بدرقه بارانی بیتا

در ابتدا کوروش سلیمانی بیانیه انجمن بازیگران سینمای ایران را قرائت کرد. در این بیانیه آمده‌بود: بانوی سینمای ایران بیتا خانوم فرهی هم از قطار پیاده شد. هنوز مشغول تسلیت برای این بازیگر بودیم که خبر درگذشت پروانه معصومی رسید. در این بیانیه اشاره شده بود که برای درک عمق تلخی این چند سال باید نام کسانی که از دنیا رفته‌اند مرور شود. همچنین در این بیانیه آمده بود: شمایل زن روشنفکر و مدرن ایران را در بیتا فرهی می‌شد دید. در نخستین تجربه بازیگری‌اش در «هامون» مهشید را عالی بازی کرد تا سینما او را کشف کند. او به بیشتر آثار سینماگران صاحبان تفکر دعوت شده بود و مردم‌داری در کنار هنرمندی، شخصیتی ماندگار از او ساخت.

پیام مسعود کیمیایی

مسعود کیمیایی هم متن کوتاهی را برای درگذشت بیتا فرهی فرستاده بود که ستاره اسکندری آن را قرائت کرد. کیمیایی در یادداشت خود با تشبیه درگذشت بیتا فرهی به ریزش برگی از درخت، به همکاری خود با این بازیگر در فیلم «اعتراض» اشاره کرده بود. او همچنین نوشته بود: در فیلمی با خانم فرهی کنار هم بودیم. او یک انسان شریف و شایسته بود. سلام ما را به خسرو و آقای مهرجویی برسان. در ادامه داریوش فرهنگ با حضور در جایگاه و با بیان اینکه یکی از جان‌های شیفته هنر پر کشید و رفت گفت: بانوی خاص سینما، پس از درگذشت یا سلاخی سینماگری دیگر (داریوش مهرجویی) از دنیا رفت. این چه سوگ وحشتناکی است که سراغ ما و علاقه‌مندان سینما آمده است؟ کار ما این شده که به جای زندگی از مرگ و به جای نور و روشنایی از تاریکی صحبت کنیم. مگر این دل پاره‌پاره‌شده ما چقدر توان دارد؟

این کارگردان و بازیگر افزود: بیتا فرهی به‌واقع بانوی خاص سینما بود. به عکس‌هایش‌ نگاه کنید، انگار از ازل برای سینما ساخته شده بود. چه خوب وارد سینما شد و چه بد از بین ما رفت. فرهنگ با اشاره به اینکه چند روز قبل از فوت بیتا فرهی به بیمارستان و عیادت او رفته بود، یادآور شد: خیلی توان صحبت نداشت ولی ‌با ایما و اشاره پرسید که اوضاع سینما چطور است؟ و جویای وضعیت بود. او از من خواست که کار کنیم چون تا شقایق هست زندگی باید کرد. من قدردان کسانی هستم که در شرایط سخت آلودگی و سرما و این همه رنج و مشقت و نیز در دوران کرونا کار کردند و کار می‌کنند تا روح کسانی همچون بیتا فرهی شاد باشد. قدردان همکارانی هستم که اجازه نمی‌دهند پرچم این کار روی زمین باشد.

سخنرانی جالب لیلا حاتمی

پس از داریوش فرهنگ، لیلا حاتمی با تسلیت به خانواده بیتا فرهی، خانواده سینما و نیز دوستداران سینما، متنی را که نوشته بود خواند. او گفت: «من شانس همکاری و دوستی با خانم فرهی را داشتم اما قبل از اینکه با هم کار کنیم با هم دوست شدیم. نمی‌دونم چطور با آدم‌ها دوست می‌شد اما همه‌چیز طبیعی و عادی بود. من به بیتا، تو می‌گفتم. خانم فرهی مثل هنرپیشه‌ها نبود، نه توی فیلم نه بیرون فیلم. خانم فرهی زن بود، همان زنی که برای مردها، زن‌ها و بچه‌ها، زن است. وقتی در «هامون» دیدمش من رو یاد مادری انداخت که هر بار به مدرسه می‌آمد، بچه‌ها می‌دویدند تا در اطرافش باشند. زنی که با ورودش در سکوت، هیاهو می‌شد. افتخارآمیز بود، شکننده، باصلابت، نجیب، شیک‌پوش، معطر، تمیز، متواضع، سر‌به‌زیر با عینک آفتابی و لب‌هایی که انگار می‌خندید. آیا خجالتی بود؟ نمی‌دونم.

باصفا و بی‌ریا بود. خصوصی‌ترین مسائل و عواطف را با ظرافت می‌توانست به زبان بیاورد. با او اصل مطلب در جریان بود بی هیچ تعجبی. غرور بیتا نمی‌دانم از کجا بود. فکر کنم اصلا نبود. انگار حواسش اصلا به این موضوع نبود. فکر کردن به او و حالت‌هاش اشکم رو درمیاره. یک انسان واقعی حواس‌جمع بود. من رو یاد وضعیت انسانی خودمون می‌اندازه وقتی واقعا فقط انسان هستیم و حواسمون جای دیگری نیست. به نظر من بیتا همین‌طوری بود.» علی دهکردی هم که برای اولین بار به عنوان مدیرعامل خانه سینما در مراسمی حاضر شده بود، در سخنانی بیان کرد:‌ «بانوی سینمای ما، بیتای عزیز ستاره‌ای بود که در آسمان بود و هست. از درگذشت او متاسفم و از طرف تمام کسانی که در سینما کار می‌کنند، تسلیت می‌گویم. سینما این همه تاب از دست دادن ستاره‌هایش را ندارد، هر چند باید تاب بیاوریم.» او گفت: «سخت است که هنوز خبر درگذشت بیتا فرهی را هضم نکرده بودیم، خبر رفتن خانم پروانه معصومی را هم شنیدیم.»

آخرین وداع با مادر

در بخش پایانی این مراسم و در شرایطی که بارش باران ناگهان شدت گرفت، مهسا قریشی، فرزند بیتا فرهی، نیز با حضور در پشت تریبون، ضمن تشکر از کسانی که او را همراهی کرده‌اند، گفت: مادرم عاشق خاک ایران بود و با همه ناملایمات عاشق کارش بود. او با وجود شرایط سخت و ناعادلانه کارش، هیچ‌گاه گلایه نکرد. مهسا قریشی افزود: مادرم با تصمیم خودش خواست که از فرانسه به ایران برگردد، چون می‌خواست کنار مردم باشد و حتی نمی‌خواست در قطعه هنرمندان دفن شود و می‌خواست بین مردم خاک شود. او باران را خیلی دوست داشت و شاید الان باران هم برای او می‌بارد. او همچنین گفت که زود مادرش از دنیا رفت و می‌توانست بیشتر پیش ما باشد. در پایان مراسم و پیش از آنکه نماز میت زیر باران خوانده شود، علی زندوکیلی ترانه «رفتی و ندیدی» را آوازخوانی کرد.