جنگ متفاوت یک فرمانده با تانک

حجت ملاآقایی با آغاز جنگ تحمیلی درس و آسایش را رها کرد و به جبهه رفت و هیچگاه به دانشگاه بازنگشت.

حجت ملاآقایی که از شاگردان ممتاز مدارس بود، در کنکور سراسری توانست در رشته برق قبول شود. او با آغاز جنگ تحمیلی درس و آسایش را رها کرد و به جبهه رفت و هیچگاه به دانشگاه بازنگشت.

 یکی از همرزمان این فرمانده روایت می‌کند: «حاجی در عملیات «کربلای ۱» در ۱۵ متری دشمن و در زیر آتش شدید در روز روشن خاک­ریز می‌زد. او در حقیقت در آن شرایط، با لودر و بولدوزر با تانک‌ها می‌جنگید.

هنوز امکانات ضدتانک برای بچه‌های بسیجی نرسیده بود و احتمال عقب­ نشینی نیرو‌ها می‌رفت که ناگهان متوجه شدیم دشمن بعثی پاتک زده و به جلو می‌آید.

 شهید ملاآقایی که وضع را این چنین دید دستگاه‌هایش را خاموش کرد و رفت به طرف بچه­‌ها و شروع کرد به کف زدن برای آنها. بچه­‌ها که در زیر آتش شدید دشمن روحیه با نشاط و مطمئن حاجی را دیدند به تانک‌های دشمن شلیک کردند. دشمن عقب نشست.

حاجی در یکی از شب­ها در حال سرکشی از نیروهایش در خط مقدم مورد اصابت قرار گرفت و با ذکر مقدس یا مهدی (عج) که مدام تکرار می‌کرد به ملکوت اعلی پر کشید. حجت ملاآقایی از ابتدای جنگ تحمیلی به جبهه رفت و تا اینکه هفت ماه مانده به پایان جنگ به شهادت رسید.»

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.