P5_2_50101_1402402111_10762406235328122.957124250_1 copy

محرک اصلی توسعه‌ سریع اقتصادی قطر، تولید گاز طبیعی مایع (LNG) است (اگرچه بخش نفت در اقتصاد قطر برای چندین دهه نقش مهمی ایفا کرده است). بیشتر ذخایر گازی دوحه در میدان گازی فراساحلی، گنبد شمالی (یا میدان شمالی) قرار دارد که مرزهای دریایی قطر و ایران را دربرمی‌گیرد. ذخایر اصلی گاز توسط شرکت «شل» در دهه‌۱۹۷۰ شناسایی شد؛ اما برای توسعه LNG، یک بازار و سرمایه‌گذاری عظیم مورد نیاز بود. شیخ حمد به‌عنوان وارث مسلم از سال۱۹۷۷، مسوولیت توسعه‌ گاز و نفت قطر را از سال۱۹۹۲ بر عهده داشت و توسعه‌ استراتژیک این بخش‌ها را در کسوت «امیر» ادامه داد.

بااین‌حال، این اقدام بدون دخالت قدرت‌های خارجی نبود. یک دیپلمات سابق بریتانیایی که به‌طور ناشناس با او مصاحبه شده است، اظهار می‌کند که وقتی برای اولین‌بار با حمد به‌عنوان ولیعهد وقت ملاقات کرد، وی پرسید: «آیا می‌توانید به من بگویید LNG چیست؛ زیرا همه درباره آن صحبت می‌کنند و من هیچ ایده‌ای درباره اینکه LNG در واقع چیست ندارم.» گاز طبیعی مایع (LNG) حداقل به مدت ۱۰سال توسعه نیافت تا زمانی که بازار به‌اندازه‌ کافی برای تولید سرمایه فعال شد. در نتیجه، از دهه۱۹۸۰، تصمیم برای بهره‌برداری از گنبد شمالی در مراحل مختلف، توسط سرمایه‌گذاری مشترک «قطر پترولیومLNG» با شرکت‌های بین‌المللی گرفته شد، یعنی همان‌طور که «گری» توضیح می‌دهد، بخش گاز متفاوت از بخش نفت توسعه یافت؛ بیشتر به‌صورت مشترک و بین‌المللی و با استفاده از فناوری برای تمرکز بر صادرات گاز.مطالعات دیگر حاکی از آن است که یکی دیگر از دلایل کودتای شیخ‌حمد علیه پدرش شیخ خلیفه، رابطه‌ قطر با عربستان سعودی بوده است. آنها ادعا می‌کنند که شیخ حمد از تلقی بین‌المللی از قطر به‌عنوان «رعیت فئودالی» عربستان سعودی به‌دلیل باج‌های امیر سابق، شیخ خلیفه، برای خرید حمایت عربستان ناراضی بود.

یک روایت حاکی از قصد شیخ حمد برای فرار از زیر سایه‌ عربستان سعودی – با توجه به پیشینه‌ قطر، همان‌طور که قبلا ذکر شد، از اینکه همیشه زیر سایه بازیگران منطقه‌ای دیگر باشد – و تبدیل قطر به یک بازیگر مهم اقتصادی و سیاسی با حضور جهانی است. او در توصیف اولین باری که از بریتانیا دیدن کرد، وقتی متوجه شد که پاسپورتش برای بخش «کنترل گذرنامه» ناآشنا است، تصمیم گرفت «قطر را روی نقشه بیاورد.» در سال۲۰۱۳، امیر فعلی یعنی شیخ تمیم، پدرش را متحول‌کننده‌ قطر «از کشوری که برخی افراد به‌سختی می‌توانستند آن را روی نقشه بیابند به یک بازیگر اصلی در سیاست، اقتصاد، رسانه، فرهنگ و ورزش» توصیف کرد. به همین دلیل، اکثر محققان ظهور سیاسی قطر را با شیخ حمد می‌شناسند.با این ‌حال، در جریان این مصاحبه، این دیپلمات سابق بریتانیا نیز دیدگاه مشابهی درباره شیخ خلیفه مطرح کرد که ممکن است نشان‌دهنده‌ جاه‌طلبی‌های سیاسی او نیز باشد: «مهم‌تر از همه، خانم تاچر رابطه‌ نزدیکی با شیخ خلیفه برقرار کرده بود […] من ترتیبی دادم که شیخ خلیفه قبل از شیخ زاید یا شیخ راشد یا شیخ عیسای بحرینی برای یک سفر دولتی به لندن دعوت شود. در پایان آن دیدار هرگز او را تا این حد خوشحال ندیده بودم؛ زیرا برای اولین بار در صحنه‌ بین‌المللی به‌عنوان یک بازیگر جدی، [و] در رتبه‌ اول دیده می‌شد؛ تعداد کمی از مردم بریتانیا حتی نام قطر را شنیده بودند و هیچ‌یک از آنها واقعا نمی‌توانستند این نام را تلفظ کنند.»

این حکایت نشان می‌دهد که رهبری قطر می‌خواهد بر تصویر کلیشه‌ای از خود به‌عنوان یک بازیگر کوچک و ضعیف از نظر سیاسی (حتی قبل‌تر از سال۱۹۹۵) غلبه کند. بااین‌حال، با گسترش ظرفیت مالی دولت در دوره‌ رهبری شیخ‌حمد و اکنون امیر شیخ تمیم، سیاست‌های مستقلی اتخاذ شده و برای مخاطبان جهانی بیشتر ملموس‌تر شده است. این دولت کوچک به‌ویژه برای افزایش قدرت -با توانمندی اقتصادی عظیم- به شکل موفقیت‌آمیزی از بازیگران غیردولتی حمایت کرده و از همکاری نزدیک با بازیگران فراملی غیردولتی از حوزه‌های مختلف از جمله اسلام سیاسی، قبایل، رسانه‌ها و ورزش سود برده است.قطر از اخوان‌المسلمین، حماس، گروه مبارزان اسلامی لیبی، النهضه، حزب‌الله لبنان، جنبش حوثی، طالبان و جدایی‌طلبان چچنی حمایت کرد.

قطر همچنین با بازیگران غیردولتی در رسانه‌هایی مانند الجزیره، میدل ایست‌آی، عربی پست (که قبلا به نام «هاف پست عربی» شناخته می‌شد)، عربی۲۱، تلویزیون العربی، تلویزیون لیبی الاحرار و نیو عرب (عربی الجدید) تعامل داشته است. قطر همچنین از دیگر بازیگران غیردولتی معتبر از جمله فدراسیون جهانی فوتبال «فیفا» و چندین باشگاه ورزشی بزرگ مانند «اف سی بارسلونا»، «پاریسن ژرمن» (PSG)، «آ اس رم» و «اف سی بایرن‌مونیخ» حمایت کرده است. این کشور همچنین تلاش کرده از طریق توان مالی خود، وفاداری قبایل را که به‌دلیل تاریخ سیاسی و جغرافیای کشورهای عربی، در آن سوی مرزها زندگی می‌کنند، جلب کند؛ زیرا سرزمین‌های سنتی قبایل آنها بین چندین دولت مدرن تقسیم شده است. بنابراین قطر از ماهیت فراملی خود با هدف‌گذاری قبایل کشورهای همسایه‌ی شورای همکاری خلیج‌فارس و به‌طور گسترده‌تر از منطقه خاورمیانه از جمله عراق و سوریه بهره می‌برد.

در نتیجه، قطر به لطف ثروت خود، از نفوذ این بازیگران غیردولتی تثبیت‌شده استفاده کرده و در تلاشی هماهنگ برای گسترش قدرت خود، آن را به عاریت می‌گیرد.اگرچه بسیاری از محققان استدلال می‌کنند که قطر به‌ویژه به عنوان یک قدرت منطقه‌ای ظهور کرده است، اما ابزارهای سیاستگذاران قطری برای دستیابی به این امر نامشخص است. بررسی مفاهیم موجود قدرت نشان می‌دهد که قدرت قطر را نمی‌توان به‌طور کامل با اشاره به هیچ‌یک از انواع پذیرفته‌شده قدرت سیاسی، یعنی قدرت «نرم»، «سخت» و «هوشمند» توضیح داد؛ سه مفهوم جاافتاده‌ای که از سوی عالم سیاسی آمریکایی جوزف نای معرفی شد و هنوز هم معمولا توسط دانشگاهیان و سیاستمداران استفاده می‌شود. با این ‌حال، ویژگی‌های منحصربه‌فرد دولت‌ها را نیز می‌توان بر اساس مفاهیم و انواع مختلف قدرت دسته‌بندی کرد. به‌عنوان‌مثال، مفهوم دوگانه‌ قدرت نرم و سخت نای از سوی «مید» در سال۲۰۰۹ مورد انتقاد قرار گرفت که «تیز» یا «ستیهنده» (قدرت نظامی) و «چسبنده» (قدرت اقتصادی) را معرفی کرد و تجدیدنظر در قدرت نرم نای منجر به معرفی «قدرت ستیهنده» از سوی واکر و لودویگ در سال ۲۰۱۷ شد که ویژگی بارز آن تمرکز بر نفوذ رژیم‌های اقتدارگرا، به‌ویژه روسیه و چین، بر جهان دموکراتیک است.

9781032215822 copy