ما اکنون با خطر یک فاجعه‌ هسته‌ای بیش از هر زمان دیگری در دوران هسته‌ای روبه‌رو هستیم؛ شاید غیر از «شنبه سیاه» یعنی اوج بحران موشکی کوبا در اکتبر۱۹۶۲. دو سال بعد، فیلم‌های محبوبی مانند « Fail Safe» و « Dr.Strangelove» خطرات یک درگیری هسته‌ای سهوی را به نمایش گذاشت. اگر به پنجاه سال گذشته نگاه کنیم، زمانی که ایالات‌متحده و اتحاد جماهیر شوروی با موفقیت اقدامات مثبتی را برای کاهش خطر هسته‌ای به مذاکره گذاشتند، دو بار خطر هسته‌ای افزایش یافت. در طرف ایالات‌متحده، مذاکرات در اوایل دهه۱۹۷۰ توسط هنری کیسینجر، منجر به تنش‌زدایی و «گفت‌وگوی محدودسازی جنگ‌افزار استراتژیک» (SALT) در اجلاس سران نیکسون-برژنف در سال۱۹۷۲ و سپس در دهه‌۱۹۸۰ توسط رونالد ریگان شد؛ زمانی که - در اولین نشست سران با میخائیل گورباچف در سال۱۹۸۵- آنها با ایجاد «مراکز کاهش خطر هسته‌ای» (NRRCs) موافقت کردند.

بررسی این دو برهه تاریخی کلیدی، درس‌هایی را برای مذاکرات آمریکا و روسیه درباره کاهش خطر هسته‌ای نشان می‌دهد که بی‌تردید امروز نیز مانند آن زمان قابل‌اجرا هستند. این اقدامات شامل گام‌های خاصی برای کاهش خطر جنگ هسته‌ایِ ناخواسته و تصادفی ایجاد یک رابطه کاری درباره مسائل هسته‌ای که از اختلافات سیاسی محافظت‌شده و دور بماند و توصیه‌های خاص برای مذاکرات جاری می‌شود. تا سال۱۹۷۲، خطر هسته‌ای به‌طور قابل‌توجهی کاهش یافت و تنش‌ها فروکش کرد. تا آن مرحله گام‌های مهمی برداشته‌شده بود- «پیمان ممنوعیت آزمایش محدود» در سال۱۹۶۳ و پیمان «منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای» در سال۱۹۶۸ - اما پس از مذاکره‌ کیسینجر درباره تنش‌زدایی، بهبود چشمگیری در روابط با اتحاد جماهیر شوروی حاصل شد که منجر به «سالت ۱» [SALT ۱] شد؛ اولین قرارداد کنترل تسلیحات بین ابرقدرت‌هایی که بر تعداد پرتابگرهای موشک بالستیک استراتژیک محدودیت اعمال می‌کنند.

«پیمان ضد موشک‌های بالستیک» در همان زمان امضا شد. این خطر پس‌ازآن در سال۱۹۷۹ با حمله‌ شوروی به افغانستان، امتناع کنگره‌ ایالات‌متحده از تصویب «سالت ۲» (SALT II) و آغاز تجمیع عمده‌ نظامی از سوی رئیس‌جمهور ریگان و حمایت قوی از «ابتکار دفاع استراتژیک» (SDI) بطور چشمگیری افزایش یافت.  در سال۱۹۸۳، تنش‌ها به سطح بسیار خطرناکی رسید: ارتباطات دولتی تا حد زیادی از بین رفته بود و خطرات شدید سوءبرداشت و تشدید ناخواسته‌ درگیری و تبدیل آن به درگیری هسته‌ای افزایش یافت. «یوری آندروپوف»، رهبر شوروی، از «ضربه‌ اول» آمریکا می‌ترسید و در نوامبر ۱۹۸۳، افسران ایالات‌متحده و ناتو رویه‌هایی را تمرین کردند که باید برای صدور مجوز و انجام حملات هسته‌ای در یک رزمایش غیرعلنی به نام «کمانگیر کاردان» (Able Archer) رعایت می‌کردند. در رسانه‌ها از آن به‌عنوان «بازی جنگی که می‌توانست دنیا را به پایان برساند» یادشده است. ما همچنین اکنون داستان هشدار اشتباهی را می‌دانیم که اگر «استانیسلاو پتروف»، افسر پرتاب هسته‌ای شوروی، تصمیم می‌گرفت حمله‌ گزارش‌شده‌ ایالات‌متحده را به کرملین منتقل کند، احتمالا می‌توانست منجر به فاجعه شود.

پس‌ازآن، زمانی که ریگان و گورباچف مجموعه‌ای از توافق‌نامه‌ها را امضا کردند، خطر به‌طور چشمگیری کاهش یافت و این کاهش خطر با توافق آنها در اولین نشست سران میان آنها در ژنو در سال۱۹۸۵ آغاز شد. این توافق به‌طور خاص درباره کنترل‌های تسلیحاتی نبود، بلکه درباره شروع برقراری «مراکز کاهش خطر هسته‌ای» در واشنگتن و مسکو بود. قرار بود این مراکز دو طرف را در ارتباط دائمی نگه‌دارند تا یکدیگر را نسبت به اقداماتی که ممکن است به‌اشتباه به عنوان اقدامات تجاوزکارانه تعبیر شود، آگاه سازند و از حوادث آینده مانند حوادث «کمانگیر کاردان» و «استانیسلاو پتروف» جلوگیری کنند. این یک اقدام اعتمادسازی بود که به ایجاد پایه‌ای برای کاهش تاریخی زرادخانه‌های هسته‌ای ایالات‌متحده و شوروی از بیش از شصت هزار سلاح هسته‌ای در آن زمان به نصف آن در یک دهه بعد و متعاقبا به سطح کنونی چهارده هزار [منظور از کنونی سال ۲۰۱۹ است] کمک کرد.

در حال حاضر [یعنی در سال ۲۰۱۹] اگرچه تعداد سلاح‌های هسته‌ای چهار برابر کمتر از اوایل دهه‌ی ۱۹۸۰ است؛ اما احتمال بروز نوعی فاجعه‌ هسته‌ای به سطح بی‌سابقه‌ای افزایش یافته است. خطرات جدید امروز بسیار زیاد و چندگانه است. اول، از زمان رویدادهای اوکراین در سال۲۰۱۴، بسیاری از کانال‌های ارتباطی اساسی سیاسی و نظامی که ایالات‌متحده و روسیه برای چندین دهه برای جلوگیری از برداشت نادرست و اشتراک‌گذاری اطلاعات از آنها استفاده می‌کردند، به حالت تعلیق درآمده یا در عمل تبدیل به کانونی برای تبادل اتهامات متقابل شدند. معاهدات کنترل تسلیحات اکنون در حال فروپاشی هستند آن هم در زمانی که ما با چالش‌های جدی برای ثبات‌ استراتژیک از جمله سلاح‌های غیرهسته‌ای با دقت بالا، سلاح‌های مافوق صوت، جنگ سایبری پیشرفته، سیستم‌های بدون سرنشین و روباتیک، سلاح‌های فضایی، زرادخانه‌های هسته‌ای کشورهای ثالث، آسیب‌پذیری در فرماندهی و کنترل، هک تروریستی و موارد دیگر مواجهیم.

علاوه بر این، در ایالات‌متحده، بر اساس اظهارات روس‌ها از سال۱۹۹۹، اطمینان فزاینده‌ای ایجاد شده است که مسکو از طریق سیاست «تشدید برای کاهش تنش» آستانه‌ استفاده‌ هسته‌ای را به سطح خطرناکی پایین آورده است؛ جایی که روسیه در صورت مواجهه با شکست قریب‌الوقوع در میدان نبرد، از سلاح‌های هسته‌ای استفاده کند؛ به‌ویژه برای جبران «حقارت متعارف» در درگیری با ناتو. اگرچه هرگز در دکترین رسمی روسیه بیان‌نشده، اما دولت ترامپ به موضع روسیه برای استدلال درباره توسعه‌ موشک‌های هسته‌ای زیردریایی «کم بازده» اشاره و تاکید کرد که ایالات‌متحده به سلاح‌های هسته‌ای کم‌بازده جدید نیاز دارد تا روسیه را در سطوح پایین‌تر درگیری بازدارد. چنین سیاست‌هایی دارای ریسک‌های بالایی هستند؛ زیرا بر ابهام عمدی در آستانه‌ تشدید تکیه می‌کنند، زمینه‌ای برای ارتباط نادرست و بر اساس استدلال بسیاری‌ها، پتانسیل غیرقابل قبولی برای شکست بازدارندگی و یک فاجعه هسته‌ای ایجاد می‌کنند.