اخیرا، از یک آژانس کاریابی با من تماس گرفتند و گفتند یکی از شرکت‌هایی که با من مصاحبه کرده بود، من را به عنوان گزینه نهایی انتخاب کرده. فقط از من دو معرف خواستند که یکسری سوال در مورد سوابقم از آنها بپرسند: مدیر فعلی‌ام و یکی از مدیران سابقم، و چون من به مدیر فعلی‌ام نگفته‌ام که دنبال کارم، به آژانس گفتم که اگر اشکالی ندارد، از دو تا از مدیران سابقم سوال کنند. آژانس هم قبول کرد. با آن دو صحبت کردند، درباره سابقه‌ام سوال پرسیدند و همه چیز خوب پیش رفت.

یک روز بعد، ایمیلی از آژانس دریافت کردم که از شرکت مربوطه فوروارد شده بود، با این مضمون که «یکی از معرف‌ها حتما باید مدیر فعلی‌ات باشد.» من هم دوباره شرایطم را توضیح دادم. گفتم رئیسم در جریان نیست که دنبال کارم و اگر الان که هنوز پیشنهاد شما قطعی نشده، او را در جریان بگذارم، ممکن است موقعیت شغلی‌ام در اینجا به خطر بیفتد. به آنها پیشنهاد دادم که به جایش، برایشان یکسری مدارک ببرم: مثل پرونده‌های اشتغال، کپی آخرین گزارش عملکردم یا صحبت با یکی از مدیران سابقم که هنوز در اینجا با من کار می‌کند. مدیر استخدام شرکت مربوطه گفت که تنها راه پیشبرد پروسه استخدام، صحبت با مدیر فعلی‌ام است و این جزو سیاست شرکتشان است. او گفت: «به محض اینکه بررسی سوابقت انجام شد، یک پیشنهاد شفاهی دریافت خواهی کرد. سپس کمتر از ۲۴ ساعت فرصت داری که پیش برویم، وگرنه پیشنهاد شغلی را به فرد دیگری می‌دهیم.» ۲۴ ساعت اصلا کافی نبود و من مجبور شدم کنار بکشم.

این نرمال نیست، نه؟ به‌نظرم سیاست‌هایشان طوری است که کلی فشار به متقاضی وارد می‌کند و کلا به‌ضرر متقاضی تمام می‌شود. من چیزی برای پنهان کردن ندارم و رابطه خوبی با مدیرم دارم اما با این حال به‌‌نظرم ریسک داشت. شرکت آنها در کل جای معتبری بود. برای همین تعجب کردم که یک چنین سیاستی دارند. آیا باید انتظاراتم را پایین بیاورم تا بتوانم تا مرحله آخر استخدام پیش بروم؟ یا راه دیگری هست که شرایط را مدیریت کنم و از دور رقابت خارج نشوم؟

پاسخ: دوست عزیز، نه! آن کارفرما مقصر است. خیلی هم مقصر است. بسیاری از کارفرماها زیاد روی چک کردن سوابق با مدیر فعلی، اصرار ندارند. دقیقا به همان دلیلی که گفتی: چون بیشتر آدم‌هایی که دنبال کار جدیدند، دوست ندارند تا زمانی که آماده رفتن هستند، مدیرشان را در جریان بگذارند.

این احتیاط طبیعی است. گاهی وقتی مدیر باخبر می‌شود که کارمندش دنبال کار است، او را زودتر از موعد اخراج می‌کند. این گاهی جنبه تنبیه دارد و معنایش این است که «اگر نمی‌خواهی اینجا بمانی، پس برو.» البته این مسخره است چون استعفای کارمند، جزئی از کسب‌وکار است. گاهی هم دلیلش چیز دیگری است: مثلا کارفرما به دلیل مشکلات مالی قصد تعدیل نیرو دارد و مدیر با خودش می‌گوید: «خب! فلان کارمند که خودش می‌خواست برود. پس او را حذف می‌کنیم.» گاهی هم در جریان گذاشتن مدیر، باعث اخراجت نمی‌شود اما روی شغل و رابطه‌ات با او تاثیر می‌گذارد. مثلا شاید از آن به بعد، پروژه‌های بلندمدت را به تو نسپارد چون حس می‌کند هر لحظه ممکن است بروی. یا تو را برای ترفیع شغلی در نظر نگیرد. یا بینتان تنش ایجاد شود. پس بهتر است اگر دنبال کار هستی، آن را فعلا فاش نکنی. مسوولان مصاحبه، اگر منطقی باشند این را درک می‌کنند. این کاملا طبیعی است که تو به عنوان کارجو، نخواهی مدیر فعلی‌ات را برای بررسی سوابق به آنها معرفی کنی و این نباید از نظر کارفرماها ایرادی داشته باشد. حتی اگر مسوول مصاحبه از تو چنین چیزی بخواهد، وقتی علت را برایش توضیح می‌دهی، باید درک کند.

بعضی از کارفرماها می‌گویند: «قبول شدنت، بستگی به این دارد که سوابقت را با کارفرمای فعلی‌ات چک کنیم و او تاییدت کند.» این راه‌حل بهتری است اما ایده‌آل نیست. اگر از کارفرمای فعلی‌ات چیزی بشنوند که به مذاقشان خوش نیاید، پیشنهادی به تو نخواهند داد و تو می‌مانی و شغل سابقت که امنیتش کمتر شده. از طرف دیگر، چک کردن سوابق معمولا سرسری و برای رفع تکلیف است. کارفرماهایی که پیشنهاد دادنشان، منوط به صحبت با رئیس فعلی‌ات است، معمولا به دنبال اطلاعات اولیه هستند تا بدانند تو آدم قابل اعتمادی هستی و واقعا همان شغلی را انجام داده‌ای که خودت گفته‌ای. آنها دنبال اطلاعات پیچیده درباره نقاط قوت و ضعف تو نیستند. هدفشان این است که مبادا اطلاعات نادرست داده باشی و آدم نالایقی باشی. تازه! اگر رئیس فعلی‌ات از تصمیم تو برای رفتن عصبانی شود، ممکن است از تو بدگویی کند که این ریسکش بیشتر است.

اگر این استخدام مشروط را پذیرفتی، حتما از قبل مطمئن شو که پس از بررسی سوابق با مدیرت، پیشنهاد شغلی را به تو خواهند داد. شرایط شغل مربوطه را از آنها بپرس. وگرنه ممکن است آنها با رئیست تماس بگیرند و همه چیز خوب پیش برود و بعد، تو شرایط شغل جدید را نپسندی. مثلا اگر بعدا بفهمی که حقوقشان پایین بوده و پیشنهادشان را رد کنی، باخبر کردن رئیست هیچ فایده‌ای نداشته. حتی ممکن است خودت را مجبور به پذیرش پیشنهادی کنی که چندان چنگی به دل ‌نمی‌زند. البته همه این موارد مربوط به زمانی است که نخواهی به رئیس فعلی‌ات بگویی که دنبال کار هستی. این همیشه مشکل‌زا نیست. بعضی از مدیران، فضایی فراهم می‌کنند که کارمندشان، احساس امنیت کند و اگر تصمیم به رفتن گرفت، با خیال آسوده بگوید. آنها معمولا از این تصمیم حمایت می‌کنند و هیچ‌وقت کارمند را زودتر از موعد، وادار به استعفا نمی‌کنند.

اما اگر نمی‌خواهیم مدیرمان باخبر شود و کارفرما اصرار به صحبت با او دارد، آن وقت چه کنیم؟ ابتدا به کارفرما توضیح بده که این ممکن نیست. مثلا بگو: «رئیسم نمی‌داند دنبال کارم و باخبر شدنش، موقعیتم در آنجا را به خطر می‌اندازد.» سپس یک پیشنهاد جایگزین بده.، مثلا بگو: «من ده سال در این کار سابقه دارم و می‌توانم افراد دیگری را از شغل‌های سابقم معرفی کنم که با آنها صحبت کنید. مثل مدیران و همکاران و حتی مشتریان قبلی. اما تا زمانی که یک پیشنهاد قطعی دریافت نکرده‌ام، نمی‌توانم به مدیر فعلی‌ام بگویم.» یکی از گزینه‌ها هم، همان کاری است که خودت انجام دادی: پیشنهاد صحبت با فردی در محل کار فعلی‌ات که به او اعتماد داری و می‌دانی محتاط است. اگر همچنان اصرار کردند، به این فکر کن که آیا آن شغل را آنقدر می‌خواهی که درخواستشان را قبول کنی یا نه. من اگر جای تو بودم، برای رفتن به شرکتی که هنجارهای حرفه‌ای را نادیده می‌گیرد و اهمیتی به امنیت شغلی تو نمی‌دهد، احتیاط می‌کردم. این نشانه خوبی نیست.