مترجم: رفیعه هراتی

هرگونه امید برای اینکه المپیک پکن در ماه اوت فستیوالی از شادی و دوستی خواهد بود به سرعت در حال محو شدن است. قرار بود این رقابت‌ها الحاق مجدد چین به جهان و ظهور مجدد این کشور به عنوان یک ابرقدرت را نشان دهد. در عوض فرصت آمادگی برای این بازی‌ها با زشت‌ترین درگیری لفظی بین چین و منتقدانش تباه شد. خشم و عصبانیت بر هر دو طرف حکم‌فرما است. در طرف چین، حتی کسانی که چیزی بی‌غرضانه مثل یک گفت‌و‌گو پیشنهاد می‌کنند به عنوان «خائن» مورد استهزا قرار می‌گیرند و روزنامه‌نگاران خارجی تهدید به مرگ می‌شوند. بازی‌های المپیک جدای از اینکه جشنی برای آزادسازی جدید چین باشد، کسانی را که در خارج هستند و می‌گویند چین میزبان مناسبی نیست و کسانی را که در داخل هستند و فکر می‌کنند جهان هولناک و حسود هرگز حقوق چین احیا شده را نمی‌پردازد، محق می‌داند.

همچون سال ۱۹۹۹، پس از آنکه ناتو سفارت چین در بلگرد را بمباران کرد یا در سال ۲۰۰۵ که اعتراضات ضدژاپنی در چین نزدیک بود از کنترل خارج شود، دولت چین خود را در شرایط نامساعدی می‌بیند. چین می‌خواهد خشم عمومی را قبل از آنکه به خشونت خیابانی کشیده شود یا خود دولت را هدف قرار دهد،‌ مهارکند.اما سیاست‌های این کشور و کنترل اطلاعات توسط دولت چین شدت خشم را مهار کرده‌است.

نمی‌توان انکار کرد که ملی‌گرایان خشمگین چینی که برای ابراز خشم خود به اینترنت هجوم آورده‌اند و اعتراضات را در چین به نمایش گذاشته‌اند دلایلی دارند.

پوشش ناآرامی‌های تبت در مطبوعات غربی نسبتا مغرضانه بوده است. این مطبوعات بر سرکوب اعتراضات آرام توسط چینی‌های خشمگین تاکید کرده‌اند و خشونت توسط تبتی‌ها را نادیده گرفته‌اند.در نظر اکثر شاهدان چینی آنچه رخ داد فوران شدید خشونت نژادپرستانه بود که نژاد تبتی را در لهاسا پایتخت تبت مورد هدف قرار داد و مقامات به طور غیرقابل درکی آن را تحمل کردند تا زمانی که ۱۹ نفر کشته شدند.در غرب توجهات به بهره‌برداری از معترضان طرفدار تبتی‌ها جلب شده است. همچون نصب پلاکاردها بالای پل گلدن گیت در سان‌فرانسیسکو و رفتار تهدی‌آمیز محافظان چینی مشعل المپیک. در چین لحظه تعیین کننده زمانی بود که یک معترض در فرانسه سعی کرد مشعل را از دست خانمی که با ویلچر مشعل را حمل می‌کرد، بگیرد.

دنیای خارج چقدر جسور است. چین را در مورد رفتار دور از تمدن سرزنش می‌کند؟ این شعاری است که فوج وبلاگ‌داران چینی منتشر می‌کنند.

البته این رفتار عجیب تظاهرکنندگان سرکش در پاریس سرکوب تبت را توجیه نمی‌کند.

گرچه آنچه دقیقا در لهاسا رخ داد مشخص نیست اما مطمئنا پلیس چین در نزدیکی سیچوآن به تظاهرکنندگان شلیک کرده است. هزاران تبتی بازداشت شده‌اند و دیگران مجبور شده‌اند به «باز آموزی وطن‌پرستانه» که به نظر می‌رسد قصد دارد فرهنگ تبتی‌ها را نابود کند تن در دهند.

تبتی‌ها پس از دهه‌ها تبعیض فرهنگی و نادیده گرفته شدن اقتصادی واقعا ناراضی هستند.دولت چین نمی‌تواند به این امر اقرار کند و نمی‌تواند دالای لاما، رهبر مذهبی تبعیدی تبت را در مورد این ناآرامی مقصر بداند. بازکردن باب گفت‌وگو با دالای لاما آسان است. بنابراین دولت چین روشن‌ترین راه را برای سازش با اقلیت تبتی بسته است. دولت چین که مدت‌ها در مورد تبت به مردم خود دروغ گفته است،‌ چگونه می‌تواند به آنها در مورد سیاست جدید و با خصومت کمتر توضیح دهد؟ به نظر می‌رسد چین بسیاری از مردم خود را در مورد صحت دو دروغ غیرقابل بخشش دیگر متقاعد کرده است:

انتقاد از دولت چین حمله به ملت چین است و گفت‌وگو نشانه ضعف است. در واقع معترضان خارجی و چینی باید از یکدیگر درس بگیرند. اما یادگیری در شرایطی که یک دست بلندگوی دستی حمل می‌کند و دست دیگر مشت شده است،‌ دشوار است.

منبع: اکونومیست