این دونده به چند طریق می‌تواند به ارزیابی خود بپردازد. او می‎تواند با در نظر گرفتن طول مسیری که نسبت به مسابقات قبلی در مدت زمان مشابه دویده یا عقب ماندن برخی دونده‌ها از او یا توجه به ثابت ماندن یا کمتر شدن فاصله‌اش از برخی از دوندگان بگوید پیشرفت کرده و با ارزیابی موفق از عملکرد خویش، خشنود شود یا اینکه با بردن ذهن خود به سوی دوندگان جلویی که فاصله خود را از او بیشتر می‌کنند یا دوندگان عقب‌تر که فاصله خود را از او کمتر می‌کنند، ارزیابی منفی از عملکرد خود داشته باشد و نگران شود. وقتی بحث توسعه و پیشرفت مطرح‌ می‌شود، برخی می‌گویند قبلا این‌قدر خودرو نبود، جاده نبود، مردم در منازل خود لوازم خانگی نداشتند و... این گزاره‌ها، گزاره‌های درستی هستند و آمار و ارقام هم آن را تایید می‌کند. سرانه تولید ناخالص داخلی و همچنین سرانه مصرف نهایی خانوار به قیمت‌های ثابت طبق آمار بانک مرکزی در سال۱۴۰۱ نسبت به سال۱۳۳۸ به ترتیب ۵/ ۲ و ۹/ ۲برابر شده است. همچنین به‌رغم اینکه سرانه تولید ناخالص داخلی در ۱۴۰۱ هنوز ۸۰درصد رقم سال۱۳۵۵ است، اما سرانه مصرف نهایی خانوار در این مدت به ۵/ ۱برابر افزایش یافته است. طی دوره ۱۳۶۷ تا ۱۴۰۱ نیز هر دو شاخص ۸/ ۱برابر شده‌اند. این همه حاکی از توسعه و پیشرفت و به تبع آن افزایش رفاه در سطح جامعه ایران طی ۶۴سال گذشته است. اما اگر جامعه وضعیت خود را همانند دونده فرضی، نه در مقایسه با گذشته بلکه در مقایسه با سایر دونده‌ها ارزیابی کند، به‌رغم بهبود وضعیت‌ نسبت به گذشته، ممکن است از وضعیت موجود رضایت کافی نداشته باشد.

15 copy

چنین به نظر می‌رسد که امروزه جامعه ایران وضعیت خود را بیش از آنکه بر اساس گذشته بسنجد آن را در مقایسه با وضعیت سایر کشورها ارزیابی می‌کند و ازاین‌رو میزان رضایت‌مندی از وضعیت موجود نیز عمدتا بر همین اساس شکل می‌گیرد. همه می‌دانند که ایران نسبت به گذشته در همه زمینه‌ها کم و بیش توسعه یافته و پیشرفت کرده است؛ اما چون سرعت آن به‌ویژه در ارتباط با مولفه‌های مربوط به زندگی اقتصادی و اجتماعی روزمره، نسبت به بسیاری از کشورها به‌ویژه کشورهای مشابه کمتر است، از این رو، به نظر می‌رسد غالب افراد از جهت نسبی احساس می‌کنند کشور دچار عقب‌ماندگی است. به عبارت دیگر مهم توسعه و پیشرفت نسبت به گذشته نیست، بلکه مهم احساس رضایت جامعه از این توسعه و پیشرفت است. بنابراین هر اتفاقی هم که از جهت توسعه و پیشرفت روی دهد، اگر منجر به احساس رضایت در جامعه نشود ارزش چندانی نزد آحاد جامعه نخواهد داشت. توسعه و پیشرفت شرط لازم برای احساس رضایت جامعه از وضعیت موجود است؛ اما شرط کافی برای آن نیست.

به نظر می‌رسد چنین الگویی برای قضاوت در زمینه توسعه و پیشرفت، امر جدیدی در جامعه ایران نیست و سابقه‌ای دیرینه دارد. به‌عنوان نمونه می‌توان به درددل‌های عباس‌میرزا در دیدارش با فرستاده ناپلئون در جبهه جنگ با روس‌ها در میانه‌های بهار سال1806م اشاره کرد. «پیر آمدی ژوبر» فرستاده ناپلئون در سفرنامه خود کتاب «سفر در ارمنستان و ایران به تاریخ 1821» می‌نویسد که وقتی در 17مه1806 با عباس‌میرزا در میدان جنگ با روس‌ها دیدار می‌کند، او از سر احترام و رعایت پروتکل، سخنان ستایش‌آمیزی از عباس‌میرزا به زبان می‌آورد. ولی عباس‌میرزا در جواب به او می‌گوید: «نمی‌دانم این قدرتی که شما (اروپایی‌ها) را بر ما مسلط کرده، چیست و موجب ضعف ما و ترقی شما چه؟ شما در قشون جنگیدن و فتح کردن و به‌کار بردن قوای عقلیه متبحرید و حال آنکه ما در جهل و شغب غوطه‌ور و به ندرت آتیه را در نظر می‌گیریم. مگر جمعیت و حاصلخیزی و ثروت مشرق زمین از اروپا کمتر است؟ یا آفتاب که قبل از رسیدن به شما به ما می‌تابد، تاثیرات مفیدش در سر ما کمتر از شماست؟ یا خدایی که مراحمش بر جمیع ذرات عالم یکسان است، خواسته شما را بر ما برتری دهد؟ گمان نمی‌کنم. اجنبی حرف بزن! بگو من چه باید بکنم که ایرانیان را هوشیار نمایم.» (طرح پرسش‌های درست - روزنامه اعتماد - مهدی زارع - ۱۶ آذر ۱۳۹۸)

بررسی وضعیت سرانه تولید ناخالص داخلی ایران در مقایسه با سایر کشورها شاید بتواند تصویر روشن‌تری در این زمینه ارائه کند.

در شکل‌های 1 تا 3 نسبت سرانه تولید ناخالص داخلی حقیقی ایران با نرخ دلار برابری قدرت خرید سال 2017، به سه دسته از کشورها برای دوره 1961 تا 2019 بر اساس آمار Penn World Table, version 10.01 محاسبه و نشان داده شده است. نقاط بالای خط‌چین قرمز، نشان‌دهنده بالاتر بودن سرانه تولید ناخالص کشور مورد نظر نسبت به ایران، نقاط پایین آن نشانگر کمتر بودن سرانه تولید ناخالص کشور مورد نظر نسبت به ایران و نقاط روی خط‌چین قرمز به معنی برابری سرانه تولید ناخالص داخلی کشور مورد نظر با ایران است. به عبارت دیگر، فاصله مثبت میان هر نقطه از نمودارها تا خط‌چین قرمز به معنی جلوتر بودن از سرانه تولید ناخالص داخلی ایران و فاصله منفی میان هر نقطه از نمودارها تا خط‌چین قرمز به معنی عقب‌تر بودن از سرانه تولید ناخالص داخلی ایران است.

شکل1 مربوط به ایران و کشورهای توسعه‌یافته است. شکل2  مربوط به ایران و آن دسته از کشورهای در حال توسعه است که در دهه1960 از جهت سرانه تولید ناخالص داخلی، کم و بیش مشابه ایران بوده‌اند؛ اما به تدریج فاصله خود را از ایران بیشتر کرده‌اند. شکل3 نیز مربوط به ایران و آن دسته از کشورهای در حال توسعه یا کمتر توسعه‌یافته است که در 60سال اخیر از جهت سرانه تولید ناخالص داخلی، کم و بیش عقب‌تر از ایران قرار داشته‌اند.

همان‌طور که در نمودارها مشخص است، الگوی کلی تغییر در فاصله میان سرانه تولید ناخالص ایران و هر سه گروه از کشورهای مورد بررسی طی دوره 1961 تا 2019، کم و بیش یکسان است. الگوی کلی مذکور به این شکل است که تا 1977 در غالب موارد فاصله ایران و کشورهای دو دسته اول و دوم، در حال کاهش یافتن است یا اینکه ایران دوشادوش بقیه حرکت می‌کند. در ارتباط با کشورهای دسته سوم نیز ایران در حال فاصله گرفتن بیشتر از آنهاست. اما از سال1978 (سال 1357 خورشیدی) این روند البته با یک وقفه کوتاه در سال1981، برعکس شده و تا 1988 فاصله کشورهای جلوتر از ایران، از آن بیشتر و بیشتر (فاصله گرفتن بیشتر از خط‌چین قرمز) و فاصله‌ کشورهای عقب‌تر از ایران، از آن کمتر و کمتر می‌شود (نزدیکی بیشتر به خط‌چین قرمز). بعد از 1988 (همزمان با پایان جنگ تحمیلی)، ایران با شیب نسبتا تندی تا سال2011 (سال1390 و مقارن با شروع تحریم‌ها) به جز یک وقفه در سال1995 (مقارن با شوک ارزی 1374)، عقب‌ماندگی خود را نسبت به کشورهای جلوتر از خود کم و بیش جبران کرده و فاصله خود را با کشورهای عقب‌تر از خود بیشتر می‌کند. اما از سال2011 به بعد روندها معکوس شده و مجددا فاصله کشورهای جلوتر از ایران از آن بیشتر و بیشتر و فاصله کشورهای عقب‌تر، از آن کمتر و کمتر می‌شود که این روند تاکنون کم و بیش ادامه یافته است.

آنچه در این نمودارها مستتر اما به روشنی قابل مشاهده است، آن است که مساله ایران، توسعه و پیشرفت مطلق به معنی توسعه و پیشرفت نسبت به گذشته خود و حتی گذشته سایر کشورها نیست، بلکه مساله ایران، توسعه و پیشرفت نسبی است. به عبارت دیگر جامعه ایران، جامعه‌ای توسعه‌نیافته و عقب‌مانده نیست، بلکه با مشکل کندی در توسعه و پیشرفت نسبت به سایر کشورها مواجه است. بنابراین اگر نظام سیاستگذاری در پی افزایش رضایت عمومی است که طبعا هست، باید تمرکز خود را بر کاهش فاصله ایران از سایر کشورها قرار دهد. گو اینکه این موضوع محور اصلی سند چشم‌انداز بیست‌ساله ایران که به پایان خود نزدیک می‌شود نیز بود؛ اما در عمل چندان مورد توجه قرار نگرفت. لازم به گفتن است که آثار و تبعات این موضوع تنها به مسائل اقتصادی و رضایت عمومی محدود نمی‌شود، بلکه ابعادی بسیار فراتر، از جهت منطقه‌ای و بین‌المللی دارد.

8 copy

7 copy