احسان شادی

زمانه دیگر شده است. در حالی که ایران شاهد حاکمیت یک دولت انقلابی و متمایل به حفظ و گسترش اقتدار دولت در همه عرصه‌ها از جمله میدان اقتصاد است، اما به نظر می‌رسد آزادسازی اقتصاد تنها جاده‌ای است که بازمانده و امکان حرکت در آن وجود دارد. ۲۸سال مدیریت دولت بر اقتصاد با حفظ مالکیت بنگاه‌های فولادساز و همزمان با آن مدیریت و مالکیت واحدهای بزرگ معدن شرایط را به سوی بن‌بست کامل و بی‌معنی شدن فعالیت‌های اقتصادی در این بخش سوق داده بود.

در این وضعیت آنچه نامشهود بود و هست «قیمت» واقعی محصولات فولادی از یک سو و ‌سنگ‌آهن به عنوان ماده اولیه تولید فولاد از سوی دیگر بود و هست. وقتی بنگاه‌های صنعتی و معدنی با «قیمت‌های دستکاری شده و مبتنی بر اراده سیاسی» فعالیت می‌کنند کارآمدی یا ناکارآمدی هیچ‌کس و هیچ مدیری آشکار نمی‌شود.

اکنون زمان برای آزادسازی قیمت‌ سنگ‌آهن تولیدی داخل و مشخص شدن قیمت آن در بازار و در مواجهه با قیمت‌های جهانی رسیده است و چون تجربه‌ای وجود ندارد، سردرگمی پدیدار شده است. مدیران و صاحبان شرکت‌های تولیدکننده ‌سنگ‌آهن اکنون با واقعیت‌های تازه‌ای مواجه شده‌اند.

آیا توانایی‌های ذاتی خود را می‌توانند به منبعی برای درآمد دائمی و فزاینده تبدیل کنند؟ آیا توانایی‌هایی که پیش از این گفته می‌شد در معادن بزرگ وجود دارد واقعی بوده است؟ تولیدکنندگان فولاد نیز اکنون در شرایط تازه‌ای قرار گرفته‌اند و دیگر همانند سابق نمی‌توانند ‌سنگ‌آهن را با هر قیمت دلخواه خریداری کنند و باید قیمت واقعی این ماده اولیه را بر قیمت تمام شده واقعی بیافزایند و نوعی هراس دارند که چه خواهد شد. وقتی جاده‌ای باز است و امکان حرکت ایجاد می‌کند دست‌اندازها و موانع در میان مدت برطرف خواهد شد.