آغاز سلطنت غیررسمی سلمان

ملک عبدالله در سخنرانی افتتاحیه سالانه «دولت پادشاهی» در ۶ ژانویه، به دنیا اطمینان داد که این کشور آماده جذب شوک اقتصادی ناشی از کاهش قیمت نفت و مقابله با ستیز وخیم در دو کشور همسایه‌اش(عراق و یمن) است. این پیام در صورتی موثرتر می‌شد که این پادشاه ۹۰ ساله خود شخصا آن را بیان می‌کرد اما عبدالله از ۳۱ دسامبر به بعد به دلیل التهاب ریه بستری است. در عوض، ملک سلمان (ولیعهد) به نمایندگی از جانب پادشاه این سخنرانی را ایراد کرد. این تصویر- از یک وارث کهنسال که سلامتی‌اش محل سوال است و به جای پادشاهی ۹۰ ساله نشسته است- کمک چندانی به رفع نگرانی و تردید در مورد سلامتی عبدالله و اینکه آیا باز هم شخص عبدالله قادر به رهبری هست یا خیر نکرد. سوال بزرگ‌تر در مورد فرآیند جانشینی در یکی از مهم‌ترین تولیدکنندگان نفت در جهان همچنان بدون جواب است.

سلمان۷۹ ساله- برادر ناتنی پادشاه و جانشین تعیین شده- در ماه‌های اخیر نقش عمومی بزرگ‌تری اتخاذ کرد و در اجلاس ماه گذشته رهبران حاشیه خلیج‌فارس در قطر وی به جای عبدالله حضور یافت. اما سلمان خود دچار ضعف سلامتی است و بنا به گزارش‌ها از زوال عقل رنج می‌برد. اگر عبدالله بمیرد یا زنده بماند اما علیل و ناتوان باشد و سلمان به تاج و تخت برسد، پادشاهی‌اش دوام چندانی نخواهد داشت. این هم معلوم نیست که سلمان چه کسی را به‌عنوان ولیعهد خود تعیین می‌کند. این تصمیم بسیار مهم می‌تواند خانواده سلطنتی را بی‌ثبات سازد.

شاهزاده مقرین، ۶۹ ساله، که به‌عنوان رئیس اطلاعات عربستان خدمت کرده و در سایر پست‌های ارشد هم بوده، سال گذشته توسط عبدالله به پست تازه تاسیس معاون ولیعهد منصوب شد و او را به دومین فرد در انتظار تاج و تخت تبدیل کرد. اما هر پادشاه جدید حق انتخاب ولیعهد خود را دارد. اگر مقرین از سوی سلمان نادیده گرفته شود، این می‌تواند نبرد جانشینی در خاندان آل‌سعود در زمان بحران منطقه‌ای و بی‌ثباتی در بازارهای جهانی نفت را دامن زند.

ورای صعود قابل انتظار سلمان به تاج و تخت اما سلسله سعودی با یک چالش بزرگ‌تری بر سر جانشینی در سیستم حکومت موروثی خود مواجه است. این پادشاهی در سال ۱۹۳۲ توسط عبدالعزیز آل‌سعود تاسیس شد و او در پس خود سیستمی بر جا نهاد که بر اساس آن تاج و تخت از پسر بزرگ به پسر جوانتر منتقل می‌شد (پادشاه وقتی در سال ۱۹۵۳ درگذشت ۳۵ پسر از خود باقی گذاشت). با وجود نسل قدیمی پسران عبدالعزیز که می‌میرند یا به پیری می‌رسند، این پادشاهی هیچ برنامه روشنی را برای انتقال قدرت به نسل جدید خانواده سلطنت ندارد؛ از نوادگان عبدالعزیز ۳۰ نفر بازمانده‌اند که در صف تاج و تخت قرار دارند.

مقرین جوان‌ترین پسر بازمانده از عبدالعزیز است که هنوز در پی تاج و تخت است (او چندین برادر مسن‌تر از خود دارد که یا فراموش شده یا درگذشته‌اند). اگر مقرین پادشاه شود، مجبور به تعیین ولیعهد از نسل سوم اعضای خانواده سلطنتی است. مقرین از پشتیبانی قوی و کافی در خانواده سلطنتی برخوردار نیست تا یکی از پسران خود را به این پست منصوب کند. یک تئوری این است که عبدالله، مقرین را به‌عنوان «فرد دوم در حال انتظار» منصوب کرد تا او زیر منت فرزندان عبدالله قرار گیرد که در صورت تغییر نسل، یکی از آنها بتواند پادشاه شود. گذشته از بیماری پادشاه و پرسش بر سر جانشینی او اما عربستان سعودی با یکسری تهدیدهای منطقه‌ای و اقتصادی مواجه است.

مهم‌ترین چالش‌ها این است که این پادشاهی باید با سقوط قیمت نفت دست و پنجه نرم کند. در ۷ ژانویه، نفت خام برنت- معیار بین‌المللی برای نفت- به زیر ۵۰ دلار در هر بشکه برای اولین بار از ماه می‌۲۰۰۹ سقوط کرد؛ سقوطی که بخشی از آن به‌خاطر امتناع عربستان برای کاهش سطح تولید بالایش بود. در آخرین نشست اوپک در اواخر ماه نوامبر، عربستان سعودی رهبری جلوگیری از کاهش این کارتل را بر عهده گرفت که قیمت‌ها را بالا می‌برد. در عوض، این پادشاهی در تلاش است تا کنترل بیشتری بر بازار جهانی اعمال کرده و نفت شیل آمریکا را از میدان به در کند که این مستلزم قیمت‌های بالاتر برای رقابتی ماندن است.

تاکنون، رهبران عربستان به دو شکل قادر به مقاومت در برابر شوک‌های اقتصادی بودند: یکی با افزایش تولید نفت برای جبران کاهش قیمت و دوم، با دسترسی به ذخایر خارجی ۷۵۰ میلیارد دلاری این پادشاهی. اما اینها راه‌حل‌های بلندمدت نیستند. چالش دیگر برای جانشین عبدالله تعامل با ایران به‌عنوان رقیب منطقه‌ای این پادشاهی است. عربستان سعودی با ایران در چند حوزه اختلافات جدی دارد: سوریه، عراق، لبنان و یمن. این پادشاهی از نفت به‌عنوان سلاحی برای تضعیف ایران و روسیه (به‌خاطر حمایت‌شان از اسد در سوریه) استفاده می‌کند. ایرانی‌ها در مواجهه با تحریم‌های غرب و انزوای اقتصادی، به نفت ۱۰۰ دلاری در هر بشکه یا بیشتر برای رسیدن به تعهدات بودجه‌ای خود متکی هستند.

این موضوع در سوریه و عراق به شدت خود را نشان می‌دهد. پس از حمله آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳، رژیم‌های عرب همسایه و ایران از گروه‌های متفاوتی حمایت ‌کردند. وقتی رژیم‌های مختلف خاورمیانه‌ای متوجه شدند که ایالات‌متحده - در نظر آنان- در جنگ عراق بازنده شد، آنها در حمایت از منافع خویش مانور خود را آغاز کرده تا از عقب‌نشینی آمریکا «یک چیزکی» به دست آورند. عربستان سعودی که عراق را به‌عنوان سدی در برابر نفوذ ایران می‌دید، سعی کرد دولت شیعی در بغداد را بی‌ثبات سازد.

خاندان سعودی خود را رهبر جهان اسلام می‌بیند اما ایران چندین دهه است که این رهبری را به چالش کشیده است. اگر چه عربستان سعودی دارای اکثریت سنی است اما حاکمانش از نفوذ بالقوه ایران بر جمعیت قابل توجه و گاه ناآرام شیعی که در استان‌های نفتخیر شیعی و شرقی قرار دارند می‌ترسد. رهبری جدید بعید است که در مسیر سیاست خارجی عربستان یا در استفاده از سلاح نفت برای اجرای منافعش و محدود کردن ایران تغییراتی به وجود آورد. اما پادشاه جدید و حلقه درونی‌اش با تصمیم بر سر جانشینی دست به گریبانند که می‌تواند خانواده حاکم و آینده پادشاهی برای نسل‌های آینده را دوباره شکل دهد.