همین شاید خیلی از مسائل را توجیه‌پذیر نشان دهد که مثلا دولت بیشتر روی بازار دلار، سکه و شرایط معیشتی مردم تمرکز کند. اما در این میان این را نباید فراموش کرد که دولت سه ماه است که یکی از بزرگ‌ترین ابزارهای ارتباطی خود یعنی سخنگویی دولت را از دست داده است. محمدباقر نوبخت از ابتدای حضور دولت تدبیر و امید به مدت پنج سال پشت تریبون سخنگویی رفت تا علاوه بر ریاست بر سازمان برنامه‌و‌بودجه، زبان دولت هم باشد و اتفاقا همین اختلال کاری و اختلافات درون دولت باعث شد او این تریبون را رها کند. خالی‌ماندن سه‌ماهه این سمت این شائبه را به ذهن می‌آورد که گویی کارکرد این پست آن‌چنان هم حیاتی نبود که سه ماه عدم حضور سخنگو، نگرانی‌ای برای کسی ایجاد نکرده است. 

هرچند در همه این سال‌ها این انتقاد به نوبخت وارد بود که به‌واسطه اقتصادی‌بودنش بیشتر به سؤالات اقتصادی رسانه‌ها جواب کامل می‌دهد و در پاسخ به سؤالات خبرنگاران سیاسی خساست می‌کند اما حداقل چراغ سخنگویی دولت را تا تابستان امسال روشن نگه داشته بود. عرف بسیاری از کشورها این است که خبرنگاران به‌راحتی به سخنگو دسترسی دارند و گاهی در هفته دو تا سه بار نشست برگزار می‌کنند که در اینجا حالا حتی همان نشست سه‌شنبه‌های سخنگوی دولت هم تعطیل شده است.

باید به این نکته توجه داشت که از همان ابتدای روی‌کار‌آمدن دولت حسن روحانی یکی از گله‌های او این بود که تریبون‌های رسمی مثل صداوسیما علیه دولت عمل می‌کنند و خدمات دولت نادیده گرفته می‌شود. دولتی‌ها بر این اعتقادند که همین باعث شده نگاه مثبتی نسبت به دولت شکل نگیرد و دستاوردهای آنها به‌خوبی به مردم نشان داده نشود. شواهد هم نشان می‌دهد که این گلایه بیراه نیست. اما این سؤال هم قابل طرح است که تیم رسانه‌ای دولت چقدر تلاش کرده از امکانات خود برای بازتاب عملکردش استفاده کند؟ رئیس‌جمهوری و اعضای دولت بارها گفته‌‌اند که باید از فضای رسانه‌ها برای تبلیغ امید به مردم استفاده شود. آنها بارها گفته‌اند که رسانه‌های غیرهمسو با دولت در تلاش هستند تا عملکرد دولت را منفی نشان دهند اما اکنون می‌بینیم که خود دولت یکی از رسانه‌های اصلی خود را خالی نگه داشته تا گروه‌هایی این فرصت را بیابند تا در فضای مجازی امید مردم را کم و کمتر کنند.

سال گذشته بعد از زلزله کرمانشاه، رئیس‌جمهوری چند باری به آن مناطق سر زد اما به‌جز چند خبر کوتاه و چند عکس تقریبا چیز خاصی از این بازدیدها مخابره نشد. عکس‌ها و خبرهایی که حداقل می‌توانست در شبکه‌های مجازی بازنشر شود و دولت متهم به این نباشد که مشکلات زلزله‌زدگان را نادیده گرفته است. مشکل اما فقط تیم رسانه‌ای دولت نیست، شخص رئیس‌جمهوری که در دولت اول خود تقریبا به‌صورت منظم نشست خبری برگزار می‌کرد، آخرین بار در بهمن سال گذشته روبه‌روی خبرنگاران نشست تا به سؤالات آنان پاسخ بدهد. بعدازآن او هم ترجیح داد مانند وزرای خود که وقتی در حلقه خبرنگاران قرار می‌گیرند، سعی می‌کنند بیشتر روی خود را به سمت دوربین‌های صداوسیما بچرخانند، این رسانه را بر دیگر خبرگزاری‌ها و روزنامه‌ها ترجیح دهد و در گفت‌وگوی تلویزیونی شرکت کند؛ آن‌هم در همان رسانه‌ای که اکثر دولتی‌ها از نوع پوشش خبرهایشان گله دارند.

در غیاب ضعف رسانه‌ای دولت و شرایط سخت این روزها، انتخاب سخنگوی دولت هم به یکی از مشکلات دولت بدل شده است و هر روز نام یک نفر به گوش می‌رسد. نام‌های آشنا هم کم نبوده است؛ اسحاق جهانگیری، محمود واعظی، عبدالرضا رحمانی‌فضلی، رضا صالحی‌امیری، محمدجواد آذری‌جهرمی و محمد نهاوندیان از معاونان و وزیرانی هستند که از ابتدا شایعه حضورشان در این پست شنیده می‌شد. این روزها نام علی ربیعی، وزیر کار سابق و محسن حاجی‌میرزایی، دبیر هیئت دولت هم به این فهرست اضافه شده است. افرادی که بر اساس مشغله‌ها و دغدغه‌های کاری و البته پرستیژشان نمی‌توانند گزینه‌های خیلی مناسبی برای سخنگویی دولت باشند. حتی حضور آنان می‌تواند سیاسی و تبلیغاتی نیز محسوب شود اما اینکه تا چه زمانی دولت ‌می‌خواهد بدون تریبون اصلی پیش برود هم جای سؤال است.

آنچه مسلم است دولت با همه عملکردهای خوب و بد خود باید مهم‌ترین تریبون ارتباطی خود با رسانه‌ها را دوباره احیا کند؛ حلقه‌ای که خبرنگاران بتوانند از طریق او بدون واسطه هم سؤالات و هم دغدغه‌های مردمی را به گوش سخنگو و نهایتا دولت برسانند، هرچند در جواب فقط بله و خیر بشنوند.

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.