استاد بازی‌‌ها: هنری کیسینجر و هنر دیپلماسی خاورمیانه‌‌ای

خاتمه

پنج‌شنبه، ۴سپتامبر۱۹۷۵، ژنو

برای سومین‌بار در کمتر از دو سال، نمایندگان عالی کشورهای خاورمیانه در اتاق شورای کاخ ملل گرد هم آمدند. این‌بار، تنها سه میز برای نمایندگان تنظیم شده بود که هر یک از این سه میز رونوشتی دو صفحه‌ای از «موافقت‌نامه موقت بین مصر و اسرائیل» و ضمایم و نقشه‌های همراه آن، در انتظار امضای آنها بود؛ درحالی‌که نمایندگان سر جای خود نشستند، نمایندگان مصر و اسرائیل با ژنرال «سیلاسوو»، رئیس UNEF که از میز وسط مراسم را اداره می‌کرد، دست دادند. آنها [نمایندگان مصر و اسرائیل] با هم دست ندادند. روسای مشترک آمریکا و شوروی در کنفرانس ژنو به‌طور قابل‌توجهی غایب بودند.

کیسینجر «روی آترتون»، دستیار خود در امور خاور نزدیک و جنوب آسیا را به نمایندگی از ایالات‌متحده اعزام کرده بود. هنگامی‌که آترتون شب قبل به ژنو رسید، متوجه شد که اتحاد جماهیر شوروی تصمیم به تحریم این مراسم گرفته است. برژنف و گرومیکو از عدم مشورت درباره توافق و قرار دادن فقط تیمی از تکنسین‌های آمریکایی در گذرگاه‌های سینا آزرده‌خاطر شدند. گرومیکو بعدتر این توافق را به‌عنوان رویکردی مبتنی بر «ملاحظات لحظه‌ای و تبلیغاتی» رد کرد. کیسینجر که نمی‌خواست غیبت شوروی را برجسته کند، به آترتون دستور داد که او هم دور بماند.

در تلاش برای تاکید بر عنصر سیاسی در این توافق، رابین «مردخای گازیت» سفیر وقت اسرائیل در فرانسه را به‌جای یک ژنرال، به ریاست هیات اسرائیلی منصوب کرد. مصری‌ها متقابلا جواب ندادند. ریاست هیات آنها طبق معمول با سرلشکر «طه المجدوب» بود. جای تعجب نیست که سوریه نیز تحریم کرد. پس‌ از اینکه نمایندگان تمام اسناد را امضا کردند، ژنرال سیلاسوو پرسید: «آیا نکاتی وجود دارد که در این جلسه مطرح شود؟» هیچ نکته‌ای نبود. نمایندگان مصر و اسرائیل از درهای جداگانه از اتاق شورا خارج شدند. آنها هرگز برنگشتند.

سه روز قبل، کیسینجر و رابین در مراسمی در اتاق کابینه‌ دفتر رابین، توافق‌نامه را پاراف کرده بودند؛ جایی که مذاکراتِ به‌ظاهر پایان‌ناپذیر خود را به پایان رسانده بودند. درحالی‌که برای اولین بار در یک طرف میز کابینه نشسته بودند و لیوان‌های شامپاین را بالا می‌بردند، رابین به شوخی گفت که اگر کیسینجر مذاکرات مستقیم اعراب و اسرائیل را دامن بزند و ترغیب کند، دفعه‌ بعد می‌تواند از مشکلات زیادی نجات یابد. کیسینجر با لیوانی در دست گفت که دستیابی به توافق چالش‌برانگیز بوده است؛ «زیرا مقایسه‌ کیفیت ملموس قلمرو با کیفیت ناملموس اعتماد سیاسی بسیار دشوار است.»

با این ‌حال همان‌طور که سادات در مراسم پاراف در اسکندریه اشاره کرد، این توافق نقطه‌ عطفی در درگیری اعراب و اسرائیل بود. همان‌طور که ماده‌ اول بیان می‌کرد، طرف‌های اسرائیلی و مصری توافق کرده بودند که «درگیری بین آنها و در خاورمیانه نباید با نیروی نظامی بلکه از راه‌های مسالمت‌آمیز حل‌وفصل ‌شود.» ماده‌ دوم هر دو طرف را متعهد می‌کرد که «به تهدید یا استفاده از زور یا محاصره نظامی علیه یکدیگر متوسل نشوند.» برای کشورهایی که در کمتر از سه دهه، سه‌بار وارد جنگ شده بودند، این تعهدات نشان‌دهنده یک تغییر بزرگ در روابطشان بود.

برای جبران فقدان اعتماد سیاسی، یک سیستم هشدار زودهنگام دقیق و تحت نظارت آمریکا در سینا ایجاد می‌شود که توسط ناظران سازمان ملل پشتیبانی می‌شود و محدودیت‌هایی برای استقرار نیرو در هر دو طرف منطقه‌ حائل سازمان ملل وجود خواهد داشت. این سیستم به‌عنوان یک الگوی امنیتی برای عقب‌نشینی‌های آتی اسرائیل در سینا و همچنین مواردی که در نظر گرفته شده‌اند اما هرگز در بلندی‌های جولان و کرانه‌ باختری اجرا نشده‌اند، عمل می‌کند. مفهوم روابط مسالمت‌آمیز عادی برای اولین بار در تعهد مصر مبنی بر اجازه‌ عبور دادن به محموله‌های غیراستراتژیک به مقصد بنادر اسرائیل برای عبور از کانال سوئز بیان شد. شرکت‌های آمریکایی اکنون می‌توانند آزادانه در مصر فعالیت کنند، حتی اگر در اسرائیل نیز تجارت کنند.

این اولین نقض تحریم اسرائیل توسط اعراب بود که تنها ۱۸سال بعد و پس از امضای توافق‌نامه اسلو رسما کنار گذاشته شد. بیش از ۴دهه است که از طریق ترور، انقلاب و اقدامات ضدانقلابی، هرگز در روابط مصر و اسرائیل توسل به زور وجود نداشته است. حذف مصر توسط کیسینجر از هر ائتلاف احتمالی جنگ عربی علیه اسرائیل، امکان درگیری دولتی با دولت دیگر مانند جنگ یوم کیپور را نیز از بین بُرد؛ زیرا بدون مصر هیچ ترکیب دیگری از کشورهای عربی نمی‌توانست اسرائیل را درگیر کند و امیدوار به شکست آن [اسرائیل] باشد. از این ‌پس، درگیری‌ها در مرزهای اسرائیل تنها با نیروهای نامنظم – سازمان آزادی‌بخش فلسطین، حماس و حزب‌الله - خواهد بود. بر اساس تعهد خصوصی سادات که توسط کیسینجر به رابین منتقل شد، مصر هرگز به آن نمی‌پیوست. در مقابل، از سال۲۰۱۵، مصر و اسرائیل اقدام نظامی هماهنگی را علیه عناصر تروریستی وابسته به القاعده در سینا انجام داده و سیاست‌های خود را برای مهار حماس در غزه هماهنگ کرده‌اند.

توافق‌نامه‌ سینای۲ همچنین نقطه‌ عطفی در روابط مصر و آمریکا بود. سادات در سخنان خود در مراسم پاراف در اسکندریه خاطرنشان کرد که این توافق همان چیزی را نشان می‌دهد که او همیشه ادعا می‌کرد: «اینکه ایالات‌متحده همه‌ کارت‌ها را در اختیار دارد.» این اعتقاد در بطن بازتنظیم یا همسویی تازه‌ سادات در سیاست خارجی مصر از مسکو تا واشنگتن بود که با اخراج مستشاران نظامی شوروی در ژوئیه۱۹۷۲ آغاز شد. این اعتقاد در مارس۱۹۷۶ با لغو معاهده‌ دوستی شوروی - مصر توسط سادات به اوج خود رسید؛ همان‌طور که در سالزبورگ به فورد قول داده بود. سادات حتی در مارس۱۹۷۵ که مذاکرات شکست‌خورده بود، تزلزل نشان نداده بود. در عوض، همان‌طور که دیدیم، سادات زیر میز در سالزبورگ دو کارت جدید به کیسینجر داد - یک توافق سه‌ساله و ناظران آمریکایی در گذرگاه‌های سینا - تا نقشی را که او برای ایفای آن نیاز داشت، تسهیل کند.

او همین کار را با جیمی کارتر در سال۱۹۷۷ انجام داد، زمانی که کارتر در تصمیم خود برای برگزاری مجدد کنفرانس ژنو راه خود را گم کرد. سادات در عوض اعلام کرد که آماده است برای برقراری صلح «تا اقصی نقاط جهان» حتی به بیت‌المقدس سفر کند. هدف او انجام تغییرات لازم و دادن کارت‌های لازم به ایالات‌متحده برای انعقاد معاهده صلح اسرائیل-مصر بود. کارتر در سپتامبر۱۹۷۸ در کمپ‌دیوید نتوانست مناخیم بگین، نخست‌وزیر اسرائیل را فراتر از تعریف محدود خود از خودمختاری فلسطین براند. سادات یک بار دیگر دستانش را بالا برد و بهترین کاری را که کارتر می‌توانست انجام دهد، پذیرفت که این کار همان صلح جداگانه با اسرائیل در ازای بقیه‌ سینا بود.

همان‌طور که کیسینجر بعدها ملاحظه کرد، این «روش سادات» بود. زمامداریِ منحصربه‌فرد او در توانایی‌اش «در بیان یک هدف بزرگ و چانه‌زنی روی تمام جزئیات... نه اینکه برای زیردستان خود خوب به نظر برسد، بلکه برای تاریخ خوب به نظر برسد» بود. به دلیل مشکلات سادات در مذاکره بر سر توافق‌نامه‌ سینای۲، فورد در اولین سفر رسمی یک رئیس‌جمهور مصر به واشنگتن به او پاداش داد. این سفر در اکتبر ۱۹۷۵ رخ داد و پس‌ازآن کنگره به ۷۵۰میلیون دلار کمک اقتصادی حیاتی به مصر رای داد. یک سال بعد، اولین کمک مهم امنیتی ایالات‌متحده به مصر در قالب ۶هواپیمای ترابری نظامی C-۱۳۰ ارائه شد.

اگرچه این کمک‌ها در مقایسه با کمک‌های انبوهی که به اسرائیل به عنوان پیامد توافق سینا می‌شد ناچیز به نظر می‌رسد، اما سادات فهمید که در حال ایجاد یک سابقه است. پس از امضای پیمان صلح با اسرائیل در سال۱۹۷۹، ایالات‌متحده سالانه ۱.۳میلیارد دلار کمک نظامی و ۲۵۰میلیون دلار کمک اقتصادی به مصر پاداش داد. با گذشت ۴دهه، مصر همچنان سالانه ۱.۳میلیارد دلار کمک نظامی و ۱۰۰ میلیون دلار در سال کمک اقتصادی دریافت می‌کند. در مجموع، مصر از سال۱۹۷۵ بیش از ۸۰میلیارد دلار دریافت کرده و همین امر باعث شده است که مصر به دومین دریافت‌کننده‌ کمک‌های ایالات‌متحده پس از اسرائیل تبدیل شود.