سد سرمایه‌گذاری در سینما

قیمت‌ها طوری است که کمتر کسی ریسک ساختن فیلم غیرکمدی را به جان یا مالش می‌خرد. فیلم‌های کمدی در بازار ایران محبوبیت بالایی دارند و تاحدی می‌توان گفت که ضمانت بازگشت سرمایه دارند. اما فیلم‌های غیرکمدی،‌ ژانر، تاریخ سینمایی،‌ تجربی و ... برای سرمایه‌گذاران، به هندوانه دربسته می‌مانند. موقع ساختن فیلم، سرمایه به‌سادگی و میلیون به میلیون خرج می‌شود اما موقع اکران، سرمایه بلیت به بلیت و اصطلاحا هزار تومان به هزار تومان بازمی‌گردد. پس طبیعی است که سرمایه‌گذاران به فیلم‌هایی که ضمانت برگشت سرمایه دارند، توجه نشان ‌دهند. این یعنی هرچه دشوارتر شدن ساخت فیلم و بحرانی شدن دوگانه سرمایه‌گذاری و بازگشت سرمایه.

وضعیت بازار ۱۴۰۲

در بازار امسال سینمای ایران از ابتدای سال با اکران ۲۱ فیلم روی پرده، درآمد کل سینما ۳۵۰ میلیارد تومان بوده است. اگر فیلم شگفتی‌ساز این فهرست را که «فسیل» است و ۲۱۷ میلیارد تومان فروخته کنار بگذاریم، بقیه فیلم‌ها یعنی ۲۰ فیلم باقی‌مانده، ۱۳۳میلیارد تومان فروخته‌اند. به طور میانگین هر فیلم، کمتر از هفت میلیارد تومان!

سهم سازندگان

آیا فیلمی که ۲۰ میلیارد تومان فروخته، یعنی ۲۰ میلیارد تومان به جیب سرمایه‌گذارش بازگشته است؟ قطعا خیر! در گیشه فیلم‌ها سهم‌های زیادی وجود دارد. در کنار بودجه کلی فیلم، هزینه‌های مربوط به تبلیغات و بازاریابی فیلم‌ها، سهم سینمادارها و شرکت پخش‌کننده فیلم و ... هم باید لحاظ شود. طبق محاسبات متعارف، یک فیلم که ۱۰‌میلیارد تومان برای ساختنش هزینه شده،‌ باید حداقل ۲۰ میلیارد تومان یا بیشتر بفروشد که هزینه و درآمدش اصطلاحا سر به سر شود.  حالا با این مقدمه بگوییم که از تعداد ۲۱ فیلم اکران‌شده تنها ۶ فیلم بیشتر از ۱۰میلیارد تومان فروخته‌اند. یعنی کمتر از ۳۰درصد از فیلم‌های روی پرده توانسته‌اند میانگین ۱۰‌میلیارد تومانی هزینه ساخت فیلم را پوشش دهند و اصطلاحا سر به سر شوند.

مصداق‌های روزمره

آنچه در روزهای اخیر با عنوان اختلاف و دعوای پرستویی-الوندی در فضای مجازی مطرح است، از مهم‌ترین نشانه‌های این نقطه بحرانی است. پرویز پرستویی در پستی اینستاگرامی نوشته که برای ساخت فیلم سیروس الوند در سال ۱۳۹۷ سرمایه‌گذار و اسپانسر جذب کرده است. پرستویی گفته: «فیلم در سال ۱۳۹۷ ساخته شد... الان درست ۵ سال از ساخت فیلم می‌گذرد، حتی پروانه نمایش هم دارد. خود بنده با چند نفر از دوستان پخش که آخرینش آقای مرتضی شایسته است صحبت کردم... ولی شما به عنوان تهیه‌کننده و کارگردان هنوز فرصت پیگیری نداشتید وگویا اصلا برایتان آبروی بنده نزد سرمایه‌گذار و اسپانسر مهم نیست و وقت برای پیگیری اکران فیلم ندارید.»

او ادامه داد: «در همین ۵ سال گذشته مراسمی نبوده که شما در آن حضور نداشته باشید. جشن تولد و اکران خصوصی نبوده که شرکت نکرده باشید و به هیچ دعوتی (نه) نگفتید. بارها از شما تقاضا و خواهش شده لطفا برای اکران اقدامی بفرمایید اما دریغ! مدام وعده و وعید دادید و انگار نه انگار که این فیلم فرزند خلف شماست. لذا از شما هنرمند پیشکسوت عاجزانه تقاضا دارم اگر فرصت کردید و لابه‌لای دعوت‌های مکرر و حضور پی‌درپی در مراسم‌های مختلف، وقتی هم برای اکران این فیلم از‌دست‌رفته و مظلوم و برگشت سرمایه سرمایه‌گذار و حقوق معنوی گروه خوب فیلم بگذارید. جسارتا باز تاکید می‌کنم کلینت ایستوود در ۹۳ سالگی هنوز پشت دوربین می‌رود و صد حیف که شما چقدر زود خسته شدید.»

سیروس الوند هم روز گذشته در متنی به پرستویی پاسخ داده است، البته پاسخ الوند عمدتا به حواشی مربوط است و جنبه اقتصادی کمتری دارد. با‌این‌حال نشان می‌دهد که چگونه بحران بازار می‌تواند تنش‌های بسیاری ایجاد کند. او خطاب به پرستویی گفته: «پیشنهاد آوردن سرمایه‌گذار را شما دادید. بنده اصلا آقای قندی نازنین را نمی‌شناختم... شما سر دستمزد چانه زدید و صدمیلیون بیشتر از قراری که داشتیم درخواست کردید و من در حضور سرمایه‌گذار تازه‌نفس که حضورش می‌توانست موتور فیلم را راه بیندازد، چاره‌ای جز پذیرش نداشتم. اسپانسر را هم شما پیشنهاد کردید. من اصلا ایشان را نمی‌شناختم. فیلم تمام شد. درست بعد از جشنواره برادرم خشایار که پاره‌ تنم بود، فوت کرد. مدتی پریشان بودم. ضمن اینکه اکران فیلم‌ها هم همگی بی‌رونق بودند.

با آقای شایسته که از کاربلدهای حوزه‌های تولید و پخش هستند مشورت کردیم و قرار شد صبر کنیم تا وضع اکران روبه‌راه شود. فیلم آنجا، همان ساعت با هفتصدمیلیون تومان آقای سرمایه‌گذار تولید نشده؛ دستمزد بنده هم بابت سه کار نوشتن فیلمنامه، کارگردانی فیلم و تهیه‌کنندگی در فیلم هست. ضمن اینکه پنج درصد از سهم خود را به فارابی فروخته‌ام و خرج فیلم کرده‌ام. آقای شایسته و آقای قندی کاملا در جریان هستند. حالا شما یقه‌ بنده را گرفته‌اید که چی؟ صدمیلیون تومانتان را می‌خواهید. بنده حاضرم تقدیم کنم.» او در پایان گفته «همکاران من و شما خسته‌اند، از این سینما، از وضعیت اکران، از خودی و ناخودی ‌بازی. تعجب می‌کنم شما چرا خسته نیستید.»

بحران بزرگ

این انتقاد پرویز پرستویی، مصداق عینی بحران سرمایه‌گذاری و بازگشت سرمایه است، آنجا که موضوع سرمایه‌گذاری یک سرمایه‌گذار در اثر معنوی یک شخص دیگر مطرح می‌شود. به بیان دیگر، سرمایه‌گذار در تولید محصولی سرمایه خرج می‌کند، که در نهایت به لحاظ معنوی متعلق به شخص دیگری است. در این شرایط انضباط و استانداردهای مربوط به عرضه محصول، فروش و درآمد آن نیازمند بازنگری است. برخی کارشناسان معتقدند در موضوع تولید آثار هنری با مالکیت معنوی و مالکیت تجاری جداگانه، باید قوانین شفاف‌تر و اثربخش‌تری تدوین شود.