استاد بازی‌‌ها: هنری کیسینجر و هنر دیپلماسی خاورمیانه‌‌ای

فورد پیشنهاد کرد که کیسینجر و رابین سعی کنند همه‌ این پیچیدگی‌ها را حل کنند. رابین لبخند خجالتی‌اش را نشان داد و شانه‌هایش را بالا انداخت و گفت: «سعی‌ام را خواهم کرد.» فورد به او هشدار داد که چون اوضاع ناآرام است، وی فقط آماده است که ۲ تا ۳هفته به مذاکرات موقت مهلت دهد. اگر آنها نتوانستند در آن زمان به توافق برسند، در آن صورت او «هیچ راه دیگری جز رفتن به یک راه‌حل کلی نخواهد داشت» و تاکید کرد در جزئیاتش کاملا مشخص است. این تاثیر کمی بر رابین گذاشت. او می‌دانست که ژنو به بن‌بست ختم می‌شود و تنها به اتحاد جماهیر شوروی کمک می‌کند تا برتری منطقه‌ای را بازیابد. کیسینجر باید می‌دانست که نمی‌تواند در برابر رابین بلوف بزند. به‌هرحال، آنها با هم کار کرده بودند تا «طرح راجرز» برای راه‌حل جامع را نقش بر آب کنند. بااین‌حال، او همچنان به این ترفند وابسته است، تا حدی به این دلیل که رئیس‌جمهور ایده‌ «طرح فورد برای صلح خاورمیانه» را دوست داشت و تا حدی به این دلیل که او جایگزین بهتری نداشت.

در آن شب، فورد یک «شام کاری» کوچک با لباس رسمی و کراوات مشکی برای رابین در کاخ سفید برگزار کرد که در این شام ۱۰سناتور و نماینده‌ کنگره هم دعوت شدند. به نظر می‌رسید که رابین به‌عمد از اشاره به کیسینجر در مراسم لیوان بر هم زدنش اجتناب می‌کرد و سپس در بحث بعد از شام، اظهارات تحقیرآمیزی درباره‌ نقش ایالات‌متحده در پایان جنگ یوم کیپور ایراد کرد. کیسینجر عصبانی بود. او اواخر آن شب با دینیتز تماس گرفت و «قانون شورش» را برای او خواند. صبح پنج‌شنبه، او همچنان عصبانی بود و به فورد می‌گفت: «این آدم‌ها گندترین آدم‌های دنیا هستند. دیشب عملکرد رابین مایه شرمساری بود.»

خشم کیسینجر با تمایل رابین برای شروع به کار وقتی صبح روز بعد در خانه بلر صبحانه خوردند، فروکش کرد. رابین با تعجب متوجه شد که کیسینجر مشتاق توافق موقت با مصر است. او الزامات اسرائیل را بیان کرد که اکنون برای کیسینجر همه‌ آنها امکان‌پذیر به نظر می‌رسید. رابین گفت به‌جای عدم خصومت، فرمول عدم توسل به زور را می‌پذیرد که کیسینجر قبل از شکست مذاکرات در ماه مارس، سادات را به آن متقاعد کرده بود. رابین برای اجرای عقب‌نشینی اسرائیل به ۶ تا ۹ماه زمان نیاز داشت؛ اما میدان‌های نفتی را در ۲ماه اول تحویل می‌داد. کیسینجر فکر کرد که این نیز قابل‌اجرا است. او خواستار آن بود که این توافق بدون توجه به آنچه در سوریه یا ژنو رخ‌داده است، ۴سال طول بکشد. کیسینجر فکر می‌کرد که می‌تواند ۳سال را از سادات بگیرد (او از قبل و از سالزبورگ آن را در جیب خود داشت)، به‌اضافه‌ ۹ماه برای اجرا. رابین می‌خواست ایستگاه هشدار اولیه ‌اسرائیل در «ام هاشیبه» را فراتر از خطوط اسرائیل حفظ کند. کیسینجر به او گفت که سادات این را می‌پذیرد.

این مساله گذرگاه‌ها را رها کرد. رابین برای رضایت آشکار کیسینجر گفت که با عقب‌نشینی به یک خط دفاعی جدید «مبتنی بر انتهای شرقی گذرگاه‌ها» موافقت می‌کند. برای کیسینجر منطقی بود که از این گفت‌وگو نتیجه بگیرد که رابین موافقت کرده است نیروهای خود را به انتهای شرقی گذرگاه‌ها منتقل کند. این همان چیزی است که او به فورد گزارش داد و افزود: «فکر می‌کنم آنها در حال شکستن هستند.» رابین این ارزیابی را زمانی که به دفتر بیضی‌شکل بازگردانده شد، تایید کرد. او فهرستی از مواضع اسرائیلی‌ها را که فورد می‌توانست به سادات ارائه کند، فهرست کرد: UNEF به مدت ۴سال در جای خود می‌ماند، دسترسی مصری‌ها به میدان‌های نفتی بدون اختلال می‌ماند و یک خط دفاعی جدید اسرائیل در انتهای شرقی گذرگاه‌ها برقرار می‌شود. فورد با تشویق کیسینجر ابراز خرسندی کرد و فرصتی را برای رابین فراهم کرد تا فهرست خرید خود را ارائه دهد که پیشنهاد او را برای کابینه‌ اسرائیل خوشایند می‌کرد: ۲.۵میلیارد دلار کمک نظامی مضاعف، ۷۰۰میلیون دلار کمک اقتصادی و وتوی اسرائیل بر هر پیشنهادی که ایالات‌متحده ممکن است در ژنو مطرح کند.

فورد با عبارات کلی پاسخ مثبت داد. این حس کاهش تنش تا عصر ادامه یافت، زمانی که کیسینجر در ضیافت شامی به‌افتخار رابین در اقامتگاه دینیتز شرکت کرد. کیسینجر در هنگام لیوان به هم زدنش، اصطکاک سه ماه گذشته را «صرفا یک نزاع خانوادگی» نامید. وی اعلام کرد که دوره‌ «ارزیابی مجدد» رو به پایان است و اینکه آنها به سمت تحول جدیدی در دیپلماسی خاورمیانه حرکت می‌کنند. رابین - که بدون شک توسط دینیتز آموزش دیده بود- متقابلا از دوستی طولانی خود با کیسینجر و قدردانی عمیق خود از حمایت او صحبت کرد. بااین‌حال، وقتی قهوه در محل استراحت دینیتز به زمان دیگری موکول شد، صمیمیت به سرعت از بین رفت.

پس از جلسات صبح، تیم آمریکایی مقاله‌ای را تدوین کرده بود که با استفاده از زبانی که به پیش‌نویس توافق‌نامه نزدیک می‌شد، زمینه‌های اجماع را فهرست‌بندی می‌کرد. کیسینجر این را با رابین مرور کرد. آنها درباره پنج محور اول توافق کردند؛ اما زمانی که کیسینجر با صدای بلند خواند که خط اسرائیل در انتهای شرقی گذرگاه‌ها خواهد بود، رابین گفت که این «به‌عنوان ورودی گذرگاه‌ها» ترجمه شده است؛ اما به معنای «خط‌الرأس شرقی» است. وی تاکید کرد که اسرائیل باید بالای خط‌الرأس باشد که در واقع در وسط گذرگاه‌ها قرار داشت.