این نخستین‌بار نیست که سخنان محمود عباس درباره هولوکاست با واکنش منفی مواجه می‌شود. پیش از این در سال۲۰۱۸ هم محمود عباس در جریان یک سخنرانی در رام‌‌الله گفته بود، دلیل اصلی وقوع هولوکاست نه باورهای یهودستیزانه، بلکه «رفتارهای اجتماعی» یهودیان در عرصه‌های اقتصادی همچون «رباخواری» بوده است که با واکنش منفی مقامات اسرائیل و اروپایی مواجه شده بود.

هر بازیگری در طول تاریخ خود با نقاط عطف تاریخی مواجه است که برجستگی خاصی در خاطره جمعی آن مردم آن کشور دارد. ظهور نازیسم و هیتلر در آلمان که وقوع جنگ جهانی و جنایت‌های نازی‌ها برای آلمانی‌ها از آن جمله است. بعد از سقوط هیتلر مواجهه با میراث به جا مانده از آن دوران و ترومای حاصل از آن یکی از مسائل اصلی جامعه آلمان پس از جنگ بود؛ به‌نحوی‌که کارل گوستاو یونگ (۱۸۷۵-۱۹۶۱)، روان‌شناس معروف، در یک مصاحبه معروف که چهار روز بعد از تسلیم آلمان در جنگ جهانی دوم انجام ‌شده به صراحت می‌گوید: «رستگاری فقط در اعتراف کامل به گناه است.]انسان[در توبه خالصانه رحمت الهی را می‌یابد. این نه تنها یک حقیقت دینی بلکه یک حقیقت روانشناختی است.... توبه باید در درون خود آلمانی‌ها متولد شود.» هگل که می‌گفت: «جغد مینروا تنها شامگاهان بال می‌‌گشاید» و ناظر بر این مفهوم بود که فلسفه نیز هنگامی سربرمی‌‌آورد که شکلی از زندگی، دوران شکل‌‌گیری خود را گذرانده است و آرام‌‌آرام گرد و غبار خاکستری زمان روی آن می‌‌نشیند. فلسفه در این هنگام کهنسالی، وضع موجود را با رنگ خاکستری خود به تصویر می‌‌کشد و امر واقع را در قلمرو فکر بازسازی می‌‌کند. بنابراین مواجهه با جنایات نازی‌ها ازسوی اندیشمندان آلمانی همانند هانا آرنت، یورگن هابرماس، ارنست نولته و... مورد پژوهش و اندیشه‌ورزی واقع شده است.

اگر منازعه و مجادله فکری یورگن هابرماس و ارنست نولته درباره پدیده یکتا بودن یا قابل مقایسه بودن هولوکاست و آشویتس با سایر جنایت‌های بشری در ساحت اندیشه وجه و اعتباری داشته باشد؛ هنگامی که در عالم سیاست وارد می‌شود به آنچه در اصطلاح روانشناسی از آن به‌عنوان خطای شناختی «استریوتایپ - stereotype » یا «تفکر قالبی» می‌نامند، تبدیل می‌شود. استریو از ریشه کلمه‌‌ای یونانی به معنی محکم و غیرقابل تغییر و کلمه تایپ از ریشه کلمه‌‌ای یونانی به معنی تاثیر است. در نتیجه کلمه استریوتایپ به معنی تاثیر غیرقابل تغییر (چارچوب غیرقابل تغییر) است که می‌توان آن را به تفکر قالبی یا کلیشه‌‌ای ترجمه کرد. در ذهن مقامات و سیاستمداران آلمانی هولوکاست پدیده‌ای منحصر به فرد است که با هیچ جنایت علیه بشریت مانند نسل‌کشی مسلمانان بوسنی و هرزگوین، روآندا، جنایت خمرهای سرخ و... قابل مقایسه نیست.

جایگاه هولوکاست و نحوه مواجهه با میراث نازی‌ها در سیاست خارجی آلمان در ذیل مفهوم «دیپلماسی عمومی» قرار می‌گیرد، در این وجه از دیپلماسی تلاش عمده سیاستگذاران، ارتباط با مخاطب عام و نخبگان برای جهت‌دهی به افکار عمومی است. تصویر اقدام نمادین زانو زدن ویلی برانت، صدراعظم وقت آلمان در ۷دسامبر۱۹۷۰ در ورشو برای عذرخواهی از بابت جنایت آلمان در جنگ جهانی دوم همچنان اهمیت تاریخی و تکرارنشدنی خود را حفظ کرده است. این اقدام نه تنها به بازسازی وجهه آلمان پس از جنگ جهانی در افکار عمومی اروپا و جهان کمک کرد، بلکه فرآیند پذیرش آلمان به‌عنوان عضوی از جامعه جهانی را هم تسهیل کرد.

از سوی دیگر همین مواجهه با نسل‌کشی یهودیان و سایر جنایت نازی‌ها در بعد درون جامعه آلمان در ذیل مفوم «قرارداد اجتماعی» به بحث و بررسی گذاشته می‌شود. فیلسوف لیبرال آمریکایی جان رالز که از او به‌عنوان احیاکننده نظریه قرارداد اجتماعی هم نام برده می‌شود، در نظام فکری و منظومه فلسفی خود از مفهوم «پرده جهل یا پس پرده جهل» (Veil of Ignorance) استفاده می‌کند. هرچند رالز مقصود دیگری را مراد می‌کند، اما می‌توان این مفهوم را وام گرفت و گفت این نوع مواجهه سیاستمداران آلمانی در مواجهه با هولوکاست نوعی قرار گرفتن در پرده جهل خود خواسته نسبت به هرگونه تفسیر و ارجاع متفاوت از هولوکاست دانست و هنگامی که این رویکرد با خطای «تفکر قالبی» ترکیب می‌شود به فرار از واقعیت منجر می‌شود. به این معنی که به جای آنکه با واقعیت سر و کار داشته باشیم، از قبل و بر مبنای یکی دو تا نشانه یا ویژگی تصمیم‌گیری می‌شود.

امروز روند بازسازی و نوسازی اقتصاد و جامعه آلمان به خوبی طی شده است و آلمان هم عضو موثر و تاثیرگذار اتحادیه اروپا است و هم جزو گروه هفت (۷ کشور صنعتی) است. آلمان با چنین جایگاه منحصر به فرد در جامعه و نظام بین‌الملل با کشورهای خاورمیانه که اکثریت جمعیت آنان را مسلمانان تشکیل می‌دهند، روابط و پیوندهای عمیق سیاسی و اقتصادی دارد؛ اما این‌گونه واکنش‌ها نسبت به سخنان محمود عباس نمی‌تواند دیپلماسی عمومی موفق برای آلمان در حوزه خاورمیانه محسوب شود.  با الهام از ماکس وبر (۱۸۶۴-۱۹۲۰) و نمونه آرمانی (Ideal Type) او در جامعه‌شناسی -نمونه آرمانی یک ساختار تحلیلی است و همانندی‌‌ها و انحراف‌‌ها را تشخیص می‌‌دهد- می‌توان جنایت نازی‌ها را نمونه آرمانی جنایت علیه بشریت و نسل‌کشی دانست و سایر حوادث را نسبت به آن سنجید و همچنین نباید از نظر دور داشت نسل‌کشی در دوران آلمان نازی با هر نوع تفسیر و برداشتی نمی‌تواند دلیل موجه برای ظلم، ستم و آپارتاید اسرائیل علیه مردم فلسطین باشد.