تشییع پیکر جعفر والی با عصبانیت جمشید مشایخی
پیکر جعفر والی کارگردان و بازیگر سینما و تئاتر ایران را برای بدرقه و تشییع به تالار وحدت آوردند و پس از سخنرانیها به قطعه هنرمندان بهشت زهرا (س) منتقل شد. به گزارش «ایسنا»، در این مراسم که روز گذشته برپا شد، برخلاف انتظار و با توجه به پیشینه کاری جعفر والی انتظار میرفت که جمع بیشتری از همکاران و اهالی هنر برای بدرقه پیکر این هنرمند فقید حضور داشته باشند، اما اینگونه نبود. جمشید مشایخی در بخشی از این مراسم به نمایش «در گوش سالمم زمزمه کن»، آخرین نمایشی که والی قصد داشت اجرا کند، اشاره کرد و افزود: ببخشید که من آدم رک گویی هستم ولی در آن نمایش ولیالله شیراندامی بازی داشت و شخص دیگری هم جز من نبود که در واقع نقش دو پیرمرد را که قصد خودکشی داشتند بازی میکردیم.
پیکر جعفر والی کارگردان و بازیگر سینما و تئاتر ایران را برای بدرقه و تشییع به تالار وحدت آوردند و پس از سخنرانیها به قطعه هنرمندان بهشت زهرا (س) منتقل شد. به گزارش «ایسنا»، در این مراسم که روز گذشته برپا شد، برخلاف انتظار و با توجه به پیشینه کاری جعفر والی انتظار میرفت که جمع بیشتری از همکاران و اهالی هنر برای بدرقه پیکر این هنرمند فقید حضور داشته باشند، اما اینگونه نبود.جمشید مشایخی در بخشی از این مراسم به نمایش «در گوش سالمم زمزمه کن»، آخرین نمایشی که والی قصد داشت اجرا کند، اشاره کرد و افزود: ببخشید که من آدم رک گویی هستم ولی در آن نمایش ولیالله شیراندامی بازی داشت و شخص دیگری هم جز من نبود که در واقع نقش دو پیرمرد را که قصد خودکشی داشتند بازی میکردیم.او با صدایی بلند و لحنی تقریبا عصبانی گفت: یک ذره دروغ نگوییم، یک ذره همدیگر را الکی بزرگ نکنیم، تا کی چاخان؟ چرا تعارف و تعریف الکی میکنید؟!هر چه میخواهید به من بگویید، من عمرم را کردهام. الان منتظرم، باید بروم. آخرین هنرمندی که از سوی جامعه هنری برای صحبت درباره جعفر والی در جایگاه حاضر شد، محمود دولتآبادی بود. او با خواندن این شعر «ای غم بگو از دست تو آخر کجا باید شدن/ در گوشه میخانه هم ما را تو پیدا میکنی» گفت: هیچکس راجع به سالها فترتی که والی و هنرمندان دچارش شدند، حرفی نمیزند و من هم حرفی نمیزنم.دولتآبادی سپس یادداشتی را که از قبل نوشته بود قرائت کرد که در بخشی از آن آمده بود: «جعفر والی هنرمند تئاتر ایران، حالا دیگر بیاضطراب به خواب میروی، بیخیال از اینکه صحنه چه میشود، نور کجا و دکور چه و اینکه در تئاتر چه رخ میدهد، وقتی که پرتاب شدهای در آن سوی کره زمین..... باری است سنگین بر دوش شیفتگان اکنون، تا چه پیش آید. به خانوادهات، به فرزندانت، به خودم و به تمام جویندگان هنر کشور تسلیت میگویم.»
ارسال نظر