استاد بازی‌‌ها: هنری کیسینجر و هنر دیپلماسی خاورمیانه‌‌ای

کیسینجر سپس فهرست آرزوهای اسرائیل شامل ۹تضمین جداگانه را بررسی کرد که شامل تفاهم‌نامه همکاری آمریکا-اسرائیل می‌شد. رویکرد اسرائیل به تضمین‌ها را می‌شد به‌عنوان بارومتر و معیاری از اعتماد اسرائیل به کیسینجر تلقی کرد. در «توافق‌نامه سینای۲» که کیسینجر در سال۱۹۷۵ آن را به مذاکره گذاشت، بیست‌وپنج تضمین جداگانه وجود داشت که اسرائیل به دنبال کسب آن از ایالات‌متحده بود. آخرین تضمینی که اسرائیل برای این‌بار درخواست کرد، همانا تعهد آمریکا بود که «تمام تلاش خود را برای پاسخ‌گویی کامل بر مبنای مستمر و درازمدت به الزامات نظامی اسرائیل انجام دهد.» اسرائیل به‌عنوان پیش‌پرداخت این تعهد، ۲۰۰میلیون دلار کمک اقتصادی و بسته‌ تسلیحاتی ۵۰۰میلیون دلاری می‌خواست. کمک ۷۰۰میلیون دلاری اضافی، نیاز به تصمیم رئیس‌جمهور داشت.

کیسینجر مطمئن بود که اگر با توافق به خانه بازگردد، می‌تواند آن را به‌دست آورد. اگر چنین باشد، کیسینجر پیشینه یا سابقه‌ای را ایجاد می‌کند که امتیازات اسرائیل در روند صلح را به کمک‌های نظامی طولانی‌مدت، از جمله سیستم‌های تسلیحاتی پیشرفته، برای کاهش خطراتی که اسرائیل متعهد می‌شود، مرتبط می‌کرد. با وجود رویکرد «محکم‌کاری»، کیسینجر می‌توانست ببیند آنچه را که از اسرائیلی‌ها نیاز داشت، دارد: یعنی موافقت با سی تانک و هشت گردان در کرانه‌ شرقی کانال، تعدیل خط به نفع مصر و عدم اصرار بر پایان دادن به وضعیت جنگ‌طلبی.

مشکل همچنان محدودیت‌های توپخانه و موشک‌های «سام» بود؛ اما درباره این مسائل، او [کیسینجر] امیدوار بود بتواند به حس اضطرار سادات برای غلبه بر مخالفت‌های الجمسی تکیه کند. کیسینجر به وزیران اسرائیلی اطلاع داد که امیدوار است در همان شب (یعنی چهارشنبه) با سادات به توافق برسد و به بیت‌المقدس بازگردد و روز پنج‌شنبه توافق را همزمان در واشنگتن، اسوان و بیت‌المقدس اعلام کند و روز جمعه در کیلومتر۱۰۱ به امضا برساند. اسرائیلی‌ها اکنون آن‌قدر به دستیابی به اهداف خود نزدیک شده بودند که میل به توافق و همراه با آن رفع بسیج از سربازان ذخیره اسرائیلی، تمایل آنها به مذاکره‌ بی‌پایان را زیر سایه خود قرار داد.

کیسینجر در اوایل بعدازظهر وارد اسوان شد. فهمی به دنبال او در ترمینال نظامی رفت و مستقیم وی را به ویلای سادات برد. کیسینجر و سادات در اتاق کار سادات نشستند و فهمی و الجمسی را در باغچه‌ آن اطراف به حال خود رها کردند تا در کنار سیسکو و ساندرز پایی به آب بزنند و خود را خنک کنند. کیسینجر امتیازاتی را که از اسرائیلی‌ها به‌دست آورده بود، فاش کرد و توضیح داد که چگونه با آنها گلاویز شده و چگونه نیروها را از ۴۵۰۰ به هفت هزار نفر در هشت گردان رسانده و سی تانک را نیز نجات داده است. او گفت که اسرائیلی‌ها در محدوده‌ ۳۰کیلومتری برای استقرار موشک‌های «سام» ثابت‌قدم هستند، حتی اگر سادات بر بیست‌وپنج کیلومتر اصرار داشته باشد.

بر اساس روایت کیسینجر، سادات به او [کیسینجر] گفت که در نهایت تقاضای اسرائیل را خواهد پذیرفت، اما ازآنجا‌که الجمسی از این موضوع بسیار ناراحت است، از او [الجمسی] خواسته که یک‌بار دیگر در این مورد با اسرائیلی‌ها تلاش کند. اگر او شکست بخورد، سادات اجازه نمی‌دهد که توافق به همین دلیل از بین برود.آشکار کردن موضع عقب‌نشینی و پس رفتِ فرد در میانجی، به‌طور طبیعی انگیزه او را برای تامین نیاز اولیه از بین می‌برد. این به‌یقین برای کیسینجر مصداق داشت، مهم نیست که چقدر قدردان انعطاف‌پذیری سادات باشد. این یک ژست حسن نیت از جانب سادات بود؛ اما همچنین به این معنی بود که هر آنچه در تصویر کلان به‌دست آورد، از نظر ارتقای روابط خود با ایالات‌متحده، در نهایت امتیازاتی را برای این جزئیات کوچک‌تر پرداخت خواهد کرد.

ترجیح سادات درهرصورت این بود که الجمسی و فهمی را برای رسیدگی به جزئیات بگذارد. بنابراین کیسینجر دوباره به اتاق ناهارخوری زشت با منظره زیبای «هتل نیو کاتاراکت» رفت؛ جایی که آنها در آنجا منتظر او بودند. خلق‌وخوی آنها از قبل ترش بود، اما با خواندن نسخه‌ جدید این دو سند، خلق‌وخوی آنها به سرعت بدتر شد.

فهمی ابتدا به نامه‌ای پرداخت که نیکسون برای سادات می‌نوشت و درک خود را مبنی بر اینکه سادات قصد دارد کانال را پاک‌سازی کند و «فعالیت‌های اقتصادی عادی در منطقه» را از سر بگیرد، بیان کرد. فهمی در عوض، خواستار ضمانت ایالات‌متحده برای عدم حمله اسرائیل به شهرهای کانال بود. کیسینجر با «اطمینان» پاسخ داد. فهمی قبول کرد. فهمی به هرگونه اشاره به کشتی‌های اسرائیلی با تضمینی که سادات به نیکسون درباره عبور آزادانه از تنگه باب‌المندب می‌دهد، اعتراض کرد. او ترجیح داد که یک تضمین عمومی برای همه‌ کشتی‌ها اعمال شود. کیسینجر می‌دانست که اسرائیل مخالفت خواهد کرد؛ اما آن را فعلا به حال خود گذاشت. همان‌طور که کیسینجر پیش‌بینی کرده بود، فهمی به کلمه‌ «خصمانه» در پاراگراف اول توافق‌نامه جدایی اعتراض و اظهار کرد که این کلمه «تخاصم» به شکل دیگری است.

کیسینجر پیشنهاد داد که اگر فهمی با حفظ اشاره به کشتی‌ها و محموله‌های اسرائیلی در نامه سادات به نیکسون موافقت کند، آن را به «شبه‌نظامی» تغییر دهد. فهمی قبول کرد. کیسینجر چیزی را که می‌دانست نمی‌تواند برای چیزی که واقعا به آن نیاز دارد به دست آورد، رها کرده بود. حالا نوبت الجمسی بود. او با محرومیت مشخص توپخانه‌ مصر از کرانه‌ شرقی مخالفت کرد؛ زیرا این امر باعث می‌شود که پیاده‌نظام او در آنجا باقی بماند. کیسینجر قول بحث درباره هویتزر و خمپاره در کرانه‌ شرقی را داد. الجمسی به موضوع استقرار مجدد «سام»ها روی آورد. او می‌خواست آنها را در ۱۵کیلومتری غرب خط مصر مستقر کند. کیسینجر خندید و گفت: اسرائیلی‌ها روی چهل اصرار دارند. الجمسی فکر می‌کرد که کیسینجر به نگرانی‌های او می‌خندد و متحیر و ترش رو برگشت. او با غروری زخمی گفت: «فکر می‌کنم بعد از امضای این قرارداد کارم را ترک کنم.» فهمی به دفاع از او [الجمسی] شتافت: «از نظر سیاسی ترجیح می‌دهم توافقی صورت نگیرد و او نمی‌تواند با افرادش در ارتش روبه‌رو شود.»