علی میرزاخانی

اعلام آمادگی آقای احمدی‌نژاد برای شنیدن حرف‌های منتقدین اقتصادی بی‌تردید ستودنی است، آن هم در شرایطی که برخی ازاقوال و اعمال اطرافیان ایشان از نوعی بی‌اعتنایی افراطی به نظرات انتقادی حکایت دارد. البته نقل‌قول اعلام شده از آقای احمدی‌نژاد بیش از آنکه بر پذیرش یک مناظره شفاف و علنی با منتقدان اقتصادی اطلاق داشته باشد، از آمادگی برای یک نشست غیررسمی دلالت دارد که اگرچه باز هم گامی به جلو تلقی می‌شود اما قطعا، خالی از فواید و پیامدهای مثبت و عملی مناظره علنی است که به دنبال خود مشارکت عمومی در بحث را به دنبال خواهد داشت.

اصرار بر یک مناظره شفاف و تا حد امکان با اولویت روش مکتوب بر روش شفاهی به این دلیل دارای برتری است که ما را بیش از سایر روش‌ها به هدف نهایی که هموارسازی مسیر توسعه کشور است، نزدیک می‌کند.

به عبارت دقیق‌تر، چنانچه بپذیریم معضلات اقتصادی کشور در مقطع کنونی، انعکاسی از بحران فکری در نظام تصمیم‌سازی اقتصادی است که در غیاب یک چارچوب تئوریک منسجم، باعث صدور فرمان‌های متضاد به عاملان اقتصادی شده و فضایی آشفته‌ را دامن زده است، یک مناظره شفاف می‌تواند تصویری واضح از حلقه مفقوده نظام تصمیم‌سازی اقتصادی را در برابر مردم قرار دهد و باعث ارتقای فهم عمومی برای همراهی حامیانه و نیز منتقدانه با تصمیم‌سازان شود که بی‌تردید به صلاح این مرز و بوم است.

باید پذیرفت که اقتصاد کشور از معضلات بعضا مزمن رنج می‌برد و در کنار این پذیرش، باید جسورانه قبول کرد که آن‌کس که بر این معضلات انگشت می‌گذارد و راهکار پیشنهادی خود را نیز اگرچه وظیفه‌ای ندارد در کنار انتقادهای خود ارائه می‌کند، از آن کس که بر مشکلات سرپوش می‌گذارد، دلسوزتر است.

البته شک نیست که در این میان، گروهی سیاست پیشه نیز تلاش خواهند کرد تا مناظره بر سر مبانی علمی تصمیم‌سازی اقتصادی را که مشکلی تاریخی در کشور ما است و به دو سال اخیر محدود نمی‌شود به فضای مقایسه میان این دولت و آن دولت بکشانند که به هر حال شاید گریزی نیز از آن نباشد و باید با تکیه بر حدیث ارزشمند «انظرالی ما قال و لاتنظر الی من قال» با بزرگواری از این عوارض چشم‌پوشی کرد، چرا که مشکلات رو به تزاید اقتصاد کشور متاسفانه غالبا از نوع مشکلاتی هستند که بر غیر اقتصاددانان پوشیده است و معمولا موقعی برای عموم قابل مشاهده می‌شود که دیگر فرصتی برای چاره‌جویی باقی نمانده است. نمود این نوع مشکلات را که قبل از وقوع از سوی طیف‌های مختلف اقتصاددانان پیش‌بینی شده بود، در مقطع کنونی می‌توان در جهش بی‌سابقه قیمت‌ها در بازار مسکن، رکود بازار سرمایه، کاهش رشد صنعتی، افزایش تورم و فشارهای تورمی، افزایش وابستگی به دلارهای نفتی به رغم تاکید بر اقتصاد بدون نفت و اخیرا کاهش صادرات غیر‌نفتی مشاهده کرد که تا انتهای سال پیش جزو معدود نقاط درخشان و مورد تاکید دولت بود.

این وضعیت، مسوولیتی را متوجه همه دلسوزان به ویژه آنان که بر صدر نشسته‌اند می‌کند که هرگونه ملاحظه رقابت‌های سیاسی را در آن دخیل کردن، بی‌تردید با قضاوت بیرحمانه تاریخ مواجه خواهد شد، به ویژه آنکه موضوع بحث، چاره‌جویی برای تعالی و ارتقای اقتصاد ایران عزیز است که نباید گذاشت بیماری آن در برابر چشمان طبیبانی خبره، روبه‌ وخامت گراید.

باید صادقانه پذیرفت که آقای احمدی‌نژاد با اعلام آمادگی خود برای شنیدن حرف منتقدان، گام ارزشمند و شاید از نظر تاریخی بی‌سابقه‌ای برداشته‌اند که کشور عزیزمان را از مرحله نیت‌خوانی حرف مخالفان به مرحله‌ای مدرن‌تر عبور می‌دهد و این انتظار از فردی که گامی تحسین‌برانگیز برداشته، شاید انتظار گزافی نباشد که گام‌های بعدی را نیز هم‌سطح و هم وزن با این گام بردارد، هر چند که در این گام‌های بعدی به یکباره ببیند که نه در مسیر سابق خود بلکه در مسیری دیگر حرکت می‌کند که به صلاح و مصلحت این ملک نزدیک‌تر است. البته بی‌گمان، چنین تغییر مسیری، شجاعتی خارق‌العاده لازم دارد که خرده‌گیری امروز بی خردان را به بهای نیکنامی در تاریخ به جان می‌خرد.