پیش از «اولیس» اودیسه هومر را بخوانید

جریان سیال ذهن و پرداختن به جزئیات از مهم‌ترین ویژگی‌های آثار این نویسنده به‌شمار می‌رود؛ از این‌رو گاه برای نوشتن جمله‌ای چنان با وسواس برخورد می‌کرد که ساعت‌ها برای آن وقت می‌گذاشت. توجه به چنین جزئیاتی را می‌توان از نامه‌هایی که برای خاله‌اش ژوزفین مورای نوشته دریافت. در ادامه بخش‌هایی از دو نامه‌ای را که او در سال‌ ۱۹۲۱ در آستانه انتشار رمان اولیس برای خاله‌اش نوشته با ترجمه احمد اخوت می‌خوانید.

۱

خاله ژوزفین عزیز! ممنون برای اینکه به نامه‌ام زود جواب دادید. اولیس رمانی است قطور در ۸۰۰ صفحه با قطعی حدود ۵/ ۱۵×۵/ ۲۷ و قاعدتا باید در سه هفته آینده منتشر شود. نسخه‌های ارزان‌قیمت آن سه پوند است و نسخه‌های زرکوب هفت پوند. من برایتان یک نسخه می‌فرستم. ناشر به من نسخه‌های مجانی خیلی کم داده و این چندتایی که دارم خیلی برایم عزیزند.

بعدالتحریر: اگر می‌خواهید اولیس را بخوانید، به نظر من اول بهتر است اودیسه هومر را بخوانید. می‌توانید نسخه‌ای از ترجمه آن را به انگلیسی بخرید یا از کتابخانه امانت بگیرید. راستی فراموش کردم بپرسم درباره آن هانتری که در خیابان کلون لیف زندگی می‌کرد و همین‌طور درباره الف برگان چه می‌دانید. منظورم این است که آخر و عاقبت آنها به کجا کشید. من می‌دانم مناسبت‌ها و ارتباط‌های آدم‌ها چگونه بود. نیازی نیست اینها را از کسی بپرسید. من دارم به شما نامه می‌نویسم واز شما می‌خواهم. اگر می‌دانید و چیزی به‌خاطر می‌آورید برایم بنویسید و الا من نیازی به کمک هموطنانم ندارم، خواه کمک مادی باشد یا معنوی. نشانی کامل پستی‌تان را برایم بنویسید. هنوز هم در بالی‌بو زندگی می‌کنید؟

۲

خاله ژوزفین عزیز! برای ارسال اطلاعات سپاسگزارم، از محتوای این نامه حتما می‌فهمید که چرا این‌قدر گرفتارم که نمی‌توانم برایتان نامه‌ای مفصل بنویسم. اولیس باید هجدهم یا بیستم همین ماه روانه بازار شود. دو سوال دیگر: بروید ببینید یک آدم عادی می‌تواند از نرده‌های دور خیابان الکس بالا رود (از توی جاده یا از روی پله)، از کوتاه‌ترین نرده که تا زمین بیشتر از یک متر فاصله ندارد خم می‌شود و پایین بپرد؟ من یک‌بار مردی را دیدم که راحت پایین پرید. اما او هیکلی ورزیده داشت. من برای نوشتن یک پاراگراف از رمانم به جزئیات کامل این اطلاعات نیاز دارم. واما سوال دوم: آیا درباره مَمی دختر مت دیلون که در اسپانیا زندگی می‌کرد چیزی می‌دانید؟ اگر اطلاعاتی دارید حتما برایم بنویسید. آیا هیچ‌کدام از دوستانتان آنجا رفته است؟ سوال سوم و آخرین سوال: آیا آن سرمای ماه فوریه سال ۱۸۹۳ را به‌خاطر می‌آورید؟ فکر کنم در آن سال منزلتان در خیابان کلان برازیل بود. می‌خواهم بدانم آیا نهر آب در آن سال یخ بست یا نه و اگر جواب مثبت است کسی هم روی آن اسکیت‌بازی می‌کرد؟

 با گرم‌ترین سلام‌ها

 جیم