محمود فاضلی copy

اولین حضور رسمی وی در فوریه1970، صورت گرفت؛ زمانی که دوربین حضور او را در افتتاحیه یک مهد کودک ضبط کرد، او در حال بغل کردن بچه‎ها از سوی دوربین‎ها شکار شد. پس از 10سال رابطه نامشروع، در سال1970، در 21آوریل، او با جورجیوس پاپادوپولوس ازدواج کرد؛ زیرا ازدواج اولش در سال1968 به طلاق کشیده شده بود. این ازدواج توسط کلیسا به‌رسمیت شناخته شد. پس از ازدواج، این زوج در ویلایی در منطقه لاگونیسی اقامت کردند که ارسطو اوناسیس اعطا کرده بود. در اکتبر1971، به اتفاق همسرش از معاون وقت رئیس‌جمهور آمریکا که خود یک یونانی‌الاصل بود، در سفر به یونان استقبال کرد.

در سپتامبر1974، او به‎دلیل اتهام کلاه‌برداری به‌همراه مقاماتی که متهم به ارائه گواهی‌های جعلی مبنی بر کار در یک موقعیت دولتی شده بودند، تحت تعقیب قرار گرفت؛ اما فردای آن روز با پرداخت ضمانت مالی آزاد شد و در سال76 از اتهام کلاه‌برداری توسط دادگاه تبرئه شد. سپس دارایی‎های او مورد جست‌وجو قرار گرفت و مشخص شد که پاپادوپولوس سه ملک و آپارتمان شش اتاقه را خریداری کرده است که هیچ سند غیرقانونی برای این ملک‎ها پیدا نشد.

پس از سال1974، او برای سال‌ها از عرصه عمومی ناپدید شد و روزهای سختی را پشت سر گذاشت. او از این ایام چنین یاد می‌کند: «آن زمان برای من بسیار سخت بود. خیلی سخت. هرچقدر بگویم کم گفته‎ام. من بعد از مرگ شوهرم با فقر مواجه شدم. دوستان خوبی دارم که از من حمایت می‎کنند. خدا هیچ وقت مرا فراموش نکرد. من همیشه او را نزدیک خود داشتم.»  پس از آوارگی اولیه و سپس محاکمه و محکومیت جرج پاپادوپولوس و یارانش، او نقش رهبری را در جنبش‎های آزادی آن‎ها و همچنین در احزاب فعال در همین راستا بر عهده گرفت و به همین دلیل به کشورهای خارجی سفر کرد. وی همزمان با رسانه‎های مکتوب و الکترونیکی مصاحبه‎هایی انجام داد تا افکار عمومی یونان و بین‎المللی را از قانون درخواست آزادی فعالان 21 آوریل آگاه کند.

او که در سال‎های پایانی در یک آپارتمان 80متری در آتن زندگی می‎کرد، از این شرایط شکایتی نداشت، از همسرش چنین یاد می‎کند: «رابطه ما با قدردانی من از او شروع شد. من در تمام جزئیاتی که می‎تواند شخصیتی را تضعیف یا برجسته کند، نگهبان او شدم. می‎خواهم به شما تاکید کنم که همه را حتی مخالفانم را دوست دارم؛ چون امروز هم ممکن است به‌دلیل عقاید سیاسی خودم مخالفانی داشته باشم.» او مدعی بود که در میان مردم محبوب است. او از آخرین لحظات زندگی همسرش چنین یاد می‎کند: «شوهرم قبل از اینکه در بخش مراقبت‎های ویژه بیمارستان بیهوش شود، برگشت و به من گفت: «تا ابد دوستت خواهم داشت. زندگی پس از مرگ او برایم دشوار بود. برای من بسیار مهم است که مردم هر روز بروند و شمع‎های مزار او را در قبرستان روشن کنند.»

81D+QV+63iL copy

او زنی پرورش‌یافته با اصول عمیق دینی و ارزش‎های اخلاقی بود؛ اما در عین حال در گفتار و کردار جسور و در تفکر رادیکال بود. او به‎مدت سه سال (1970-1973) بانوی اول یونان بود. نام و حضور او با رژیم انقلابی 21آوریل1967 شناسایی شد که تا آخر در کنار جرج پاپادوپولوس ایستاد. به‎رغم شایعات، او هرگز در تحولات نظامی یا سیاسی زمانی که شوهرش بر یونان حکومت می‎کرد، دخالت نکرد. برعکس، او به‌عنوان یک همسر، خود را وقف رهایی کامل پاپادوپولوس از مسوولیت‎ها و تعهدات خانوادگی کرد تا بتواند به بهترین شکل به مشکلات خود بپردازد. او فعالیت‎های خیریه بزرگی را توسعه داد و در بازدید از بیمارستان‎ها و موسسات خیریه فعال بود.

او در سال‎های پایانی به‎ندرت از خانه بیرون می‎رفت و روزگار را با عکس‎ها و خاطرات همسر دیکتاتورش سپری می‎کرد. به‌دلیل مشکلات جسمانی، دوستان کمی داشت؛ اما دختری داشت که شبانه روز از او مراقبت می‎کرد. وی از اظهارنظر درباره وضعیت کنونی یونان خودداری می‎کرد. در پاسخ به این سوال که آیا وقتی از خانه بیرون می‌رود، شناخته می‌شود یا خیر، در پاسخ تردید نکرد: «آنهایی که مرا می‎شناسند دستم را می‎فشارند. مردم مرا دوست دارند و این دروغ نیست. اما من از همه چیز کناره گرفتم. این برای من یک نگرش زندگی است. من هرگز با سیاست، حتی زمانی که شوهرم زنده بود قاطی نشده بودم. من همیشه در آن زمان به «وطن، دین، خانواده» وفادار بودم، هستم و خواهم بود.

او تا پایان عمر در دفاع از حقیقت و با یاد جرج پاپادوپولوس زندگی کرد و در افکار عمومی بسیار محبوب ماند.  او در پنجاهمین سالگرد سرنگونی جرج پاپادوپولوس درگذشت و در قبری که همسر دیکتاتورش در قبرستان A آتن دفن شده است، به خاک سپرده نشد. وی دور از انظار عمومی، پس از دو هفته بستری در بیمارستان و تنها با حضور تعداد اندکی از بستگان و دوستانش، بی‌صدا و در سکوت به خاک سپرده شد. 24سال از مراسم خاکسپاری همسرش که در میان خیل عظیم طرفداران پرشمارش و از سوی دیگر مخالفانش که با شعار و شلیک گلوله به تجمع علیه دوران حکومت نظامی تبدیل شده بود می‎گذرد، اما ظاهرا خانواده‎اش نمی‎خواستند تجربه دیگری تکرار شود. تابوت او که با گل‎ها و پرچم کوچک یونان پوشانده شده بود، به خاک سپرده شد و رازها و خاطرات زیادی که از همسرش داشت، با خود برد.