استاد بازی‌‌ها: هنری کیسینجر و هنر دیپلماسی خاورمیانه‌‌ای

کیسینجر برای صرف شام با آلون، دایان، ابن و سایر اعضای تیم اسرائیلی در اتاق چوبی زیتونی‌رنگ به زیرزمین هتل «کینگ دیوید» بازگشت. همکاران اسرائیلیِ کیسینجر در آنجا تاکید کردند که عقب‌نشینی به انتهای شرقی گذرگاه‌ها یا حتی به قله‌های میانی قابل‌بحث نیست. آنها می‌خواستند این امتیاز را برای یک توافق‌نامه‌ صلح نهایی محفوظ نگه دارند. کیسینجر آنها را تحت‌فشار قرار نداد؛ زیرا احساس می‌کرد که می‌تواند سادات را متقاعد کند که با توجه به احساس اضطرارش، گذرگاه‌ها را واگذار کند. اگر اسرائیلی‌ها بزرگ‌ترین امتیازات ارضی خود را برای یک توافق صلح نهایی محفوظ می‌داشتند، نمی‌توانستند شکایت کنند؛ البته اگر سادات نیز امتیازات سیاسی خود را مانند پایان دادن به جنگ محفوظ بدارد. آنها سپس درباره اینکه آیا سادات را با نقشه‌ اسرائیلی که خط پیشنهادی آنها برای عقب‌نشینی را نشان می‌دهد یا چیزی کمتر از آن را نشان دهند، بحث کردند.

کیسینجر که به‌اندازه‌ کافی با شیوه‌ مذاکره‌ سادات آشنا بود، به این نتیجه رسید که منطقی است به پیشنهاد نهایی آنها بپردازد؛ زیرا سادات، بر خلاف اسد، به چانه‌زنی اعتقادی نداشت. در پایان آنها به ارائه‌ دو نقشه توسط کیسینجر به سادات پرداختند: یکی پیشنهاد عقب‌نشینی بیست کیلومتری که در آن مصر بخشی از قلمرو به‌سختی به‌دست‌آمده خود را به کنترل سازمان ملل واگذار می‌کرد و دیگری نشان‌دهنده‌ عقب‌نشینی سی‌کیلومتری بود که دایان برای اولین‌بار به کیسینجر در واشنگتن پیشنهاد داده بود. اما آنها می‌دانستند که او قصد دارد زمان کمی را با سادات در نقشه‌ اول بگذراند، مگر به‌عنوان وسیله‌ای برای تقویت این تصور که اسرائیلی‌ها را به دادن پیشنهاد بهتری متقاعد کرده است. صبح روز یکشنبه، پس‌ازاینکه کابینه برای بار دوم پیشنهاد دایان را تایید کرد، کیسینجر دوباره با همکاران اسرائیلی خود که ژنرال الازار را همراهی می‌کردند، نشست و گفت‌وگوهایی انجام داد.

کیسینجر ابتدا با آنها درسی را درباره نقش خود به‌عنوان میانجی مطرح کرد. کیسینجر به‌عنوان «وکیل اسراییل» عمل نکرد و مساله‌ آنها را با سادات در میان گذاشت. در عوض، به خاطر اعتبار خود، روشن ‌کرد که این پیشنهاد اسرائیلی است، نه آمریکایی و تفسیر خود از تفکر اسرائیلی و قضاوت خود را درباره اینکه چه تغییراتی ممکن است قابل‌قبول باشد و چه چیزی خارج از بحث است، به سادات ارائه داد. سپس به همین ترتیب، پیشنهاد متقابل سادات را برای بررسی آنها [اسراییلی‌ها] مطرح کرد. همان‌طور که الازار دستور نبرد مصری‌ها را به کیسینجر اطلاع داد، کیسینجر برای اولین‌بار فهمید که سادات ۵۰درصد از ارتش خود را در ساحل شرقی کانال مستقر کرده است که شامل ۷۰هزار پیاده، ۲۰۰ قبضه توپ و ۷۲۰ تانک می‌شود. او چگونه سادات را متقاعد می‌کند که به اکثر آن نیروها دستور دهد تا از طریق کانال از قلمرویی که آزاد کرده بودند، برگردند؟ و چگونه می‌توانست کل دسته‌های تسلیحاتی مانند تانک‌ها و توپخانه‌ها را از کرانه‌ شرقی کنار بگذارد، همان‌طور که اسرائیلی‌ها اکنون به عنوان بخشی از بهای خروج خود بر آن اصرار داشتند؟

کیسینجر با علم به اینکه این همان چیزی است که سادات باید انجام دهد تا مبادا چنین تلقی شود که خواسته‌ اسرائیل را می‌پذیرد، گفت: «این یک حرکت عظیم است و به‌سختی می‌توان آن را به‌عنوان یک تصمیم یک‌جانبه توجیه کرد.» او خاطرنشان کرد: «مشکل وی [سادات] این است که چه دستوراتی باید به ارتش خود بدهد و چگونه به آنها نگاه خواهد کرد.» کیسینجر به اسرائیلی‌ها اطمینان داد که از ساعات زیادی که با سادات گذرانده، متقاعد شده که وی واقعا خواهان یک شهرک‌سازی است. پرسش این بود که «آیا موقعیت داخلی سادات به او اجازه می‌دهد تا آنچه را که فکر می‌کنید برای وضعیت داخلی خود نیاز دارید انجام دهد؟»

کیسینجر معمای صلح‌جویان بالقوه‌ خاورمیانه را نشان داده بود: چگونه می‌توان به رهبران اسرائیلی و عرب کمک کرد تا بر محدودیت‌های داخلی سهمگین برای سازش غلبه کنند. محدودیت‌های سیاسی یک سیاستمدار اسرائیلی به‌قدری عیان است که مذاکره‌کنندگان آمریکایی اغلب برای به نتیجه رسیدن، به آنها توجه بیشتری می‌کنند. اسرائیل بازیگری است که در آن چندین حزب وجود دارد و در این وضعیت، نخست‌وزیر باید یک کابینه‌ ائتلافی را با سازش با مجموعه‌ای از احزاب کوچک که نماینده‌ گروه‌های دارای منافع خاص هستند، تشکیل دهد. پرزیدنت کلینتون، یک خوره عالم سیاست، مجذوب مانورهای درونی شده بود و این مجذوب شدن باعث شده بود که او نکات ظریف سیاست احزاب مذهبی اسرائیل را درک کند.

در مقابل، تشخیص محدودیت‌های داخلیِ رهبران عرب سخت‌تر است؛ زیرا بحث‌های داخلی ملموسِ کمی وجود دارد. پارلمان‌های «ماشین امضای»شان و مطبوعات تحت کنترل دولتشان، برده‌وارانه به خط رهبر پایبند هستند. انتخابات صوری- اگر برگزار شود- معمولا ۹۸درصد پیروزی برای رهبر به همراه دارد. تنها در لحظات ناامیدی شدید، زمانی که مردم از سرویس‌های امنیتی فراگیر سرپیچی می‌کنند و در اعتراض به خیابان‌ها می‌آیند، بیگانگان از افکار عمومی حسی واقعی می‌گیرند. اما این باعث نمی‌شود که محدودیت‌های داخلی برای رهبران عرب، کمتر واقعی شود. در واقع، چون آنها با رضایت حکومت‌شوندگان حکومت نمی‌کنند و به سرعت مخالفت را سرکوب می‌کنند، ابزار دقیقی برای سنجش دیدگاه‌های مردم خود ندارند. در نتیجه، آنها بیشتر از مردم خود می‌ترسند تا رهبران اسرائیل.