بخشی از این مصاحبه را می خوانید:

چرا این قدر نسبت به جبهه پایداری نوعی آلرژی وجود دارد؟ چه در گروه‌های اصولگرا و چه در گروه‌های اصلاح‌طلب، به عنوان یک طیف تندرو که حتی هر اتفاقی در مجلس رخ می‌دهد، با اینکه در اقلیت هستید می‌گویند کار اینها است.

اولاً در مورد این مسئله باید از آنها پرسید، نه از من! آنهایی که آلرژی دارند، باید بپرسیم که چرا آلرژی دارند؟ من فکر کنم حتی بیان پایداری و جبهه فعال به گوش برخی نخورده است. نگفته، برخورد می‌کنند.

برخی انتقاد می‌کنند که جبهه پایداری این اصول و مبانی را دارد و محکم هم هستند، ولی در عمل کارهایی می‌کند که با اخلاق جور درنمی‌آید. مثلاً مثل  قصه‌ای که سر آقای لاریجانی در قم (سال ۹۱) پیش آمد.

قصه آقای لاریجانی هیچ ربطی به ما نداشت. گرچه برخی خیلی زور می‌زدند بگویند از ما است. کدام یک از بچه‌های ما بودند؟ بنده در راهپیمایی 22 بهمن بودم و خود آقای لاریجانی هم بود. اگر بودن در راهپیمایی، محکومیت آدم است که خود آقای لاریجانی هم بود. این دلیل نمی‌شود. بنده آمدم و تا حرم هم آمدم بعد متوجه شدم شلوغ شده و من تا شلوغی نیامدم و برگشتم. تقریباً دو سه روز بعد از آن چند بار خودم این کار را محکوم کردم و چندتا مصاحبه کردم؛ با چند خبرگزاری بود. حضرت آقا اشاره کردند که اینها خیال می‌کنند کار شماهاست، شما محکوم کنید؛ گفتم چشم! من هم این کار را کردم. باور نمی‌کنید، به خود آقای لاریجانی، بنده پیغامی را از علامه آیت‌الله مصباح دادم با اینکه حاج آقا چنین آدمی نیستند، ایشان به من فرمودند که به ایشان بگوئید به والله العلی العظیم، نه قبل و نه موقع و نه حتی بعدش که این اتفاق افتاد، من خبر از هیچی نداشتم. ربطی به ما ندارد.

 باز رها نمی‌کنند. مانند داستان گرین کارت ما شده است که اگر خود امریکا هم بیاید بگوید این گرین کارت ندارد و باطل شده و رفته و خبری نیست، باز می‌پرسند گرین کارت شما چه شد؟

خصوصاً برخی در جماعت اصولگرا می‌گویند اگر سال ۹۲ همه به خصوص جبهه پایداری دور یک کاندیدا جمع می‌شدند، رای‌آوری آقای روحانی اتفاق نمی‌افتاد.

این دوستان علم غیب دارند، بنده ندارم. ولی ما یک نمونه را داریم. ما برای مجلس گذشته وحدت کردیم و از همان ابتدا همه غیب‌گوها که خیلی هم هستند، می‌گفتند که پایداری زیر میز می‌زند. ما گفتیم اگر جایی قراری با کسی بستیم پای قرار می‌ایستیم.

لیست مشترک دادید و تا آخر هم ایستادید.

بله، بعد هم هر 30 نفر افتادیم.

ارتباط نزدیکی با مردم دارید و در جمع مردم می‌روید. وضعیت را چطور می‌بینید؟

مردم ناراحت هستند. مردم تحمل می‌کنند، چون نظام را دوست دارند. کسی با اصل نظام مشکل ندارد گرچه گاهی اوقات یک چیزهایی از دهان کسی درمی‌رود، ولی وقتی با مردم صحبت می‌کنیم می‌بینیم با اصل نظام مشکل ندارند، ولی به ماها انتقاد دارند. می‌گویند مسئولین خوب عمل نمی‌کنند. دولت باید خودش را جمع کند. اینطور ادامه ندهد، این دست فرمان خوبی نیست. تا دیروز همه چیز را به برجام و آنوری و امریکایی‌ها می‌بستند و الان که نشده، همه می‌گویند برجام است که خراب شده است.الان می گویند FATF نشود بد می‌شود.

بعد از این هم اسم دیگری می‌آورند؛ این دوم و سوم و چهارم دارد. مگر ۴ سال بیشتر وقت داشتید؟ در این ۴ سال همیشه عیب را به دیگری برمی‌گردانند. تا ۶ سال اینطور بود. بعد از ۶ سال گفتند، تقصیر شاه بود. ۴۰ سال پیش بود و رفت.

گاهی به شوخی می‌گفتم ایکاش در این برجام یکی دو تا از بازاری‌های قم و تهران و اصفهان را می‌بردند که اقلاً اینها معامله کردن بلد هستند و افراد باهوشی هستند، یک چیزی می‌دهند، بابت آن یک چیزی هم می‌گیرند.

به عنوان یک روحانی فعال و منبری که همواره منبر و دانشگاه را حفظ کردید، از وضعیت فرهنگی نگران نیستید؟

بله. باید کار کرد. اینکه حضرت آقا آتش به اختیار فرمودند خیلی بچه‌ها دارند کار می‌کنند. هم به خود آقا و هم به مردم و هم مسئولین فرهنگی بشارت می‌دهم که واقعاً برخی‌ها می‌دوند و خوب هم می‌دوند، دستشان درد نکند. این جواب خواهد داد. کمی بگذرد جواب می‌دهد گرچه دشمن خیلی امید به این جهات بسته است و کار می‌کند، ولی بچه‌ها کار می‌کنند.

 

از رئیس‌جمهور سابق خبری ندارید؟

 

نخیر.

پیگیریش نکردید؟ کارها و صحبت‌هایش را پیگیری نکردید؟

نه.

با چیزهایی که اتفاق افتاده یک زمانی نمی‌گویید چرا از این حمایت کردید؟

بنده آن زمانی که حمایت کردم به خاطر شعارهای درست و خوب ایشان بود و می‌دیدم که راه را درست می‌رود، حمایت کردم که حضرت آقا هم فرمودند به من نزدیک‌تر هستند تا آقای هاشمی. درست هم بود. شعارها و گفتارهایی که داشتند.

در این مدت هم صحبت‌های ایشان را پیگیری کردید؟ اصلا فکر کردید چرا اینطور شد؟

بله، فکر که می‌کنم، بالاخره نمی‌توان عبور کرد. بالاخره نظام برای خود ما است، حتی قبل و بعد را باید درست دید و محاسبه کرد. این کارها را می‌کنم اما دیگر الان فصل آن گذشته است، باید به فکر آینده باشیم.

دبیرکل جبهه پایداری برای آینده چه دارد بگوید؟ فکر می‌کنید انتخابات مجلس را چه می کنید؟ انتخابات ریاست جمهوری بعدی را چه می‌کنید؟ آیا با همان نظریه خود پیش می‌روید یا با جمع اصولگرایان هستید؟

ما همیشه گفته ایم اگر آقایان به اصلح برسند ما اصلح را حمایت می‌کنیم. بهترین را اگر انتخاب کردید واقعاً پای این می‌آئیم، مگر آقای رئیسی همینطور نشد؟ آقای رئیسی را یک عده دیگر از دوستان معرفی کردند و به آن رسیدند و جامعه مدرسین بیانیه داد و جناب آقای آیت‌الله یزدی بیانیه دادند و ما هم دیدیم، واقعا آدم خوبی است و ما هم حمایت کردیم.

جزء ما باشند یا نباشند، ما حزب نیستیم که بگوئیم این جزو دسته ما است با ما است و اگر با ما نبود پس ضد ما است. این حرف‌ها را نه بلد هستیم و نه درست می‌دانیم. ببینیم کسی درست می‌گوید هر کسی باشد حمایت می‌کنیم. برای انتخابات آینده هم همین طور است؛ اگر دوستانی دور هم بنشینند و کاری کنند و ما ببینیم به اصلح رسیده اند، حمایت می‌کنیم ولی اینطور که گاهی برخی با ما معاملات سیاسی می‌کنند که اگر آمدید می‌گویند این از ما است و با ما است، اگر نیامدید می‌گویند زیر میز می‌زند و وقتی هم زیر میز نمی‌زنید نمی‌گویند زیر میز نزد. بخاطر همین گاهی مواقع مردم به مغالطه می‌افتند.

 

یعنی اگر در سال ۹۸ بخواهید کاری مانند ۹۴ کنند زیر بار چنین لیست ۳۰ نفره نخواهید رفت؟

نه. دلیلی ندارد، اگر ببینم دوستان دنبال اصلح نیستند، برای چی بگوییم آره؟

آن لیست را هم اصلح نمی‌دانستید ولی سکوت کردید.

بله. چاره‌ای نبود و خواستیم یک بار این را تجربه کنیم که چطور می‌شود.

برای ۹۸ این کار را نمی‌کنید؟

در سال 98 کار خودمان را می‌کنیم و دنبال اصلح می‌رویم. اگر اصلح را پیدا کنیم و یا پیدا کنند و به آن برسند، برای مجلس باید تلاش کنیم یک عده خوب‌ترها را در جامعه انتخاب کنیم. الان هم می گویم دوستان اگر کسی خود را اصلح می‌داند جلو بیاید و دوستان هم باید حمایت کنند.

شما خودتان می‌آیید؟

بنده می‌بینم وظیفه‌ام چیست. اگر ان‌شاالله وظیفه‌ام نباشد نمی‌آیم. باید اینجا ایستاد و با صداقت و خوبی جلو رفت، نه اینکه تحت تاثیر ...

این شایعه درست است که برای انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ آقای جلیلی نامزد شما است؟

خیر. ما هیچ کسی را نامزد نکردیم و نمی‌کنیم. کار غلطی هم می‌دانیم که از الان تعیین کنیم، چون نمی‌دانیم. آن دفعه هم که می‌خواستیم برای انتخابات ریاست جمهوری ورود کنیم، الان هم تقریباً جلسه‌ای گرفتیم که به نظر شما چه کسانی به درد این کارها می‌خورد.

یعنی جلسه گذاشتید؟

بله.

برای انتخابات ریاست جمهوری؟

بله. افرادی را دوستان معرفی کنند و بگردید و بهترین را معرفی کنید و بعد بین اینها تلاش کنیم بهترین‌ را انتخاب کنیم تا از جهات مختلف بتواند در تراز نظام اسلامی کار کند.

 

مدرسه شهید حقانی می‌رفتید؟

 

این برای قبل طلبگی است که دبیرستان می‌رفتم. در سال یازدهم دبیرستان بودم که رها کردم و به حوزه آمدم. وقتی به حوزه آمدم یکسره مدرسه حقانی آمدم. مدرسه حقانی را هم نمی‌شناختم. با آیت‌الله فاضل کوهانی که ما را طلبه کرده بودند زیارت کردم و ایشان فرمودند به مدرسه حقانی بروم، آقای جنتی آنجا است. آقای جنتی را ایشان طلبه کرده بودند؛ مانند ما.

یک چیزی از شما خواندم که آیت‌الله مصباح با آیت‌الله شهید بهشتی به شدت به هم نزدیک بودند.

بله. خیلی رفیق و صمیمی بودند.مرحوم شهید بهشتی ابتدا که در قم بودند با حاج آقا با هم بودند. مدرسه و دبیرستانی راه انداخته بودند تا بچه‌ها را درس بدهند و آرام آرام دنبال این بودند روی جوانان کار کنند و جوانان را بیدار کنند تا بتوان کاری کرد. این آقایان هم شاگردان حضرت امام (ره) بودند و پای کار ایستاده بودند تا بتوانند کاری کنند.

من به یاد دارم از حاج آقا پرسیدیم چه شد، گفتند درباره شریعتی با هم بحث کردیم، ولی در نهایت نه من و نه ایشان قانع نشدیم. تنها چیزی که گفته شد این بود که جناب شهید به من گفتند، حاج آقا محمدتقی به خاطر رفاقت ما کوتاه بیایید. گفتم برای دینم عاطفه ندارم.

 بعد از شهادت ایشان آیت‌الله مصباح چطور بودند؟

حاج اقا همیشه از ایشان یاد می‌کند. همین هفته گذشته درباره مباحث سیاسی خدمت ایشان چیزی می‌گویم یا حرفی می‌شود حتما به بهانه‌ای یادی از مرحوم شهید بهشتی می‌کنند. مثلاً مرحوم بهشتی این قدرت را داشت. مثلاً فرموده بودند گروههای مخالف را می‌توانست بپذیرد و صحبت کند. محمد منتظری را نگاه کنید. با شهید بهشتی قهر بود، آقای بهشتی او را به جلسه حزب دعوت می‌کردند تا با هم صحبت کنند، در حالی که از نظر فکری با هم مخالف بودند و محمد منتظری شهید هم شد.

 

آن ۱۲ نفری که از طرف موسسه مصباح بورس شدید و به کانادا رفتید، چه کسانی بودید؟

 

همان ها الان عضو هیات علمی موسسه امام خمینی هستند. مثل علی آقا مصباح پسر حاج آقا، آقای حقانی برادر شهید حقانی که در فاجعه ۷۲ تن شهید شدند و آقای فنایی بودند که همه هستند و دکترا گرفتند. آقای بی‌ریا، آقای ساجدی، آقای شاملی هستند. آقای زارعان هم بودند.

 

یکی از افرادی که در فتنه اثرگذار بود، آن زمان که رئیس مجلس بود[کروبی]، شما در نیویورک با ایشان مواجه شدید؛ ماجرا چه بود؟

 

بله. آنجا آیت‌الله جوادی آملی برای بین‌الادیان آمده بودند و نماینده مقام معظم رهبری بودند تا آنجا مقاله‌ای را ارائه دهند. روز آخری بود که آیت‌الله جوادی می‌خواستند برگردند. از ایشان وقتی گرفتم و وقتی خدمت ایشان آمدم، دیدم آقا را بردند. باران می‌آمد، ۴ ساعت زودتر آقای جوادی آملی را به فرودگاه برده بودند. من دیدم ایشان رفتند و خواستم برگردم. ان زمان فکر کنم آقای نژادحسینیان بودند. گفتند یکی از آقایان اینجا است که رئیس مجلس است. می‌خواهید با ایشان نشست داشته باشید. گفتم نه من برای آقای جوادی آملی آمدم و الان که نیستند برمی‌گردم.

بعد دیدم کسی که چایی می‌برد، گفت من به ایشان گفتم و ایشان مایل هستند شما را ببینند. من هم گفتم طوری نیست. نشستم و در بین صحبت ایشان گفتند چه کسی هستید و چه می‌کنید. قاعدتاً من را خیلی نباید می‌شناختند. معرفی اجمالی کردم و آقایی همراه ایشان بود که گفتند ایشان مسئولیت فلان دارد. همینطور که نشسته بودیم در آن نشست چند دقیقه ای، آن آقا علی‌الدوام به آیت‌الله مصباح توهین می‌کرد. توهین‌های بدی هم می‌کرد. من هم تصمیم گرفتم جواب ندهم. برای چه باید جواب بدهم؟ من با ایشان هم‌کلام نبودم. خیلی توهین کرد.

یکباره این آقا گفت می دانید چرا ایشان توهین می‌کند؟ گفتم نخیر. گفت فهمید شما شاگرد آقای مصباح هستید. بعد من ناراحت شدم که این خط فرمانی که این آقای بزرگوار می‌رود و با این اطرافیان هستند، به کجا خواهد رسید؟!

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.