دفاع مهاجرانی از سخنان جنجالی شیخ حسین انصاریان/ مستند و متکی بر آیات و روایات است

او چه گفته بود؟ سخنش به استناد متون دینی نبود؟ یا او دچار بدفهمی شده بود و منتقدین و بلکه مخالفان که به روی او تیغ کشیدند، فهم درستی از متون و تفسیر متون داشتند؟ استاد شیخ حسین انصاریان با سابقه بیش از شصت سال درس و بحث و منبر و مطالعه و انتشار بیش از صد جلد کتاب و ترجمه قرآن و ادعیه و... نتوانسته بود، اسلام را به درستی بشناسد و شیوه سخن گفتن با بی‌حجابان را بشناسد و بداند؛ چند جوان محترم که به احتمال قوی - از شیوه برخوردشان پیداست!ـ نمی‌توانند متون دینی را از رو بخوانند، ایشان را امر به معروف و نهی از منکر کرده بودند که «نه اسلام اینچنین نیست!» در واقع در یکسو سخن سنجیده متکی بر متون دینی و سیره و سنت نبوی و علوی است و در سوی دیگر کسانی که بر بنیاد گمان خود، سخن می‌گویند.

نخست تاملی داشته باشیم به فرازهایی از سخنان شیخ حسین انصاریان:
۱- حضرت علی(ع) تا روز آخر، روزی کسانی که می‌گفتند به آخرت اعتقادی ندارند را پرداخت کرد. به هر گناهکاری منافق نگویید.
۲- عباد خدا را نترسانید. به هیچ ‌کس نگویید فردا ساعت پنج صبح اعدام می‌شوی در حالی که نه حکم او اعدام است و نه می‌خواهید اعدامش کنید.
۳- یک ‌مصداق اسیر، زندانی‌ها هستند. اگر من را زندانی کردید، بر سر من نزنید، به من فحش ندهید، هر چه خواستم به من بدهید.
۴- ‌ای برادران زندانبان و ‌ای برادران دادگستری، مولا علی به امام حسن(ع) گفت: ابن ملجم گرسنه است، غذای من را برای او ببرید.
۵- به عنوان مثال فردی به هر دلیلی اعلام می‌کند که مخالف جمهوری اسلامی است، خب خواستن هیچ موضوعی زوری نیست؛ ما باید با این افراد مطابق آنچه پروردگار مهربان در قرآن فرموده است، به صورت اخلاقی برخورد کنیم.
۶- نود درصد خانم‌های بی‌حجاب را مقصر نمی‌دانم و خیلی هم دعاگوی آنها هستم و دلم برای‌شان می‌سوزد حتی اگر بگویند غلط کرده‌ای. باطن این خانم‌ها با خداست. با نماینده‌های آنها صحبت کنید و خواسته‌های‌شان را بشنوید.
این سخنان، تمامی مستند و متکی بر آیات قرآنی و روایات نبوی و علوی و سیره و منش پیامبر اسلام و امامان معصوم علیهم‌السلام است، در واقع این سخنان همان اسلامی است که کانون جاذبه، فرهنگ‌ساز و تمدن‌آفرین بوده است. عدالت و تقوا که دو مشخصه بسیار مهم و بلکه از ارکان باور دینی است، در ارتباط و شیوه رفتار با دیگران، به ویژه مخالفان و کسانی که رفتار سویی انجام داده‌اند، تفسیر می‌شود. مهم‌ترین تابلویی که در برابر دیدگان ما نصب شده، این آیه قرآن مجید است: «یا أیُّها الّذِین آمنُوا کُونُوا قوّامِین لِلّهِ شُهداء بِالْقِسْطِ ولا یجْرِمنّکُمْ شنآنُ قوْمٍ علی ألّا تعْدِلُوا اعْدِلُوا هُو أقْربُ لِلتّقْوی واتّقُواالله إِنّ‌الله خبِیرٌ بِما تعْملُون (سوره المائده، /۸) ای کسانی که ایمان آورده‌اید! برای خداوند قیام کنید، شاهدان عدالت باشید و دشمنی با قومی شما را وادار نکند که عدالت نکنید، به عدالت و داد رفتار کنید که به تقوا نزدیک‌تر است و از خداوند پروا کنید، که خداوند از آنچه انجام می‌دهید، آگاه است.»
در این آیه عدالت و تقوا، در ارتباط با شیوه رفتار با دشمن تبیین شده است! نه شیوه رفتار با دوست. تحقق عدالت و تقوا در نسبت با دشمن و مخالف است که ظهور و بروز تمام پیدا می‌کند. برای ابن ملجم مرادی، قاتل امیرمومنان امام علی علیه‌السلام تعبیر «اشقی الآخرین» و «اشقی الاشقیاء» در روایات و ادعیه ذکر شده است، اما امام علی علیه‌السلام درباره شیوه رفتار با او، با معیار و میزان عدالت و تقوا رفتار کرد. او اسیر بود و امام علی درباره غذای او به امام حسن مجتبی تذکر داد. کسی به ابن ‌ملجم سخن ناهمواری نگفت، زیرا اسلام ارکانش بر بنیاد ایمان و عدالت و تقواست و نه تندی و بد زبانی و پرخاشگری. شیوه رفتار با ابن ملجم یک استثنا نیست، اگر در «نهج‌البلاغه» و نیز کلمات امر مومنان در «غُرر و دُرر» با دقت و شکیبایی جست‌وجو کنیم؛ این شیوه رفتار و سیره امام علی و خاندان اوست. چنانکه از امام صادق علیه‌السلام در «تحف‌العقول» روایت شده است که «ولا تقل فی المذنبین من اهل دعوتهم الا خیراً» با گناهکاران جز از سر خیر و خوبی سخن نگویید! پیداست که این روایت به عنوان زبان تشویق و تحسین گناهکاران نیست، بلکه مراد زبان تاثیر است. تا سخن بر جان فرد گناهکار بنشیند و اثر کند. یک تفاوت بنیادی در الهیات مسیحی و اسلامی در بحث انسان‌شناسی وجود دارد، در مسیحیت، انسان ذاتا گناهکار است و در اسلام انسان ذاتا بر فطرت الهی سرشته شده است و به خیر و خوبی گرایش دارد. این مبنا موجب می‌شود که شیوه مواجهه با انسان متفاوت باشد.

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.