محمدصادق جنان‌صفت

موضوع کشف و استخراج نفت از دریای خزر در نیمه دوم دهه ۱۳۷۰ بازار انرژی را داغ‌ کرد. چند سال طول کشید تا ثابت شد که در این دریا نفت و گاز وجود دارد، اما میزان آن شاید در مقایسه با نفت موجود در میدان‌های نفتی خلیج‌فارس چندان قابل توجه نباشد. پس از ان در اوایل دهه ۱۳۸۰ بود که این بار چگونگی انتقال نفت تولیدشده از این منطقه به بازارهای مصرف در کانون توجه قرار گرفت. خصومت دولت آمریکا با ایران و نفوذ این دولت بر بنگاه‌های بزرگ نفتی فعال دراین حوزه موجب شد با وجود اینکه انتقال نفت از ایران آسان و اقتصادی‌تر بود، اما عبور از ایران کنار گذاشته شود. ترکیه به عنوان کشوری که فقط مزیت نزدیکی به برخی بازارهای مصرف را داشت با تیزهوشی و البته مساعدت شرکت‌های فعال و نفوذ سیاسی آنها خود را آماده ساخت تا به عنوان یک مرکز توزیع عمل کند. در حالی که برخی از سیاستمداران ما ابتدا منکر وجود نفت قابل استحصال و استخراج در منطقه دریای خزر شدند و سپس موضوع انتقال نفت از این منطقه را چندان جدی تلقی نکردند. ساخت خط لوله نفت باکو - جیحان در دستور کار قرار گرفت. نفت دریای‌خزر از طریق این خط لوله سرانجام به جیحان ترکیه رسید. جان صبحی، مدیر اجرایی بخش ترکیه روز دوشنبه اعلام کرد درآمد این خط لوله در یکسال به ۶۵۰میلیون دلار رسیده است. خط لوله ۱۷۷۴ کیلومتری باکو - جیحان حدود ۳میلیارد دلار هزینه داشت که ترکیه ۶/۱میلیارد دلار آن را پرداخت کرد و گفته می‌شود عمر مفید آن ۴۰سال است. به این ترتیب در نخستین سال فعالیت این خط لوله، ترکیه موفق شد حدود ۴۰درصد از سرمایه‌گذاری اولیه را جبران کند. زمان خیلی زود می‌گذرد و البته مطابق میل کسانی است که برای انجام کارهای بزرگ همه امور را خوب کالبدشکافی می‌کنند. هرچند درآمد ۶۵۰میلیون دلاری ترکیه از فعالیت این خط لوله در برابر درآمد ۴۵میلیارد دلاری صادرات نفت ایران عدد کوچکی است، اما تفاوت این دو رقم در این است که ایران ثروت طبیعی خود را می‌فروشد و ترکیه از هیچ، درآمد کسب می‌کنند. خط لوله انتقال نفت اگر از ایران عبور می‌کرد علاوه بر درآمد، می‌توانست ضریب امنیت ایران را نیز افزایش دهد. مقایسه ایران و ترکیه در نفت خزر با این هدف انجام شد تا در آینده در برخورد با این قبیل مسائل دقت بیشتری داشته باشیم. همین.