روزنامه های غربی که در روزهای اخیر با نزدیک شدن پایان گروههای تروریستی و وابسته به غرب در سوریه نگران سرنوشت این گروه ها شده و به همین بهانه مدعی می شوند که در صورت حمله به ادلب فاجعه انسانی روی می دهد، این بار در مطلبی در واشنگتن پست به این موضوع پرداخته اند.

در این مطلب به قلم مایکل او هانلون از اعضاء برجسته موسسه بروکینگز و استیون هایده مان استاد کالج اسمیت و از کارشناسان میهمان در موسسه بروکینگز آمده است:

نیروهای دولتی سوریه به سمت استان ادلب در شمال پیش تاخته اند و می روند تا سرنوشت نامشخصی برای ۳ میلیون ساکن این استان را رقم بزنند.

بشار اسد رئیس جمهوری سوریه و روسیه عزم شان جزم است تا هر طور شده به ادلب هجوم آورند و آخرین نقطه تحت محاصره را که هنوز هم ایستادگی می کند را تصرف کنند.

طبق توافقی که در روز دوشنبه میان رهبران دو کشور روسیه و ترکیه به عمل آمد؛ ظاهرا یک منطقه امن در ادلب معین شده است. اما چندان هم نباید خوش بین بود. اگر هم بر فرض محال تصور کنیم یک چنین منطقه ای تعیین خواهد شد؛ متضمن اشکالاتی است. اولا آنکه؛ محدوده جغرافیایی آن بسیار کوچک بوده و دوم اینکه؛ فقط کسر کوچکی از جمعیت منطقه را شامل خواهد شد.

با توجه به بحرانی بودن شرایط، لازم است که آمریکا حتما در قضیه ورود کند و در قبال آن موضع بگیرد. 

آمریکا نمی تواند مسیر جریان جنگ را عوض کند؛ اما حداقل می تواند دست به اقدامی بزند تا اطمینان حاصل شود که جان مردم در امان است. این کار حتما ضروری است حتی اگر نیاز باشد یک سازش و توافقی ناخوشایند و از سر بی رغبتی میان طرفین بدست آید. 

حتما یک بازدارندگی محکم و قاطع لازم است و این کار فقط از آمریکا و متحدانش ساخته است. این اقدام پیشگیرانه برای موثر بودن حتما نیازمند یک استراتژی دیپلماتیک است و این دیپلماسی هم جز از طریق گفت وگو و تبادل نظرهایی بس دشوار ممکن نیست.

واشنگتن می تواندبدین ترتیب به قضیه ورودکند که؛ اعلام کند در صورتی که دولت سوریه بدون حساب و کتاب و درنظر گرفتن نظامی و غیر نظامی دست به خشونت بزند، ما حتما آن را تلافی خواهیم کرد و نوع انتقامجویی را هم خودمان مشخص خواهیم کرد.

اصلا نیاز نیست که برای انجام این کار آمریکا عملا و مشخصا وارد جنگ بشود. به عنوان مثال؛ چنانچه مشاهده شود که یک هلی کوپتر یک ساختمان مسکونی را با بمب های بشکه ای بمباران می کند، می توان این بالگرد را در بازگشت به پایگاهش هدف موشک دوربرد قرار داد.

کاملا به حق است که دولت&#۳۹;ترامپ&#۳۹; تهدید کرده، اگر دولت سوریه از سلاحهای شیمیایی استفاده کند؛ حتما به آن پاسخ خواهد داد. 

قابل ستایش است. اما چرا فقط سلاح شیمیایی؟ 

آیا مگر کاربرد جنگ افزارهای متعارف نظیر توپخانه؛ حملات هوایی، بمب های بشکه ای تلفات شان کمتر است؟.

این تهدید آمریکا، باید درون یک چارچوب بزرگتر سیاسی و نظامی تجسم شود تا مشخص شود چگونه می تواند از شدت خشونت ها بکاهد و در پایان دادن به جنگ موثر باشد. اولویت این استراتژی باید این مهم باشد که تمام عناصر&#۳۹;القاعده&#۳۹; و &#۳۹; داعش&#۳۹; در ادلب که به درون نیروهای میانه روی اپوزیسیون رخنه و نیز در میان مردم خود را پنهان کرده اند پاکسازی شوند. این عناصر باید بروند. 

لازم است که نیروهای میانه روی اپوزیسیون با ترکیه و در صورت لزوم حتی با روسیه کار کنند .

آمریکا اصلا لازم نیست آنطور که باید و شاید چکمه پوشانی در میدان جنگ داشته باشد. حضور میدانی آمریکا در این جنگ می تواند فقط در قالب یک ترکیب از کار اطلاعاتی، قدرت هوایی، عملیاتهای ویژه و همکاری با شرکایی که تجربه جنگیدن با داعش در شرق سوریه را دارند؛ باشد. 

رسیدن به آن مرحله؛ نیاز به زمان دارد، اما ضروری است.

ما باید به اسد یک توافق عملی را پیشنهاد بدهیم. مسلما او به عنوان یکی از طرفین این توافق را نخواهد پسندید و آن این است که، ادلب یک استان خودمختار و مستقل از دمشق باشد، حداقل برای یک آینده قابل پیش بینی. نظیر یک چنین وضعیتی قبلا در جنوب کشور و نواحی اکثرا کردنشین شمال شرق کشور اتفاق افتاده است. پس از تشکیل یک چنین مناطقی خودمختار، آمریکا می تواند همچنان تهدید کند که اگر از هلی کوپتر، سایر هواپیماها و سلاحهای زمینی علیه این نواحی خودمختار استفاده شود؛ حتما آن را پاسخ خواهد گفت.

اگر یک چنین جوامع خودمختاری تشکیل شود؛ جامعه بین الملل هم به کمک این مناطق خواهد شتافت و در بازسازی آنها و اعمال یک حکومت خویش حکمفرما ؛ آنها را یاری خواهد کرد.

هدف؛ تجزیه سوریه نیست. بلکه؛ هدف این است که زمینه ای فراهم شود تا سوریه متحد باشد اما؛ حکمرانی در آن غیرمتمرکز باشد!.

جزء دیگر توافق مربوط به اسد، روسیه و ایران می شود. در نواحی از کشور که هم اینک در کنترل دولت است، آمریکا و متحدانش حاکمیت اسد را در آن نواحی برای یک آینده قابل پیش بینی تاب خواهند آورد؛ منتها همزمان گفت و گوهای ژنو را به جریان می اندازند تا ترتیب رفتن اسد را بدهند.

هر نوع انتقال سیاسی در سوریه؛ باید یک انتقال مدیریت شده باشد. یک انتقالی باشد که به اسد و وفاداران اجازه بدهد آنها هم حق اظهار نظر در تعیین جانشین داشته باشند.

تا زمانی که اسد در قدرت است؛ نباید هیچ کمکی برای بازسازی مناطقی که درکنترل اوست عرضه شود. جامعه بین الملل باید به وضوح این مسئله را روشن کند که در غیر این صورت، ما هم دیگر پیگیر این قضیه نخواهیم شد.

یک چنین رویکردی اگرچه توهین به اصول وهنجارهای دمکراتیک آمریکاست، اما با توجه به وضعیتی که الآن سوریه دارد، به هر حال تنها گزینه ممکن برای یک آینده قابل پیش بینی است.

اسد باید انتخاب کند. یا، ادلب را نابود کند؛ و با انتقامجویی واشنگتن و کشورهای کلیدی اتحادیه اروپا روبرو شود.

انتقام آمریکا و اروپا معادل است با؛ نابود شدن کل قوای مسلح سوریه، دو قطبی شدن هرچه بیشتر کشور، از دست رفتن هرچه بیشتر مشروعیت و منتفی شدن کامل کمکهای بین المللی برای بازسازی.

یااینکه اسد؛ به ترکیه اجازه بدهد با پشتیبانی آمریکا و دیگران، بر ادلب حاکم شود البته برای یک آینده قابل پیش بینی. در این حالت، اسد خودش فعلا بر سر قدرت باقی می ماند تا اینکه نهایتا قدرت به یک جانشین انتخاب شده واگذار شود.

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.