در ادامه این مطلب آمده است: مهمترین نتایج عملی بیاریتز، موافقت ترامپ با باز شدن خط سرمایه گذاری در ایران، بواسطه دولتهای متعدد بود؛ ضمن آنکه ترامپ در صحبتهای خود در این نشست، تاکید کرد که به دنبال تغییر نظام در تهران نیست.

 

در نشستی که به میزبانی فرانسه و با رهبری مکرون برگزار شد، ایران، نقطه ضعف ایالات متحده بود و البته در آن، رئیس جمهور فرانسه یک مهارت دیپلمایتک نادر از خود نشان داده و توانست ترامپ را در مضیقه ای قرار داده و از اجماع بین شش دولت دیگر، از جمله بریتانیا، در خصوص ضرورت کاهش تنش ها با ایران و باز شدن درهایی برای نجات توافق هسته ای، کمک بگیرد.

ترامپ در نهایت امر، با زمینه سازی برای انجام دیداری بین او و حسن روحانی، بدون هیچ قید و شرطی، موافقت کرده و تصریح نمود که احترام زیادی برای ملت ایران و رهبری آن قائل است.

معامله

به نظر می رسد معامله ظریف-مکرون، که تلاش های دیپلماتیک گسترده ای به شکل گیری آن کمک کرد، از توکیو، تا اسلو، برلین و سپس پاریس، امتداد یافته و دربردارنده چهار نکته اصلی است:

- اجازه صادرات دوباره نفت ایران، اما با کمیتی پایین تر، که بین یک الی یک و نیم میلیون بشکه در روز، در نوسان است.

- دوم، راه اندازی ساز و کار اروپایی برای رسیدن پرداختی ها به ایران، که نظام بانکی آمریکا مانع از آن می شد؛ که به این شکل به ایران اجازه می دهد با در اختیار داشتن اموال، احتیاجات خود را از خارج تامین کند.

- کاهش تنش ها در تنگه هرمز و کاستن از اقدامات تحریک آمیزی که می تواند باعث پیچیدگی شرایط شود.

- آمادگی برای برگزاری نشستی بین دونالد ترامپ و حسن روحانی، که هدف از آن، گشودن راهی برای مذاکره دوباره در مورد توافقی تازه و جایگزین توافق هسته ای، که ایالات متحده از آن خارج شد.

این نشست احتمالا در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل در سپتامبر برگزار می شود. معامله مذکور، در صورت اجرایی شدن، می تواند سهم زیادی در بازگشت ایران به بازار نفت جهانی داشته باشد و در ادامه، دولتهایی مثل ژاپن، کره و هند، می توانند بدون هیچ مشکلی، از نفت ایران بهره مند شوند.

این معامله فتیله بحران جدیدی را نیز می کشد، که می توانست به دلیل مخالفت چین با تحریمهای آمریکا و ادامه خرید نفت از ایران، به بحرانی بین این دو کشور منجر شود.

در این شرایط، پس از موفقیتی که دیپلماسی محمد جواد ظریف در این زمینه به دست آورد، اکنون توپ در زمین ایران است.

اسرائیل و عربستان

اما ایران چه خواهد کرد؟ پیش از انکه به این سوال پاسخ دهیم، باید بگوییم که اسرائیل و عربستان سعودی، بیشترین زیان را از نتایج نشست بیاریتز می کنند و همین مساله باعث شده است یک حالت هیستریک شدید در بین رهبران این دو دولت، مشاهده شود؛ چرا که دشمن منطقه ای آنها به معافیتهایی در تحریمها دست می یابد که این دو همواره با تمام قدرت سعی در افزایش تحریمهای مذکور علیه ایران می کردند.

نتانیاهو از یک سو و محمد بن سلمان از سوی دیگر، از مهمترین تحریک کنندگان ترامپ برای خروج از توافق هسته ای بودند، تا آنجا که خود نتانیاهو تاکید کرد که نقشه خروج آمریکا از توافق هسته ای و در ادامه، اعمال تحریمهای شدید علیه تهران، از سوی او طراحی شده است.

در این شرایط، پس از آنکه نتانیاهو خبرهایی را در مورد معامله بین مکرون و ظریف شنید، به شدت خشمگین شده و تصمیم گرفت آتشی برافروزد، تا راه معامله بین ظریف و مکرون را قطع کند؛ از این رو، حملاتی را به پایگاههای ایران و نیروهای هم پیمان این کشور، در داخل عراق و سوریه ترتیب داد و در نهایت، تاسیسات حزب الله در لبنان را هدف گرفت. نخست وزیر اسرائیل، که تصور می کند جنگ راه پیروزی او در انتخابات است، بخوبی می داند که رهایی ایران از تحریمهای آمریکا به نفع او نیست. به همین دلیل، گزینه ایران در هفته های آینده، حداقل تا ۱۷ سپتامبر، تنها متاثر از نتایج نشست بیاریتز نیست و رفتار اسرائیل و هم پیمانان آن نیز می تواند نقش مهمی در تصمیم گیری ایران داشته باشد.

موضع ریاض نیز تفاوت چندانی با تل آویو ندارد؛ چرا که یکی از اهداف عقب نشینی ایالات متحده از توافق هسته ای، تامین منافع عربستان سعودی و تلاش آن برای محدود کردن نفوذ منطقه ای ایران در خاورمیانه بود. در ادامه، نتایج نشست بیاریتز که مربوط به کاهش تاثیر تحریمهای آمریکا علیه ایران است، می تواند باب وسیعی را به روی تعامل مالی با ایران، با تضمین نفت، بگشاید و این به معنی تحکیم قدرت منطقه ای این کشور است.

این در حالی است که هم پیمانان ایران در صنعاء، هشدارهای تازه ای را به ریاض داده اند، که نشان می دهد تهران در این باره حرف آخر را می زند، همانطور که محمد جواد ظریف در صحبتهای خود تکرار کرده است: «ایران هرگز جنگی را آغاز نمی کند، اما اگر جنگی علیه آن شکل گیرد، تمام کننده آن، ایران خواهد بود».

بر این اساس، می توانیم موج حملاتی که بین نیروهای ائتلاف سعودی و نیروهای یمنی در این کشور صورت گرفت را تفسیر کنیم. علاوه بر اینکه مرزهای یمن و عربستان نیز در معرض شعله ور شدن قرار دارد.

اعتدال گراها و اصولگرایان

از این پس، گزینه های ایران در نظر فرماندهان سپاه پاسداران ایران و اصولگرایان، دشوار است. اما این گزینه ها از دیدگاه اعتدال گراها بسیار ساده تر به نظر می رسد.

نقطه توازنی که این دو طرف در آن تلاقی دارند،استقلال و آزادی اراده ملی ایران است. این نقطه غیر قابل چانه زنی و بحث است؛ از این رو، به احتمال زیاد، گزینه های اعتدال گراها و اصولگرایان، در معامله ظریف و مکرون و حرکت ایران به دور از تاثیر تحریمهای آمریکا، تلاقی می یابد؛ تحریمهایی که با وجود ضربه زدن به اقتصاد ایران، نتوانسته است اراده ملی را تضعیف کند و بر اقتصاد مقاومتی که این کشور بر آن متکی است، ضربه ای وارد کند.

احتمالا دیپلماسی ایران در هفته های آینده فعالیت قدرتمندتری داشته باشد، تا پاسخ و مقابلِ سیاست« آتش افروزی» که اسرائیل و عربستان بر آن تکیه دارند را به جهانی نشان دهد.

در نهایت امر، توازن در خاورمیانه، تنها بر پایه ای استوار خواهد شد که می توان آن را «صلح قدرتها» نامید و بدون قدرت ایران، راهی برای تحقق آن نیست.

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.