پیتر سنگه در کتاب پنجمین فرمان تفکر سیستمی را چنین تعریف می‌کند:«تفکر سیستمی راهی برای فکر، زبانی برای توصیف و درک، و نیرو و روابط متقابلی است که رفتار سیستم‌ها را شکل می‌دهد. این رشته به ما کمک می‌کند ببینیم که چگونه می‌توان سیستم‌ها را به‌طور موثر تغییر داد و با روند معمول جهان طبیعی و اقتصادی، هماهنگ‌تر عمل کرد.» با این تعریف واضح است که بدون تفکر سیستمی نمی‌توان چرایی و چگونگی رفتار و تعاملات پدیده‌های درون سازمان را شناخت. و طبیعتا مشاور مدیریتی که شناخت مناسبی از یک سازمان نداشته باشد نمی‌تواند درک درستی از لایه‌های زیرین آن پیدا کند و نهایتا توصیه‌هایش متوجه رویدادهای در سطح سازمان بوده و به ساختارهای به وجود آورنده رویدادهای نامطلوب نمی‌پردازد. طبیعی است که چنین توصیه‌هایی یا در سازمان مشاوره‌گیرنده به کار گرفته نمی‌شود یا چنانچه به کار گرفته شود نتیجه مطلوبی به دنبال نخواهد داشت.

اما نکته جالب توجه برای ما ایرانیان این است که در میان آثار جلال‌الدین محمد بلخی (مولوی) می‌توان اصول تفکر سیستمی را مشاهده کرد. از آنجا که در بسیاری از موارد ذکر نکته یا توصیه‌ای از زبان شیوا و پرنغز بزرگان ادب فارسی بیشتر به جان شنونده می‌نشیند و در نتیجه بهتر به کار گرفته می‌شود، بیان برخی از اصول تفکر سیستمی از نگاه بزرگی چون مولوی می‌تواند از زبان مشاوران مدیریت کشور نه تنها جذاب بلکه در جای خود به کار آید.

تفکر کل نگر: شاید بتوان گفت مهم‌ترین اصل تفکر سیستمی تفکر کل‌نگر است. مجموعه‌ای از اجزا که با هم در ارتباط هستند تا هدفی تحقق یابد را کل گویند. این اصل به این موضوع اشاره دارد که برای فهم بهتر یک پدیده باید تصویر کلی آن پدیده را در نظر گرفت و در جزئیات گم نشد. در توضیح این اصل در بسیاری از منابع دنیا به داستان فیل در تاریکی مثنوی معنوی اشاره می‌شود که هر کس به بخشی از بدن فیل دست می‌زد و برداشت خود را از آن می‌کرد و هرچند که همه پدیده فیل در تاریکی را لمس کرده بودند ولی غافل از تصویر کلی فیل برداشت‌های اشتباه می‌کردند.

آنگونه که مولوی اشاره می‌کند اگر هرکسی از نور روشنایی‌بخش کل‌نگری برخوردار باشد در تله جزئی‌نگری گرفتار نمی‌شود. نگاه کل‌نگر به مشاوران مدیریت این کمک را می‌کند که فارغ از موضوع پروژه مشاوره مدیریت نگاهی کلان به مجموعه مشاوره گیرنده داشته و تصویر کلان سازمان را فراموش نکنند. چرا که در بسیاری از موارد ریشه مساله خارج از موضوع پروژه است یا برای ایجاد بهبود حاصل از موضوع قرارداد نیاز به حل موضوعات دیگری خارج از موضوع پروژه است.

حلقه بسته بازخورد: این اصل به این موضوع اشاره دارد که شرایط دنیای واقع منجر به تصمیم توسط افراد شده و این تصمیمات اقدامات جدید را شکل می‌دهد تا روی شرایط اثرگذارد و تغییر در شرایط منجر به تصمیمات و اقدامات جدید می‌شود و این چرخه بسته به‌طور مداوم ادامه پیدا می‌کند. بر این اساس چنانچه بخواهیم یک تصمیم و نتایج حاصل از آن را مورد تحلیل قرار دهیم باید تاثیرات اقدام حاصل از تصمیم را تا جایی ادامه دهیم که این تأثیرات به تصمیم‌گیرنده بازگردد. به بیان ساده شرایط نامطلوب حاصل اقدامات نامناسب و اقدامات نامناسب حاصل تصمیمات نسنجیده است. بنابراین یک مدیر یا مشاور مدیریت حرفه‌ای برای حل ریشه‌ای یک مشکل فردی یا سازمانی باید ریشه را در درون این حلقه‌های بسته علت و معلولی بجوید.

نگرش پویا: این نگرش نقطه مقابل نگرش ایستاست که به رویدادها در یک مقطع زمانی خاص توجه می‌کند و برای شناسایی عوامل به وجود‌آورنده رویداد صرفا بر آن مقطع زمانی خاص متمرکز است. در صورتی‌که در نگرش پویا بر روند اتفاقات از گذشته تا اکنون و از اکنون به آینده می‌نگرد. به عنوان مثال چنانچه میزان رضایت مشتریان یک شرکت مثلا ۷۵درصد باشد در نگرش پویا سوال اصلی این است که میزان رضایت در بازه‌های زمانی گذشته چقدر بوده است. در واقع در نگرش پویا رویدادها بخشی از روندها محسوب می‌شوند و با توجه به روندها می‌توان در خصوص یک رویداد اظهارنظر کرد. بنابراین یکی دیگر از اصول تفکر سیستمی توجه به پویایی ذاتی پدیده‌های دنیاست.

تأخیر بین علت و معلول: معمولا هرچه یک سیستم پیچیده‌تر باشد اهمیت این اصل تفکر سیستمی هم بیشتر می‌شود چرا که فاصله بین بروز یک رویداد و علت آن بیشتر می‌شود. بر این اساس شرایط نامطلوب یک سازمان ممکن است به علت تصمیم‌گیری‌های بد گذشته باشد یا بروز مشکل در یک واحد سازمانی ناشی از اختلال در بخش دیگری از سازمان و در زمان دیگری باشد.

مولوی در دفتر سوم مثنوی معنوی حکایت دزدی را بیان می‌کند که شب در حال سوراخ کردن دیوار خانه‌ای بود. که فرد نیمه بیداری از پشت بام از دزد می‌پرسد مشغول چه کاری هستی؟ دزد جواب می‌دهد که من دُهُل زن هستم. و وقتی از او پرسیده می‌شود که پس صدای دُهُل کو؟ دزد جواب می‌دهد که صدای دهل را فردا می‌شنوی. زمانی که صدای نعره و فریاد حسرت و واویلا شنیدی. در این حکایت علاوه بر موضوع تأخیر زمانی بین علت و معلول که به آن اشاره می‌شود نکته‌ای که می‌تواند مورد توجه مدیران یا مشاوران مدیریت قرار گیرد نیم بیدار بودن فرد پرسشگر است. در واقع اگر پرسش‌کننده کاملا بیدار بود در زمان وقوع شکل‌گیری علت واحسرتای فردا می‌توانست از آن جلوگیری کند. در مجموع فارغ از اینکه مشاوران مدیریت در کدام یک از گرایش‌های مدیریت یا در چه صنعتی فعالیت دارند بدون اینکه خود را به تفکر سیستمی تجهیز کنند بعید است بتوانند مسائل واقعی شرکت‌ها و سازمان‌ها را به خوبی شناسایی کرده یا اقدامی برای بهبود وضعیت‌شان صورت دهند. به علاوه پس از شناسایی مسائل اصلی شرکت/  سازمان مشاوره گیرنده، مشاور مدیریت نیاز به یکسری مهارت‌ها دارد که به کمک آنها بتواند توصیه‌های خود را به گونه‌ای ارائه کند که مشاوره گیرنده آن را عملیاتی کند. یکی از این مهارت‌ها، مهارت‌های ارتباطی است و یکی از ابزارهای مناسب برای برقراری ارتباط استفاده از گنجینه ادب و هنر فارسی است.