سال ۲۰۱۷ سد راهشان شد، صادق است.

مقصر اصلی این حکومت‌‌ها تغییر قوانین یا بی‌‌قانونی آنهاست. درباره روسیه این موضوع از خصوصی‌‌سازی در اواسط دهه ۱۹۹۰ کلید خورد که طی آن دارایی‌‌هایی چون نوریلسک نیکل به مزایده گذارده شد. الیگارش‌‌های نسل نخست روسیه تا زمانی در کرملین نفوذ داشتند که پوتین تغییر مسیر داد. تحت حکومت او موج جدیدی از ثروتمندان بانفوذ توانستند به قراردادهای دولتی جذابی دست یابند. قرار این بود تا زمانی که آنها خود را از سیاست دور نگه‌دارند، کرملین هم کاری به کارشان نداشته باشد. واقعیت این است که پوتین اما چماق سنگینی بالای سر آنها گرفته است.

در چین، روپرت هوگورف، از مرکز هورون ریپورت که یک مرکز منتشرکننده فهرست ثروتمندان است، به یاد می‌‌آورد که در دهه ۱۹۹۰ از «پنج رنگ» برای توصیف میزان قدرت این توانگران استفاده می‌‌شد: قرمز برای حزب کمونیست، سبز برای ارتش، آبی برای گمرکات، سفید برای بخش دارو، سیاه برای بازار سیاه. مینکسین پیی، نویسنده چینی-آمریکایی در کتاب سرمایه‌‌داری رفاقتی چین نوشته است پس از آن پول کثیف تبدیل شد به پول آسان. فعالان بخش املاک زمین دریافت کردند و از سوی دولت امکان دسترسی به اعتبارات را یافتند. غول‌‌های خودساخته بخش تکنولوژی چین همچون جک ما موسس علی‌‌بابا و پونی ما از مرکز تنسنت هم از مزیت فقدان قوانین و مقررات بهره بردند و از مهارت خود برای ایجاد یک دوقطبی جذاب دیجیتال استفاده کردند.این توانگران متنفذ گاهی برای کنار زدن حکومت مستبد تلاش می‌‌کنند از حمایت مردمی برخوردار شوند. این یک بازی خطرناک است. میخائیل خودورکوفسکی، الیگارش سابق، از سال ۲۰۰۳ به مدت یک دهه از عمر خود را پشت میله‌های زندان گذراند. جرم او اختلاس مالیاتی اعلام شد. جرم اصلی او اما اندیشیدن به مخالفت علیه ریاست‌‌جمهوری پوتین بود. جک ما، موسس علی بابای چین هم اشتباهش این بود که درست وقتی حکومت شی دچار پارانویا شده بود، خود را در وضعیت یک ستاره راک قرار داد. از دید این حکومت، بخش تکنولوژی از ارزش‌های حزب کمونیست بیش از حد دور شده بود. اهداف بخش تکنولوژی تهدیدی علیه بانک‌‌های دولتی بود. از همه گناه‌آلوده‌‌تر این بود که رقیبی برای قدرت به‌شمار می‌‌رفت. به همین دلیل جک ما از سوی حزب کمونیست گوشمالی شد و حالا کمتر در انظار عمومی مشاهده می‌‌شود. هیچ‌کدام از این داستان‌ها اما نشانه پایان عصر طلایی نیستند. طبق اعلام مرکز هورون، فهرست بعدی ثروتمندان جهان که این مرکز ارائه خواهد کرد، شامل ۲۰۰میلیاردر بیشتر از فهرست سال گذشته خواهد بود و به رکوردی جدید خواهد رسید. ثروتمندان چینی در حال چند برابر شدن هستند. هرچند بسیاری از آنان اما از خودنمایی‌‌هایشان کم می‌‌کنند فقط به خاطر یک ویژگی جدید: تحقیر شدن. در چین کارآفرینان بسیار بلندپایه معمولا هرگز در انظار عمومی مشاهده نمی‌‌شوند. غریزه پوتانین هم برای ادامه بقا این است که سرش پایین باشد. وقتی که نشریه فایننشال‌تایمز با او در سال ۲۰۱۸ مصاحبه می‌‌کرد، او در باشگاه ویلایی خود در جایی خارج از مسکو زندگی می‌‌کرد. او خود را «از همه» مخفی نگه داشته بود.