بخشی از مصاحبه را می خوانید:

* ۱۷ آذر به رهبری نامه نوشتید که اگر قرار است تبلیغی از تلویزیون در مورد موضوعات درسی و آموزشی پخش شود باید به تایید آموزش و پرورش برسد. این همان روزی است که ناشران به قم رفتند. شما احیانا از این سفر خبر داشتید؟

نه، نه! اصلا خبر نداشتم. علما و مراجع با اقشار مختلف مردم ملاقات دارند. من می‌خواهم کمی خوشبینانه به این موضوع نگاه کنم و بگویم آن ملاقات هم احتمالا در قالب همین ملاقات‌هایی است که مراجع با اقشار مختلف دارند و گروهی از افرادی هم که گفته‌اند ما داریم درحوزه فرهنگ کارمی‌کنیم، خدمت آنها رسیده‌اند و مشکلات‌شان را گفته‌اند و درخلال آن اشاره ناصحیحی به یکی از سیاست‌های آموزش و پرورش داشتند. بر اساس گزارش ناصحیحی که ارایه شده یک موضع‌گیری هم اتفاق افتاد که عرض کردم تا جایی که مطلع هستم آن موضع‌گیری تصحیح شد. خلاصه تاریخ آن نامه و همزمانی‌اش با آن ملاقات کاملا تصادفی بود.

* پس چه شد که آن نامه را نوشتید؟ از متن نامه مشخص است که شما تاکید دارید به اجرایی شدن مصوبه‌ای که در شورای عالی انقلاب فرهنگی تعریف شده. چرا اجرایی شدن آن مستلزم این بود که شما به بالاترین مقام یک کشور نامه بنویسید؟

من برای آنکه آن نامه را بنویسم خیلی با خودم کلنجار رفتم. علتش هم این بود که آیا واقعا این موضوع در سطحی هست که ما بالاترین مقام کشور که ده‌ها و صدها مساله استراتژیک و مهم برایش مطرح است را درگیر چنین چالشی کنیم؟ روزی که این نامه را نوشتم پس از طی یک مسیر بود. اگر 6 ماه قبل‌تر چنین نامه‌ای می‌نوشتم حتما خودم به خودم انتقاد می‌کردم. اما من یک مسیری را رفتم و وقتی دیدم این مسیر بدون حمایت مقام معظم رهبری به سرانجامی که می‌خواهم نمی‌رسد آن نامه را خدمت ایشان نوشتم. ما مکاتبات متعددی با صداوسیما انجام داده بودیم، مذاکرات متعددی را با مسوولان این سازمان داشتیم.

با وزارت ارشاد هم مذاکراتی داشتیم که هر گونه تبلیغ برای کتاب‌های کمک درسی و کلاس‌های آمادگی کنکور و آزمون و مواردی از این دست حتما باید با بررسی و اجازه کارشناسی آموزش و پرورش اتفاق بیفتد. ضمن اینکه در هر جلسه‌ای که نشستم و این بحث‌ها را مطرح کردم، همه مخاطبان من و طرف‌های صحبتم این منطق و استدلال را تایید می‌کردند اما در عمل آنچه باید اتفاق نیفتاده بود تا اینکه آن نامه را نوشتم و تا جایی که اطلاع دارم ایشان پی‌نوشتی روی نامه زده بودند که تا حدود زیادی در حوزه تبلیغات و اشاعه این روش‌ها تاثیر گذاشت.

عرض من همیشه این بوده که این کتاب‌های کمک درسی، این کلاس‌های به تعبیری تقویتی و تکمیلی، نقش یک دارو و مکمل را برای بدنه تعلیم و تربیت ما دارند. یعنی اگر کسی به هر دلیلی در فرآیند یاددهی و یادگیری دچار اختلال شد باید به سراغ‌ آنها برود. نقش اینها مثل دارو است، آیا شده ما دارو را تبلیغ کنیم و بگوییم این آنتی‌بیوتیک از آن یکی بهتر است و مردم بروید فلان آنتی‌بیوتیک را بخرید؟ مردم اگر سرتان درد گرفت بیایید از فلان قرص مسکن استفاده کنید؟ با همین استدلال، کتاب‌های کمک ‌درسی و کلاس‌های کمک آموزشی نباید تبلیغ شوند.

اینها نسخه‌ای در دست معلم هستند، اگر او به نتیجه رسید که مثلا این بچه به هر دلیل دچار اختلال یا عقب‌افتادگی در درسش شده باید نسخه تجویز کند که برو فلان کتاب کمک درسی را بگیر یا در فلان کلاس شرکت کن. در حالی که ما با تبلیغات بسیار بسیار فزاینده‌ای که انجام می‌دهیم، نوعی رقابت کاذب را ایجاد می‌کنیم که تیشه به ریشه تعلیم و تربیت ما می‌زند و هدف‌هایش را مستقیما تحت تاثیر خودش قرار می‌دهد.

* مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی هم حتما با همین منطق به تصویب رسیده . حرف این است که چرا اجرایی نمی‌شود؟

خب تمکین نمی‌کنند، مثل خیلی از قوانین دیگر که اجرا نمی‌شوند. آیا همه قوانینی که در این سال‌ها به تصویب رسیده، اجرا می‌شود؟ خیلی‌هایش اجرا نمی‌شود. حالا اگر یک رسانه باشم و از من بپرسید چرا این قانون را اجرا نمی‌کنید؟ من ده‌ها دلیل دارم، می‌گویم اولا من منابع کمی دارم و برای تامین منابع نیاز به تبلیغات دارم و اینها پول خوبی به من می‌دهند.

دوم اینکه بالاخره این صفحه روزنامه یا فضای مجازی‌ یا برنامه تلویزیونی‌ام را باید پر کنم و از آن استفاده می‌کنم. این توجیهات وجود دارد و بخشی‌اش هم درست است به خصوص بخشی که مربوط به اعتبارات است. بالاخره صداوسیما با کمبود منابع مواجه است و این موضوع درآمد خوبی برای‌شان دارد پس از آن استفاده می‌کنند. اما آنچه مهم است این است که قانون گفته است تو که می‌خواهی کتاب کمک ‌درسی را تبلیغ کنی باید از مرجع تخصصی‌اش که آموزش و پرورش است، مجوز بگیری.

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.