محمدرضا باهنر از چهره ها شاخص اصولگرایی است که سال هاست در قالب دبیر کلی جامعه مهندسین فعالیت حزبی دارد. باهنر که ۲۸ سال نماینده جریان راست در مجلس بوده است حالا به انتقاد از اصولگرایان می پردازد و دلیل نداشتن چهره کاریزماتیک و فقدان چهره سازی در میان اصولگرایان را تشکیلاتی عمل نکردن این جریان می داند

بخشی از مصاحبه محمدرضا باهنر با سالنامه روزنامه شرق را در ادامه می خوانید؛

جریان اصولگرا در نبود تحزب و چهره کاریزماتیک، هیچ فکر و برنامه‌ای برای انتخابات ندارد؟

نمی‌شود از الان واقعاً برنامه‌ریزی کرد که ۴ سال آینده چه کسی قرار است نامزد شود. درباره این ماجرا هم قطعاً اصولگراها فکرهایی می‌کنند اما در کل به نظرم دوره کاریزماتیک شخصیت‌های حقیقی تمام شده است. باید دست به دست هم بدهیم و حزب راه بیندازیم.

*شما چند سال که این را مطرح می‌کنید اما واکنش مثبتی به این حرف شما در جریان اصولگرایی نمی‌بینیم.

بله، مشکل ما خودمان هستیم. خود فعالان سیاسی مانع تشکیل حزب هستند. فعالان سیاسی علاقه‌مند منافع حزبی را داشته باشند اما حاضر نیستند هزینه‌هایی را بپذیرند. در آمریکا دو حزب است. ۲۰ نفر از این حزب و ۲۰ نفر از آن حزب می‌خواهند نامزد شوند. اشکالی هم ندارد. وارد رقابت‌های تشکیلاتی می‌شوند اما آخر کار دو نفر می‌مانند. همین دفعه آخر، خانم کلینتون و آقای ساندرز در حزب دموکرات باقی مانده بودند. آقای ساندرز که عقب افتاد. به قول ما یک هفته‌ای بغ کرده بود و صدایش درنمی‌آمد اما در نهایت مجبور شد بیانیه بدهد و از خانم کلینتون حمایت کرد. روابط حزبی شوخی ندارد اما ما تا به وضعیت حزبی نرسیم. شما منتظر همین چهره‌ها باشید. با این وضعیتی هم که صدا و سیما در مناظره‌ها پیش می‌برد از یک نظر خوب است که هزینه‌های تبلیغات انتخاباتی را کم می‌کند و مردم مناظره‌‌ها را دنبال می‌کنند اما من نگرانم اگر مدیریت نشود، یکی، دو دوره دیگری یک سری آدم شومن بیایند رئیس‌جمهوری شوند.

شما نگران نباشید، شورای نگهبان نمی‌گذارد.

نه، یعنی هرکسی در مناظره بهتر بتواند لوله کند و بپیچاند و پشت پا بزند به دیگری، او برنده می‌شود. اصلاً بحث برنامه، مانیفست و... نیست. در حالی که درست نیست اگر احزاب باشند احزاب دقت می‌کنند و پشتوانه آن نامزد یک تفکر بزرگ حزبی است.

برگردیم به همان سؤال اول که چرا مثلاً رئیس دولت اصلاحات تا این اندازه محدود می‌شود اما احمدی‌نژاد نه.

من عرضم این است که ما باید درباره کسی که در گذشته رئیس مجلس و رئیس‌جمهور بوده، محتاطانه‌تر برخورد کنیم. زمانی قوه قضاییه دنبال برخی مقامات فرستاده بود که شما ۱۰ یا ۵۰ میلیون تومان پول را که باید در فلان ردیف خرج کنید، در فلان ردیف خرج کرده‌اید. این تخلف بود اما چیزی نیست که بشود یک رئیس‌جمهور سابق را به دادگاه و محاکمه کشاند. حداقل فضای کشور ما این‌طور است. شاید در کشورهای دیگر رئیس‌جمهوری گذشته که هیچ، رئیس‌جمهوری فعلی احمدنژاد مستقیم خود را با قوه قضاییه درگیر کرده است. شاید صلاح نمی‌بینند با او مستقیم درگیر شوند. شاید اگر مثلاً با دولت درگیر می‌شد قوه قضاییه برای اینکه قضیه را به دادگاه بکشاند، راحت‌تر بود در حالی که الان افکار عمومی تصورش این است که یک طرف قضیه خود قوه‌قضاییه است.

*پس ایشان بسیار هوشمندانه جلو می‌رود.

بله، این حرف درستی است. حواس جمع است. قوه قضاییه این احتیاط را باید بکند چون الان افکار عمومی فکر می‌کند شاکی و متشاکی قاطعی شده‌اند.

پیش‌بینی شما چیست؟ این ماجرا تا کجا ادامه پیدا خواهد کرد.

من قدیم‌ها هم این بحث را درباره احمدنژاد داشتم که او کامپیوتری است که ما خیلی نرم‌افزارش را نمی‌شناسیم.

این را البته آقای حداد عادل هم گفته‌اند.

می‌ترسیم به کیبوردش نزدیک شویم. شاید اصلاً چیز دیگری شود. در مسیر خودش سعی می‌کند کار را هوشمندانه جلو ببرد اما دارای آخر و عاقبت خیری نیست. انشاءا... خدا آخر و عاقبت همه را به خیر کند.

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.