آمار و ارقام مربوط به فقر در آمریکا حاکی از ناگوار بودن و روبه فزونی گذاشتن این معضل است، اما آمار و ارقام دیگری وجود دارد که این را نشان نمی‌دهد. مسیح در کتاب مقدس مسیحیان می‌گوید:«فقر همیشه با شما هست». او این حرف را خطاب به آمریکایی‌ها نگفته است، اما حقیقت این است که موضوع درباره آمریکا صدق می‌کند. آمار و ارقامی که اخیرا توسط دفتر آمار آمریکا منتشر شده، نشان می دهد سال‌ها بعد از پایان رکود اخیر در آمریکا، خانوارهای آمریکایی تازه در حال بهبود شرایط اقتصادی هستند. متوسط درآمد این خانوارها در سال ۲۰۰۵، ۱/۱درصد رشد داشت. اما تعداد رسمی فقرا همچنان مانند گذشته بالا است. سال گذشته مانند سال۲۰۰۴، ۶/۱۲درصد از آمریکایی‌ها یعنی نزدیک به ۳۷میلیون نفر از آنها زیرخط فقر زندگی می‌کردند.

این اخبار در حالی منتشر می‌شود که موضوع فقر این روزها به یک دلیل مهم محور بحث در آمریکا قرار گرفته است و آن دهمین سالگرد لایحه اصلاحات نظام رفاه است. این اصلاحات رادیکال از استفاده‌کنندگان از نظام رفاه می‌خواست تا فعالانه کار کنند یا آموزش شغلی ببینند تا مشغول دریافت مزایا شوند، همچنین برای دریافت مزایا مدت زمان پنج ساله تعیین شد. بسیاری از دموکرات‌ها از اینکه بیل‌کلینتون از چنین لایحه‌ای حمایت می‌کرد، گلایه‌مند بودند. تدکندی از رهبران دموکرات این اصلاحات را نوعی سوءاستفاده بچه‌گانه خوانده بود.

پاسخ فعالان امور فقرا هم به همین اندازه خشمگینانه بود. رییس یکی از صندوق‌های حمایت از کودکان، این لایحه را به سوزاندن روستاهای ویتنام تشبیه می‌کند. یک موسسه تحقیقاتی وابسته به چپ‌ها هم تخمین زده است که این لایحه بیش از یک میلیون کودک را در فقر فرو می‌برد. اما حتی در شرایطی که روند کاهش فقر بسیار کندتر از آنچه پیش‌بینی می‌شد پیش می‌رود، باز هم حامیان اصلاحات نظام رفاه برای حمایت‌های‌شان انگیزه دارند.

نرخ فقر بیش از یک درصد کمتر از دوران کلینتون است. فقر در میان کودکان هم به‌طور قابل توجهی کاهش یافته است.آمار و ارقام نشان می‌دهد که اشتغال قدرت زیادی در مبارزه با فقر دارد. در میان کسانی که در طول سال ۲۰۰۵ همه ماه‌ها یا اکثر ماه‌ها را کار کرده‌اند، فقط ۶درصد رسما فقیر هستند. میان آنهایی که اصلا کار نمی‌کنند نرخ فقر بالای ۲۰درصد است. تحقیقی که در سال ۲۰۰۵ در آمریکا انجام شد، نشان داد که میانگین حقوق دریافت‌کنندگان سابق مزایای رفاه ۸ دلار در هر ساعت بوده است. چنین حقوق پایینی به این معناست که دولت ‌باید برای حمایت از این خانوارها یارانه خدمات درمانی و دیگر خدمات اجتماعی بپردازد.بعضی منتقدان آمار و ارقام مربوط به فقر در دولت می‌گویند این آمار چندان دقیق نیست. آنها می‌گویند در محاسبات دولت میزان مالیات پرداختی و مزایای دولتی و درآمدهای غیرنقدی خانوارها محاسبه نشده است.زمانی غذا، سرپناه و خدمات درمانی مشکلات بزرگ فقرا بودند، اما اکنون تصویر موجود اندکی متفاوت است. اکنون اضافه وزن و چاقی مهم‌ترین مشکل غذایی پیش‌روی فقرای آمریکاست. اکنون افراد زیر خط فقر در آمریکا به اندازه متوسط خانوارهای آمریکایی در دهه ۱۹۸۰ فضای مفید برای زندگی دارند. این به آن معنی نیست که فقرا زندگی خوب و کافی دارند، بلکه به این معنی است که زندگی آنها دچار پیشرفت جدی شده است. این پیشرفت در آمار و ارقام مربوط به فقر در آمریکا نمود چندانی ندارد.

ارزیابی وضعیت حقیقی فقر در آمریکا کار دشواری است. یکی از وجوه این دشواری، سختی جمع‌آوری اطلاعات است. جمهوریخواهان در برابر جمع‌آوری اطلاعاتی که بعدها ممکن است برایشان دردسرساز شود مقاومت می‌کنند.با این حال فقر هنوز با آمریکایی‌ها هست. در آینده شاید آگاهی درباره این موضوع کمتر هم بشود.

اکونومیست

ترجمه: نیلوفر قدیری