04-04 copy

او [کیسینجر] دوباره خطاب به گور گفت که اگر اعراب به جنگ برگردند، پایگاه هوایی لاجس ممکن است این‌بار برای تامین مجدد ارتش اسرائیل در دسترس نباشد. سپس به هوای توطئه‌گرانه روی آورد. وی به آنها یادآوری کرد که استراتژی‌اش این بود که اسرائیل را از پرداختن به مسائل مربوط به وضعیت نهایی بازدارد. او با موفقیت این فرآیند را به مجموعه‌ای از گام‌های کوچک فردی تقسیم کرده بود که نظام سیاسی اسرائیل می‌توانست در برابر آن مقاومت کند؛ اما همه‌ اینها در معرض خطر بود. وی گفت: «اگر اکنون این مذاکره با شکست مواجه شود و قطعی است که با این نقشه شکست می‌خورد، این فرآیند به مجامع بین‌المللی بازخواهد گشت.» اگر او از استدلال گور در آنجا استفاده می‌کرد که اسرائیل به این سرزمین برای دفاع از شهرک‌ها نیاز دارد، «ما بلافاصله موضوع مرزهای ۱۹۶۷ را مطرح می‌کردیم.» کیسینجر پس از بازی با برگ برنده‌ خود - شبح مرزهای۱۹۶۷ - به نقشه بازگشت. وی گفت: «موقعیت یک ردیف خاص از تپه‌ها در بلندی‌های جولان از نظر من تعیین‌کننده نیست.» او [کیسینجر]هدف گور را نادیده گرفته بود: او [گور] نه‌تنها برای حفظ قنیطره بلکه برای تپه‌های اطراف آن هم استدلال نظامی می‌کرد. به همان اندازه که گور متعهد به یافتن راه‌حلی درباره سوریه بود، به همان اندازه هم الازار، سلف او، متعهد به یافتن راه‌حل درباره مصر بود. اما او در ارائه‌ [راه‌حل] خود اشتباه کرده بود. تپه‌ها، نه شهرک‌ها، برای خط دفاعی اسرائیل در جولان ضروری بودند. شهرک‌ها می‌توانند جابه‌جا شوند؛ اما همان‌طور که گور در ابتدای جلسه توجیهی خود توضیح داده بود، هیچ مانع دفاعی طبیعی برای اسرائیل در جولان در غرب تپه‌ها وجود نداشت. اگر او به این توجیه امنیتی پایبند بود، کیسینجر را با پرونده‌ قوی‌تری مسلح می‌کرد.

در عوض، کیسینجر اکنون فکر می‌کرد که همه‌چیز درباره متقاعد کردن اسد است که تپه‌ها برای دفاع از شهرک‌هایی که از نظر اسد، در وهله اول هیچ اهمیتی برای بودن در آنجا ندارند، ضروری است. مایر به دفاع از گور برخاست. مایر پرسید: اگر اسرائیل عقب‌نشینی کند و سوری‌ها به جنگ بازگردند، «ما چگونه با خود زندگی خواهیم کرد؟» مایر خاطرنشان کرد که از زمان آتش‌بس، اسرائیل ۴۲کشته و ۱۱۸زخمی داشته است. خود کیسینجر گفته بود که قصد واقعی اسد نابودی اسرائیل است. مایر متعجب بود که آیا مخالف عقب‌نشینی باشد یا نه، آیا این ممکن است راه بهتری برای نجات جان اسرائیلی‌ها باشد؟ کیسینجر با یک سخنرانی استادانه درباره جنبه‌ غم‌انگیز دولتمردی و مشکل حدس و گمان پاسخ داد: هرگز نمی‌توان فهمید که آیا دوره‌ای که گذرانده نشده نتیجه‌ بهتری خواهد داشت یا خیر؟ بااین‌حال، او استدلال کرد که بااین‌وجود، برای ریسک‌پذیری تاوان وجود دارد.

این به شکل قلمرو برای زمان آمد: «برای زمانی که می‌خواهیم به‌دست آوریم، باید مقداری بها پرداخت شود.» حداقل «بها» در قضاوت او قنیطره به‌اضافه‌ یک نوار کوچک فراتر از خط ۶ اکتبر بود. این حداقل برای به تعویق انداختن جنگی دیگر با تضمین حمایت مصر و الجزایر و در نتیجه منزوی کردن سوریه کافی است. سپس [کیسینجر] از آنها خواست دراین‌باره تجدیدنظر کنند. او روز یکشنبه پس از دیدار با اسد و مشورت با سادات به اسرائیل بازمی‌گردد. کیسینجر با انعکاس این دیدارها در خاطراتش به یاد می‌آورد که خود را در حال ارائه‌ سمیناری درباره ساختار نظم بین‌المللی می‌دانست که بیشتر به‌عنوان یک مشاور روان‌شناختی عمل می‌کرد تا یک میانجی. او خود را به‌سختی در حال شکل دادن به تفکر هر دو طرف می‌دید تا آنها را برای سازش‌های لازم آماده کند. همان‌طور که کیسینجر در مذاکرات اسرائیل و مصر انجام داده بود، همچنین به آنها آموزش می‌داد تا نقش خود را در ترویج و حفاظت از نظم خاورمیانه‌ای که او شکل می‌داد، ایفا کنند. آنها موافقت کردند که پس از صرف شام در اقامتگاه «آبا ابن»، دوباره گفت‌وگو را از سر بگیرند. اما در این دیدار، اسرائیلی‌ها می‌خواستند همه‌ عناصر دیگر توافق احتمالی را موردبحث و بررسی قرار دهند. کیسینجر پاسخ داد که اگر بتواند توافق را در این خط تضمین کند، سایر مسائل راحت‌تر سر جای خود قرار می‌گیرند.

هنگامی‌که آنها از اقامتگاه «ابن» خارج می‌شدند، کیسینجر دایان را کنار کشید و از او پرسید که آیا می‌تواند به‌طور خصوصی با وی [دایان] ملاقات کند. دایان با مایر تماس گرفت و مایر موافقت کرد که او [دایان] باید در این جلسه شرکت کند؛ اما روشن کند که وی [دایان] نظرات شخصی خود را به کیسینجر ارائه می‌دهد. مایر از دایان استفاده می‌کرد تا بفهمد که چقدر باید برای آرام کردن کیسینجر پیش برود. دایان در زندگی‌نامه‌ خودنوشتش می‌نویسد که در این زمان، نیمه‌شب در بیت المقدس، او تقریبا از خستگی ازحال‌رفته بود، اما «کیسینجر مانند همیشه باشکوه و سرزنده به نظر می‌رسید.» در این میعادگاهِ غیرمعمولِ آخر شب در سوئیت «کینگ دیویدِ» کیسینجر، دایان با این پیشنهاد شروع کرد که همه‌ چیزهایی را که در جلسه‌ قبلی درباره قنیطره گفته شده بود، فراموش کنند. سپس نقشه‌ خود را با جزئیات دقیق بیان کرد. اسرائیل قنیطره را به سازمان ملل می‌داد. سوری‌ها می‌توانند شهر را بازسازی کنند؛ اما هیچ نیروی سوری نمی‌تواند آنجا باشد. مواضع نظامی اسرائیل بر روی تپه‌های غرب شهر خواهد بود.