در تمام آن چهار سال برخی صاحب‌نظران ازجمله اصلاح‌طلبان، دولت را خطاب قرار می‌دادند که برای همیشه نمی‌توان خلأ سیاست داخلی را با سیاست خارجی پُر کرد. با فروکش‌کردن مسائل منطقه، جنگ با داعش، بحران عراق و کردستان یکباره چنان فضای خالی‌ای در سیاست داخلی ایجاد شده است که مخالفان دولت می‌توانند از آن استفاده کنند. حسن روحانیِ خوش‌اقبال این‌بار با بداقبالی مواجه شد و آن بداقبالی، تقارن این فضای تهی با ارائه لایحه بودجه به مجلس بود. لایحه‌ای که برای اقشار فرودست و کم‌درآمد جامعه حامل هیچ خبر خوشی نیست؛ زیرا در تبصره ١٤ ماده واحده این لایحه آمده است قریب‌ به نیمی از جمعیت یارانه‌بگیران از بودجه سال آینده حذف خواهند شد. طرح درستی یا نادرستی حذف یارانه‌ها از منظر شاخصه‌های اقتصادی، در این متن به‌کار نمی‌آید؛ اما اثر منفی این حذف، در کوتاه‌مدت بی‌تردید به وجهه مردمی دولت روحانی آسیبی جدی وارد خواهد کرد. خاصه اینکه تنها دستاورد دولت روحانی در حوزه بهداشت، طرح بیمه سلامت بود که سرنوشت خوشایندی پیدا نکرد. اینک دولت روحانی با دو وضعیت مخاطره‌آمیز روبه‌رو است: خلأ سیاست داخلی و نیز نارضایتی مردم از شرایط اقتصادی که در این تقارن ناخوشایند با هم درمی‌آمیزند و سیاستی را بازتولید می‌کنند که نه به نفع دولت است و نه به سود مردم؛ درست مانند سقوط ستاره‌ها در سیاه‌چاله‌ها. ازاین‌رو، در افواه مردم این شایعه پا گرفته که روحانی در برابر جناح‌های مخالف دولت عقب‌نشینی کرده و جانب مصلحت را گرفته است. اثبات درستی یا نادرستی این شایعه از سوی دولت و حامیانش، هیچ تأثیری در احیای «مردم» ندارد؛ مردمی که با هزاران امید و آرزو پای صندوق‌های رأی رفتند و به روحانی رأی دادند. به ‌نظر می‌رسد آنچه بیش از همه مردم را سرخورده کرده، باور آنان به این نکته است که روحانی دیگر نیازی به رأی مردم ندارد! و اینک بیش از هرچیز در پی ماندن در قدرت است. شاید این حرف‌و‌حدیث‌ها پایه و مبنای چندانی نداشته باشد؛ اما هرچه هست، باور مردم به دولت روحانی و فراتر از آن سیاست را خدشه‌دار کرده است. مردم احساس می‌کنند فریب خورده‌اند و هیچ‌چیز خطرناک‌تر و تاریک‌تر از این تفکر نیست که مردمی فریب خود را بپذیرند. به هر تقدیر شرایط برای دولت روحانی مطلوب نیست، بااینکه پیش از روی‌کارآمدن دوباره دولت روحانی برخی از متفکران و اقتصاددانان هشدارهایی مبنی بر امتداد وضعیت اقتصادی و رکود سیاسی داده بودند؛ اما انتقادات و جو اخیر نشان می‌دهد مردم انتظاری بیشتر داشتند. هرقدر زمان بگذرد و خلأ سیاست دامنه‌دارتر شود و اقتصاد مردم بر وفق مرادشان نباشد، وضعیت بغرنج‌تر خواهد شد. 

سیاستی که از درون این بحران خلق شود، غیرقابل پیش‌بینی و چه‌بسا غیرقابل ‌کنترل خواهد بود. دولت روحانی نتوانست یا نخواست در دوره نخست، جریان‌های مؤثر فکری ازجمله روشنفکران، نویسندگان و هنرمندان را حلقه واسط خود و جامعه مدنی قرار دهد. حتی اصلاح‌طلبان که نسبت به روشنفکران مستقل انگیزه بیشتری داشتند نیز در این نقش به کار نیامدند و درست‌تر آنکه به بازی گرفته نشدند. پافشاری صرف بر تنش‌زدایی و نرمال‌سازی مانع خلق «سیاست» شد. در این فضای تهی و بی‌میل به سیاست‌ورزی هرکه به میدان آمد، تنها در پی جلب منفعتی بود یا دفع ضرری. این رویکرد شاید ماحصل محافظه‌کاری افراطی است و عقب‌نشینی گام‌به‌گام دولت روحانی.

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.