- به هیچ عنوان نمی‌توان بر مشکلات زیست‌محیطی شهرهای کشور غلبه کرد، مگر اینکه بتوان بر مشکلات اقتصادی آنها غلبه کرد؛ چرا که بیشتر آسیب‌های وارد بر محیط‌زیست کشور، در نتیجه مکیده شدن شیره ‌جان طبیعت برای رفع مشکلات اقتصادی و معیشتی شهرها و مناطق پیرامونی آنهاست.

- و به هیچ عنوان نمی‌توان بر مشکلات اقتصادی شهرها غلبه کرد مگر اینکه بتوان بر مشکلات توسعه زیرساخت‌های اقتصاد مولد و غیرمنبع‌محور شهرها و مناطق پیرامونی آنها غلبه کرد؛ چرا که با یک ساختار اقتصادی وابسته به مصرف منابع رو و زیرزمینی هرگز نمی‌توان بر مشکلات اقتصادی و زیست‌محیطی غلبه کرد.

- و به هیچ عنوان نمی‌توان بر مشکلات توسعه زیرساخت‌های اقتصاد مولد و غیرمنبع‌محور شهرها و مناطق پیرامونی آنها غلبه کرد، مگر اینکه بتوان بر مشکلات مشارکت و جلب سرمایه‌گذاری‌های داخلی و حتی خارجی برای توسعه زیرساخت‌های اقتصادی غیر‌منبع‌محور آنها غلبه کرد؛ چراکه حکمرانی‌ها حتی اگر از منابع مالی لازم برای تحقق چنین تحولی هم برخوردار باشند (که یقینا برخوردار نیستند)، به اندازه سرمایه‌گذاران بخش‌ خصوصی انگیزه و قدرت پیگیری‌های لازم برای تحقق چنین تحولی را نخواهند داشت.

- و به هیچ عنوان نمی‌توان بر مشکلات مشارکت و جلب سرمایه‌گذاری در شهرها و مناطق پیرامونی آنها غلبه کرد، مگر اینکه بتوان بر مشکلات اعتماد مردم و سرمایه‌گذاران به حکمرانان شهری و ملی غلبه کرد؛ چرا که سرمایه‌های فکری و مالی فقط به سویی سرازیر می‌شوند که آن سوی قابل اعتماد و دارای ثبات باشد.

- و به هیچ عنوان نمی‌توان بر مشکلات اعتماد مردم و سرمایه‌گذاران به حکمرانان شهری و ملی غلبه کرد، مگر اینکه بتوان بر مشکلات کارآمدی در حکمرانی‌های شهری و ملی غلبه کرد؛ چرا که حکمرانی‌های ناکارآمد به هیچ عنوان قابل‌اتکا و در نتیجه قابل‌اعتماد نیستند.

- و به هیچ عنوان نمی‌توان بر مشکلات کارآمدی در حکمرانی‌های شهری و ملی غلبه کرد مگر اینکه بتوان بر مشکلات اتحاد و همبستگی ملی غلبه کرد؛ چرا که جامعه‌ای که گرفتار انواع تفرقه و تشتت‌های سیاسی و اجتماعی باشد هرگز نمی‌تواند بر مشکلات خود در عرصه حکمرانی و دیگر عرصه‌ها غلبه کند.

- و نمی‌توان بر مشکلات تفرقه و چنددستگی در جامعه ایران غلبه کرد مگر اینکه به صورت‌‌بندی از مساله حکمرانی و گرفتاری‌های جامعه ایران دست یافت که در این صورت‌بندی:

- ریشه مشکلات، اگرچه واقف به مشکلات کشور در عرصه فرهنگی هستیم، فقط به زمین مردم یا فرهنگ عمومی انداخته نشود؛ چون تا زمانی که ریشه اصلی‌ترین مساله حکمرانی شناسایی نشده باشد، اقدام بر اساس چنین فرضیه‌ای، ضمن آنکه باعث ناخشنودی مردم و مقاومت در برابر راهکارهای فرهنگی می‌شود، راه‌حل واضح، ارزان و زودبازدهی هم به دست نمی‌دهد؛ در نتیجه حل مشکلات در چنین آسیب‌شناسی به اتفاقات و آینده‌ای نامعلوم موکول می‌شود.

- یا ریشه مشکلات، با اذعان به چالش‌های ساختاری کشور در حوزه سیاسی، فقط به زمین سیاستمداران، دستگاه‌های سیاسی یا حتی سیستم سیاسی کشور هم انداخته نشود؛ چون تا زمانی که ریشه اصلی‌ترین مساله حکمرانی شناسایی نشده باشد، اقدام بر اساس چنین فرضیه‌ای هم فقط گروه‌های مختلف سیاسی و اجتماعی را به طور اجتناب‌ناپذیری گرفتار تعارض‌ها و خشونت‌های ناملموس یا ملموس کرده و کشور را در شرایط امنیتی و ناپایداری‌های بیشتری قرار می‌دهد.

- و یا ریشه مشکلات کشور به زمین عوامل غیرقابل‌کنترلی مثل وضعیت آب‌و‌هوا، موقعیت جغرافیایی، عوامل تاریخی، گروه‌های مخالف سیاسی یا کشورهای خارجی هم انداخته نشود؛ چرا که در غیر این صورت، در چنین آسیب‌شناسی‌ای ابتکار عمل برای حل مشکلات به طور خودخواسته، به عوامل بیرونی و خارج از کنترل منتقل ‌شده است.

- به عنوان مثال‌هایی برای انداختن توپ مشکلات به زمین دیگران، مردم غالبا حکمرانان را بانی و متهم ردیف اول بیشتر مشکلات خود می‌دانند و متقابلا حکمرانان هم غالبا ضعف فرهنگ عمومی و تن ندادن مردم به خواسته حکمرانان، کارشکنی گروه‌های رقیب یا دشمنی دشمنان خارجی را دلایل اصلی مشکلات کشور می‌دانند.

- در یک صورت‌بندی کارآمد از مساله حکمرانی، ریشه اصلی‌ترین مساله حکمرانی به زمینی انداخته می‌شود که در نتیجه آن، هیچ‌یک از ارکان اصلی یا فرعی جامعه به‌تنهایی، مقصر و متهم اصلی شرایط کشور شناخته نشوند و گروه‌های مختلف سیاسی و اجتماعی از دور باطل متهم کردن یکدیگر خارج شوند و این اصلِ مهم است که پایه و بنیان اعتماد و نزدیکی گروه‌های مختلف ذی‌نفع با یکدیگر و مشارکت آنها برای غلبه ساختاری بر ناکارآمدی‌ها و گرفتاری‌های جامعه را تشکیل ‌می‌دهد.

بنابراین سه فرضیه کلیدی در این صورت‌بندی مساله حکمرانی آن است که؛

اول؛ بدون اتحاد و انسجام ملی نمی‌توان بر هیچ‌یک از مشکلات جامعه و از جمله مشکلات حکمرانی غلبه کرد.

دوم؛ بدون خروج گروه‌های متعارض از چرخه باطل متهم کردن یکدیگر نمی‌توان به اتحاد و انسجام ملی دست یافت.

سوم؛ در میان مسائل اصلی حکمرانی، تمرکز بر ریشه اصلی‌ترین مساله، گروه‌های مختلف متعارض را از دور باطل متهم کردن یکدیگر، خارج و آنها را متحد و متمرکز برای غلبه بر مسائل و گرفتاری‌های مختلف جامعه می‌کند.

«طرح تحول ماتما» پروژه‌ای پیشنهادی برای شناسایی و غلبه بر ریشه اصلی‌ترین مساله حکمرانی است که برای تهیه آن ۱۵ سال زمان صرف شده، از تئوری مستحکم و برنامه عملیاتی مدونی برخوردار است و به طور مبسوط طی دو جلد کتاب معرفی می‌شود.

سوال؛ اصلی‌ترین مساله حکمرانی در ایران چیست؟

جواب؛ اصلی‌ترین مساله حکمرانی در کشور، ناکارآمدی سیستم بوروکراتیک در اجرای درست تصمیمات کلان درست است.

به عنوان مثال مهار تورم یکی از تصمیمات و اهداف کلان درست در ادوار مختلف حکمرانی، اعم از حاکمیت‌های قبل یا بعد از انقلاب، دولت‌های اصلاح‌‌طلب یا اصولگرا و مدیریت‌های مختلف در سازمان‌های مختلف بوده است؛ اما حکمرانی‌های مختلف، در ادوار مختلف در مهار تورم و تحقق اهداف کلان درست دیگری هم تقریبا به طور یکسان ناموفق عمل کرده‌اند.

برای تحقق درست هر تصمیم کلان درستی مثل مهار تورم، افزایش اشتغال یا افزایش رشد اقتصادی لازم است چندین و چند سازمان در همکاری و هماهنگی با یکدیگر، درست عمل کنند؛ مسوولیت‌پذیری و همکاری بین سازمان‌ها، ضرورتی حیاتی است که وقتی توسط معدود سازمان‌هایی هم رعایت نشود، نه تنها باعث عدم تحقق تصمیمات کلانی مثل مهار تورم می‌شود، بلکه باعث سرخوردگی سازمان‌های متعهد، کاهش مسوولیت‌پذیری آنها و افزایش احتمال ارتکاب به فساد در سازمان‌ها هم می‌شود که ناکارآمدی سیستم بوروکراتیک در اجرای درست تصمیمات کلان درست را باید نتیجه سه دلیل ریشه‌ای زیر دانست:

اول؛ ناکارآمدی درون‌ساختاری هر سازمان برای اتخاذ و اجرای درست تصمیمات خرد، به اندازه سهم آن سازمان در اجرای درست تصمیمات کلان

دوم؛ ناکارآمدی سازمان‌های بوروکراتیک در برقراری ارتباط موثر با یکدیگر، در ارتباط با تحقق درست تصمیمات کلان

سوم؛ ناکارآمدی سازمان‌های سه‌گانه بوروکراتیک، علمی و بخش خصوصی در برقراری ارتباط موثر با‌ یکدیگر، در ارتباط با تحقق درست تصمیمات کلان است.

در «طرح تحول ماتما» اثبات خواهد شد که چرا با غلبه بر مشکل سوم ناکارآمدی در ارتباط سازمان‌های سه‌‌گانه، امکان غلبه بر مشکل دوم ناکارآمدی در ارتباط دستگاه‌های بوروکراتیک و امکان غلبه بر مشکل اول ناکارآمدی درون‌ساختاری سازمان‌ها هم فراهم می‌شود؛ چون هر سازمان، اعم از سازمان‌ دولتی، علمی یا بخش ‌خصوصی، وقتی میل و رغبت برای شروع اصلاحات درون‌ساختاری یا همکاری بیشتر با دیگر سازمان‌ها پیدا می‌کند که مطمئن از بهبود عملکرد و همکاری متقابل دیگر سازمان‌ها شود که در این طرح اثبات خواهد شد این اعتمادسازی بین سازمان‌ها فقط در صورت افزایش کارآمدی در ارتباط سازمان‌های سه‌‌گانه بوروکراتیک، علمی و بخش ‌خصوصی با یکدیگر میسر می‌شود؛ ارتباطی که در بین سازمان‌های موجود، به‌شدت ناکارآمد است.

بنابراین باید گفت ریشه اصلی‌ترین مساله حکمرانی در ایران که تمرکز بر آن می‌تواند باعث دور شدن حداکثری جامعه از وجوه اختلافی و موجب اجماع حداکثری نخبگان برای تمرکز بر حل چالش‌های کشور شود، عبارت است از ناکارآمدی در ارتباط سازمان‌های سه‌گانه بوروکراتیک، علمی و بخش ‌خصوصی. در اینکه وجود سازمان‌های کارآمد در سه عرصه بوروکراتیک، علمی و بخش‌ خصوصی تنها راه‌حل مشکلات جامعه است نباید به خود شک راه داد، سازمان‌هایی که نه می‌شود از خارج وارد کرد و نه تاسیس تعداد بیشتری از آنها راه‌گشاست؛ بنابراین تنها راه‌حل ممکن برای غلبه بر مشکلات جامعه، اصلاح ساختارهای درونی و بیرونی سازمان‌های موجود است.

دو ضرورت مهم «طرح تحول ماتما» برای اصلاحات ساختاری در سازمان‌ها، یکی ضرورت اقدام بلند‌مدت و ریشه‌ای و دیگری ضرورت اقدام کوتاه‌مدت و اورژانسی است. در ضرورت اقدام بلند‌مدت و ریشه‌ای، به چگونگی انجام اصلاحات ساختاری درون‌سازمانی با نگاهی بلند‌مدت و ریشه‌ای پرداخته می‌شود. در ضرورت اقدام کوتاه‌مدت و اورژانسی به چگونگی تحقق یک «پروژه محرک» در منطقه‌ای پایلوت برای انجام اصلاحات ساختاری بین‌سازمانی پرداخته می‌شود؛ پروژه محرکی که از طرفی امکان ورود عملی به اصلاحات ساختاری درون‌سازمانی را فراهم می‌کند و از طرف دیگر باعث بازگرداندن اعتماد و همکاری سازمان‌ها با همدیگر، به عنوان مهم‌ترین ضرورت و اولویت امروز جامعه ایران می‌شود.

«الگوی نهادی ماتما» پروژه محرک طرح تحول ماتماست، نهاد متفاوتی که پس از یک توافق جمعی از در کنار هم قرار گرفتن نمایندگانی از دستگاه‌های بوروکراتیک، سازمان‌های علمی و سازمان‌های بخش‌خصوصی تشکیل می‌شود. نحوه عملکرد آن به این قرار است که با قرار گرفتن در بین سازمان‌های سه‌‌گانه بوروکراتیک، علمی و بخش ‌خصوصی در منطقه پایلوت، ماموریتش افزایش کارآمدی در برقراری ارتباط این سازمان‌های سه‌گانه با همدیگر و تشکیل اولین اکوسیستم کامل خدمت‌رسانی به مردم در این منطقه است.

در کلیپ‌های ۷ و ۸ معرفی این طرح به طور مبسوط توضیح داده می‌شود که «الگوی نهادی ماتما» چگونه کار می‌کند و چگونه عملکرد آن باعث افزایش اعتماد بین سازمان‌ها و ایجاد انگیزه برای شروع اصلاحات درون‌سازمانی، تشکیل اولین سلول مدیریت کارآمد خدمت‌رسانی در منطقه پایلوت، فعال شدن دومینوی تکثیر این سلول‌ها و تشکیل «بافت حکمرانی کارآمد» ‌می‌شود.

نتیجه‌گیری

این طرح می‌تواند جامعه متشتت و متفرق ایران را بر وجه مشترک‌ترین و عملی‌ترین اتفاق کوچک و پروژه محرکی متمرکز کند که تحقق عملی این پروژه از طرفی نمی‌تواند مخالفت و ممانعت جدی کس یا کسانی، گروه‌ها یا سازمان‌هایی را برانگیزاند و از طرف دیگر می‌تواند دومینویی از حل مسائل و گرفتاری‌های جامعه در عرصه‌های مختلف را فعال کند؛ طرحی واجد ارزش‌های مفهومی و مالی غیر‌قابل‌محاسبه‌ای که اطلاع از آن می‌تواند سازمان یا سازمان‌هایی را به نمایندگی از دولت متقاعد به پرداخت هزینه و پیاده‌سازی عملی آن کند. در این طرح اثبات می‌شود که خروج کشور از باتلاق گرفتاری‌ها فقط با همکاری و همدلی گروه‌های مختلف ذی‌نفع ممکن است و نزدیک شدن دل ذی‌نفعان، فقط با نزدیک شدن ذهن و همفکری نخبگان عرصه‌های مختلف ممکن می‌شود. ایجاد همگرایی فکری در بین نخبگان، قابلیت دیگری از «طرح تحول ماتما» است که برای اثبات آن نیاز به داوری طرح از جانب مراجع علمی و پژوهشی است.

کل این طرح شامل دو فصل است؛ فصل اول «طرح تحول نرم‌افزاری توسعه» و فصل دوم «طرح تحول سخت‌افزاری توسعه» که معرفی فصل اول آن متشکل از هشت کلیپ ویدئویی است؛ در کلیپ اول در مورد کجا هستیم (یا وضعیت موجود حکمرانی)، در کلیپ دوم در مورد کجا باید باشیم (یا وضعیت مطلوب حکمرانی)، در کلیپ‌های سوم و چهارم به طرح پیشنهادی برای عبور از وضعیت موجود و رسیدن به وضعیت مطلوب، در کلیپ‌های پنجم و ششم به مبانی نظری پشتیبان طرح پیشنهادی و در کلیپ‌های هفتم و هشتم به برنامه پیاده‌‌سازی عملی طرح در منطقه پایلوت، بر اساس واقعیات روی زمین پرداخته می‌شود که برای داوری آن نیاز به مشاهده شش کلیپ اول است. برای مشاهده کلیپ‌های ویدئویی عبارت «طرح تحول ماتما» را جست‌وجو کنید.