استاد بازی‌‌ها: هنری کیسینجر و هنر دیپلماسی خاورمیانه‌‌ای

همان‌طور که کیسینجر از مطالعه‌اش از اروپای قرن نوزدهم می‌دانست، موازنه‌ قدرت نیاز به تلاش دائمی دارد تا از برگشت آن به سمت مسیر اشتباه جلوگیری شود. علاوه بر این، تحریم نفت و افزایش قیمت، اقتصاد آمریکا را وارد رکودی کرده بود که به سرعت در حال تبدیل‌شدن به جدی‌ترین رکود از زمان جنگ جهانی دوم بود؛ تا فوریه‌ ۱۹۷۵، بیکاری به ۸.۲درصد افزایش یافت و ۷.۵میلیون آمریکایی بیکار شدند. آخرین چیزی که ایالات‌متحده می‌توانست از عهده‌ آن برآید، یک بحران جدید نفتی بود که با بازگشت به جنگ بین اسرائیل و همسایگان عرب آن برانگیخته شد.

میانجی‌گری موفقیت‌آمیز کیسینجر در توافق‌های جدایی، شهرت و اعتبار آمریکا را افزایش داده بود. اما دولت جدید فورد در سایر مناطق و در داخل کشور ضعیف و ناکارآمد به نظر می‌رسید. یکی دیگر از توافق‌های سریع اعراب و اسرائیل می‌توانست تنها محرک مورد نیاز دولت را فراهم کند. کیسینجر هدف خود را به‌اختصار در ۶سپتامبر به فورد بیان کرد: «ما باید [اسرائیلی‌ها] را وادار کنیم تا نیمی از آنچه در مصر دارند را واگذار کنند. این امر مصر را به مدت ۵سال از بازی خارج می‌کند... آن‌وقت فقط سوریه باقی می‌ماند.» با افزایش و چند برابر شدن مشکلات کیسینجر، او به‌طور فزاینده‌ای دورویی رابین را منشأ مشکلات خود تشخیص داد. ماجرا در سپتامبر با اولین سفر رابین به واشنگتن به‌عنوان نخست‌وزیر آغاز شد. او سفر خود را تا جایی که ممکن بود به تعویق انداخته بود تا فشار آمریکا برای امتیاز دادن به اعراب را به تعویق بیندازد. ناامیدی کیسینجر از این تاخیر با توقعات بیش‌ازحد رابین برای کمک نظامی و ناسپاسی او از فورد تشدید شد؛ آن‌گاه‌ که رئیس‌جمهور موافقت کرد فوری‌ترین نیازها را برآورده کند.

کیسینجر دلخور شد، هرچند او در همان زمان داشت به اقلام بزرگی مانند «اف ۱۵»ها و تانک‌های «ام۶۰» پاسخ می‌داد تا اینکه رابین تمایل خود را برای حرکت نشان داد. در ماه اکتبر، کیسینجر نسبت به رهبری رابین تردید داشت. هنگامی‌که مطبوعات گفتند «نشست رباط» شکست بزرگ برای دیپلماسی خاورمیانه‌ای کیسینجر بود، او به سرعت رابین را مقصر اعلام کرد. در همان زمان، کیسینجر مورد حمله‌ روشنفکران یهودی به رهبری «والتر لاکور» قرار گرفت که در میان نومحافظه‌کاران نوپا اما متعصب آمریکایی از احترام زیادی برخوردار بود. آنها شروع به انتقاد مستمر از سیاست تنش‌زدایی کیسینجر کرده بودند.

در سپتامبر۱۹۷۴، در زمان دیدار رابین از واشنگتن، لاکور موضع شدیدی را علیه رویکرد کیسینجر در قبال بازتامین نیازهای فوری اسرائیل در جنگ یوم کیپور به راه انداخت. لاکور با متهم کردن کیسینجر به فریبکاری تمام‌عیار، استدلال کرد که در جریان جنگ «مانع اصلی برای جریان سریع تدارکات نظامی به اسرائیل... فقط کیسینجر می‌توانست باشد.» همان‌طور که سوابق نشان می‌دهد، تصویر پیچیده‌تر بود و کیسینجر درواقع بیش از آنچه به او اعتبار داده شده بود، در راستای منافع اسرائیل عمل کرده بود. اما حمله‌ لاکور جنجالی را برانگیخت که سال‌ها ادامه داشت. حتی امروز، بسیاری از اسرائیلی‌ها به‌اشتباه معتقدند که کیسینجر خون یهودیان را برای اهداف ضد اسرائیلی قربانی کرد.

کیسینجر که نسبت به انتقاد روشنفکران یهودی که آنها را همتایان خود می‌دانست، بسیار حساس بود، رابین را پشت این کمپین می‌دید به‌ویژه به دلیل زمان‌بندی آن و این واقعیت که با مقاله‌های منفی در مطبوعات اسرائیل درباره نحوه‌ رفتار او [کیسینجر] با اسرائیل سازگار بود. رابین معتقد بود که نیکسون و کیسینجر تعهد اخلاقی برای برآوردن نیازهای امنیتی بلندمدت اسرائیل به‌عنوان بخشی از توافق‌نامه‌ جدایی اسرائیل و سوریه به عهده گرفته‌اند. او به کیسینجر به‌دلیل مرتبط ساختن عرضه‌ تسلیحات به یک حرکت سیاسی جدید اعتراض کرد. رابین در جلسه‌ای با کیسینجر در دفتر وی در وزارت خارجه در ۱۱سپتامبر گفت: «شما سعی می‌کنید همان یک آیتم را به ما بفروشید، نه دوبار بلکه سه‌بار... این در اصل غیرقابل‌قبول است.»

هنگامی‌ که عرفات در ۱۳نوامبر۱۹۷۴ درحالی‌که تپانچه در کنارش بود و شاخه‌ زیتون در دست داشت در مجمع عمومی سازمان ملل ظاهر شد، رابین به آلون دستور داد از ناکافی بودن تلاش‌های ایالات‌متحده برای جلوگیری از این کار شکایت کند. کیسینجر عصبانی شد. کیسینجر به «لری ایگلبرگر»، دستیار اجرایی خود در وزارت خارجه، دستور داد تا با دینیتز تماس بگیرد و «با کمی گرمی و لطافت» به او بگوید که «بیش از این نمی‌تواند این نوع ناسپاسی و کوته‌نظری را تحمل کند.» کیسینجر به ایگلبرگر گفت: رابین باید بداند «که سیاست خارجی ما در واشنگتن تنظیم می‌شود نه در بیت‌المقدس و من آزار و اذیت مداوم دولت او را درک نمی‌کنم.»

هنگامی‌که کیسینجر برای دیدار ۶نوامبر خود به اسرائیل می‌رفت، فورد را مجبور کرد تا با دینیتز تماس بگیرد تا پیام شخصی نارضایتی رئیس‌جمهور را به رابین درباره شکست وی در پیشبرد مذاکرات منتقل کند. ما دیده‌ایم که چگونه کیسینجر بارها و بارها از نیکسون برای این منظور از مایر استفاده کرد؛ اما به‌طور طبیعی نیکسون نقش آن «مرد سرسخت» را بازی کرد. بر این اساس، هرگز برای اسرائیلی‌ها کاملا مشخص نبود که آیا کیسینجر، نیکسون را در این راه قرار می‌دهد یا همان‌طور که کیسینجر اغلب ادعا می‌کند، او را از تعقیب بدترین غرایزش بازمی‌دارد. بااین‌حال، درباره فورد، نقش کیسینجر حتی به ظریف‌ترین میزان هم نقشی مبدل نبود.