استاد بازی‌‌ها: هنری کیسینجر و هنر دیپلماسی خاورمیانه‌‌ای

سه‌شنبه، ۶اوت۱۹۷۴، واشنگتن، دی‌سی. هنگامی‌که سیسکو چند روز بعد با زید الرفاعی ملاقات کرد، وی به اردنی‌ها گزارش داد که کیسینجر از دیدارهایش با آلون بازگشته و احساس می‌کند که اسرائیلی‌ها از «ابتدا مصر» به سمت گفت‌وگو درباره گزینه‌ اردن تغییر مسیر داده‌اند. بنابراین سیسکو گفت که رئیسش در ملاقات خود با مشاور پادشاه در همان روز آماده‌ گفت‌وگو درباره آن است. رفاعی در آن جلسه خوش‌بین بود. او به‌تازگی از نشستی در قاهره با سادات و ملک حسین آمده بود که در آن نشست آنها به توافق رسیده بودند که وظیفه‌ اردن بازپس‌گیری کرانه باختری است. رفاعی گفت که سادات با این کار موافقت کرده است؛ زیرا او نیاز به توافق اردن برای پوشش توافق دوم مصر و اسرائیل دارد. رفاعی گفت که این به آن معناست که مصری‌ها مایلند کاری کنند که اول اردن برود.

برای یک لحظه کیسینجر هیجان‌زده شد. او گفت که اگر مصری‌ها مایل بودند صبر کنند، «پس فکر می‌کنم ما فرصت داریم، زید.» رفاعی با اطمینان گفت: «هنری، مساله «اگر» نیست؛ زیرا مصر نمی‌تواند بدون اردن حرکتی کند.» پس‌ازآن، کیسینجر کاری کرد که در بررسی قبلی گزینه‌ اردن رفاعی به‌شدت در برابر آن مقاومت کرده بود: او ایده‌ خود را درباره «کریدور وسیع» تحت مدیریت اردن مطرح کرد که شامل اریحا و بخش قابل‌توجهی از مناطق پرجمعیت می‌شد. رفاعی پذیرای این ایده بود اما خواستار تعهد از کیسینجر برای شرکت در مذاکره بود. دوگانگی کیسینجر دوباره ظاهر شد. کیسینجر گفت: «اگر مصری‌ها از این امر حمایت ‌کنند و شما مایل به پذیرش اریحا، یک کریدور و بخشی از کرانه باختری باشید، در این صورت این امکان وجود خواهد داشت.» اما کیسینجر باید اسرائیلی‌ها را نیز همراه کند. او موافقت کرد که در سفر خود در ماه سپتامبر با سادات این موضوع را در میان بگذارد. رفاعی می‌خواست بداند «آیا این جدایی برقرار است یا نه؟» کیسینجر گفت: «برقرار است» اما افزود، «زمان‌بندی در این موارد مهم است» و هشدار داد که برای اسرائیلی‌ها «به‌شدت دشوار» خواهد بود.

در آن لحظه «مقام‌های ارشد دولتی» در اسرائیل به «تِرِنس اسمیت»، رئیس دفتر نیویورک‌تایمز در بیت المقدس گفتند که اسرائیل آماده است تا مقداری عقب‌نشینی نظامی از رود اردن و بازگشت محدود «مدیریت مدنی اردن» به کرانه باختری مذاکره کند. منابع اسرائیلی (که در جاهای دیگر ماجرا به‌عنوان «افراد نزدیک به دایان» معرفی شده‌اند) ترجیح مذاکره با اردن را به‌عنوان گام بعدی به‌جای حرکت به مرحله‌ی دوم با مصر مطرح کردند. آنها همچنین ادعا کردند که رابین آماده است درصورت تضمین به توافق با اردن، وارد انتخابات شود؛ زیرا این امر باعث تقویت اکثریت یک کرسی او می‌شود. با توجه به رقابت‌ها و نارضایتی‌های رایج در بیت‌المقدس در آن زمان، پرز به‌احتمال‌زیاد منبع اسمیت بود که نشان می‌داد پرز - و همچنین آلون- مشتاق مذاکره با اردن بودند.

اما این موضع رابین نبود. زمانی که رابین متن سه جلسه‌ آلون را در واشنگتن خواند، به آلون دستور داد که برای کیسینجر توضیح دهد که دولت او با عقب‌نشینی از کرانه‌ باختری موافقت نکرده و اینکه هرگونه عقب‌نشینی مستلزم برگزاری انتخابات است. وقتی کیسینجر پیام را دریافت کرد، نتیجه گرفت «که این به آن معنا بود که [رابین] نمی‌خواست گزینه‌ اردنی را ادامه دهد.» بااین‌وجود، اگر پرز و آلون از کیسینجر حمایت می‌کردند، ممکن بود رابین با آغاز مذاکره با اردن همراهی کند. او در آن مرحله در موقعیتی نبود که بتواند با پرز مخالفت کند تا اینکه بتواند در برابر اصرار پرز برای مذاکره با ساف، بیست سال بعد، مقاومت کند.

رقابت رابین و پرز بر سر اردن در سال‌های ۱۹۹۳-۱۹۹۴، در دوره‌ دوم نخست‌وزیری رابین، زمانی که پرز وزیر خارجه‌ی او بود، به اوج خود رسید. پس از امضای توافق‌نامه‌ اسلو در سپتامبر ۱۹۹۳، آنها بر خلاف بیست‌سال قبل توافق کردند که اردن باید [موضوع] «بعدی» باشد. آنها به‌درستی فرض کردند (چنان‌که روشن شد) که با پوشش توافق اسرائیل و فلسطین، پادشاه اکنون می‌تواند صلح جداگانه‌ خود را با اسرائیل برقرار کند. پرز مصمم بود پس از آغاز توافق اسلو، خراش دیگری به کمربندِ روندِ صلح خود بیفزاید. رابین به همان اندازه مصمم بود که این بار دستاورد از آن خودش - تنها از آن خودش- باشد و این معامله بهتر از آنچه پرز با عرفات مذاکره کرده بود، خواهد بود. وقتی نوبت به دستیابی به معامله‌ بهتر رسید، رقابت بین رابین و پرز تفاوت چندانی با رقابت بین اسد و سادات نداشت. در ۲نوامبر۱۹۹۳، پرز مخفیانه از رودخانه‌ی اردن عبور کرد و به امان رفت. در آنجا، در مذاکرات یک‌شبه با ملک حسین و برادرش، شاهزاده حسن، آنها به سرعت توافق کردند که یک توافق‌نامه‌ صلح اردنی-اسرائیلی را منعقد کنند و بر اصولی که بر مذاکراتشان حاکم است، توافق کردند.

پرز نتوانست هیجان خود را مهار کند و یک روز بعد در اظهاراتی «خارج از دیدِ دوربین» به یک مصاحبه‌کننده‌ تلویزیونی اسرائیلی گفت که باید «سوم نوامبر را به خاطر داشته باشد.» طولی نکشید که رسانه‌های اسرائیلی فاش کردند که پرز در امان بوده و حدس و گمان‌هایی زدند که او به یک توافق صلح دست یافته است. پادشاه عصبانی شد. از این ‌پس، او [پادشاه] پرز را از شرکت در مذاکرات مخفیانه‌ای که بعدتر به‌طورجدی با معتمدان رابین آغاز شد، منع کرد. رابین خوشحال‌تر از آن بود که به پادشاه اجازه دهد مسوولیت حذف پرز را به عهده بگیرد که کاملا برای او [رابین] مناسب بود. در اواسط آوریل۱۹۹۴، مذاکره‌کنندگان به موفقیتی دست یافتند که در یک جلسه‌ محرمانه بین رابین و پادشاه در ۲۸مه در لندن، مهروموم شد. این امر منجر به موافقت حسین با دیدار علنی با نخست‌وزیر اسرائیل در کاخ سفید در ۲۵ژوئیه شد تا پایان جنگ بین اردن - اسرائیل را اعلام کند.