تله‌‌‌هایی که باید از آنها اجتناب کنید

 گیر افتادن در حلقه شکایت/ همدلی

همدلی دریافت کردن حس خوبی دارد. اما بیشتر افراد آن را به دفعات تجربه نمی‌‌‌کنند.

بنابراین وقتی کسی شروع به گله و شکایت می‌کند یا یک احساس منفی را بیان می‌کند و شما با او همدلی می‌‌‌کنید، ممکن است او را تحریک کنید به شکایت‌‌‌های بعدی برسد یا احساس قربانی بودن داشته باشد.

گفت‌‌‌وگوی اشتباه:

- هارلن: بعضی از همکاران در مورد نحوه صحبت کردن تو با «ایوی» در جلسه آغاز پروژه، اظهار نگرانی کردند.

- آنجلو: می‌‌‌دانستی که او پشت سر من صفحه گذاشته؟

- هارلن: نمی‌‌‌دانستم، متاسفم.

- آنجلو: باشه، مرسی. او از هر راهی که بتواند به من ضربه می‌‌‌زند.

- هارلن: به نظر می‌رسد مدتی هست که کلا با او درگیری.

- آنجلو: کار کردن با او وحشتناک است.

- هارلن: مستاصل به نظر می‌‌‌رسی.

- آنجلو: هر کاری می‌‌‌کنم، یا خرابش می‌کند یا سعی می‌کند اعتبار آن را به نام خودش بزند.

نحوه همدلی هارلن (من نمی‌‌‌دانستم، متاسفم) باعث شد شکایت آنجلو برانگیخته‌‌‌تر شود. هارلن این همدلی را با عبارت‌‌‌های منفی ادامه داد و شکایت‌‌‌های بیشتر و بیشتری را رقم زد، بدون اینکه به اصل موضوع کمکی کرده باشد. بعد از شکایت دوم، دم به تله ندهید و در حلقه شکایت/ همدلی نیفتید. در عوض، به سمت حل مساله تغییر رویه دهید.

گفت‌‌‌وگوی درست:

- آنجلو: باشه، مرسی. او از هر راهی که بتواند به من ضربه می‌‌‌زند.

هارلن: برای اینکه موقعیت را مدیریت کنی و به یک راه‌حل مثبت برسی، کمکی از دست من برمی‌‌‌‌‌‌آید؟ یا حداقل کاری که دیگر این احساس بد را نداشته باشی؟

 اصرار برای بله گرفتن

برای اجازه گرفتن از طرف مقابل یک نکته وجود دارد: باید ۱۰۰‌درصد آماده شنیدن پاسخ منفی هم باشید؛ به‌‌‌ویژه وقتی نسبت به طرف مقابل در موضع قدرت هستید.

اگر افرادی که سعی می‌‌‌کنید از آنها اجازه بگیرید حس کنند دورویی می‌‌‌کنید و هدف شما ریاکارانه است و صرفا می‌‌‌خواهید موافقت آنها را بگیرید، موافقتشان هم با دورویی خواهد بود. در این صورت، یک «بله» الکی می‌‌‌گویند، در حالی که همچنان آن مقاومت درونی را دارند.

گفت‌‌‌وگوی اشتباه:

- لمونت: آیشا هنوز جزئیات گزارشش را به من تحویل نداده و بنابراین نمی‌توانم تا موعد جمعه گزارش نهایی را برسانم.

- فرد: می‌‌‌خواهی فقط از این موضوع شکایت کنی، یا برای حل کردنش برنامه‌‌‌ای داری؟

وقتی کسی را مجبور می‌‌‌کنید پاسخ مثبت بدهد، مثل این است که اصلا اجازه نگرفته‌‌‌اید. حتی ممکن است بدتر شود، چون طرف مقابل به این نتیجه می‌رسد که چنین مکالمه ناخوشایندی، تقصیر اوست. حالا هم خودش اذیت می‌شود و هم شما.

پس ممکن است نیاز به «نه» شنیدن هم داشته باشید. فراموش نکنید افراد وقتی تغییر می‌کنند که خودشان انتخابش کرده باشند.

چیزی که شرایط را سخت می‌کند، این است که صرف نظر از موضوع مورد بحث، اگر شما رئیس باشید و بگویید «می‌‌‌خواهی با هم در مورد آن همفکری کنیم؟» طرف مقابله چاره‌‌‌ای جز «بله» گفتن نداشته باشد. پس وقتی می‌‌‌خواهید اجازه بگیرید، باید نبوغ بیشتری به خرج دهید. در مراحل بعد، بر مالکیت آنها تاکید کنید تا بفهمند انتخاب چگونه پیش رفتن کاملا با خودشان است.

مساله عجیب این است که اغلب مواقع، وقتی با گذشت زمان آنها متوجه می‌‌‌شوند که به «نه» گفتنشان احترام می‌‌‌گذارید، کم‌کم از این قدرتشان برای «بله» گفتن استفاده می‌کنند. یعنی نه گفتن، برای آنها مساله قدرت و کنترل است. وقتی این قدرت و کنترل را به آنها می‌‌‌دهید، احساس آزادی می‌کنند تا هر وقت آماده شدند «بله» بگویند.

 امتناع از پاسخ «نه» شنیدن

اگر نتوانید اجازه‌‌‌ای که به دنبالش هستید را بگیرید، ممکن است وسوسه شوید و به تاکتیک «سرسختی کردن» روی آورید. این کار را نکنید، چون نتیجه برعکس می‌دهد.

بنابراین، قبل از اینکه بخواهید درگیر اجازه گرفتن شوید، از خودتان این دو سوال را بپرسید:

  آیا مطمئن هستم که طرف مقابل در مورد این مساله از من کمک می‌‌‌خواهد؟

  آیا تمایل دارم در پاسخ سوالم «نه» بشنوم؟

اگر صادقانه به این دو پرسش پاسخ مثبت نمی‌‌‌دهید، قبل از اینکه وارد بحث شوید، مکث کنید. همان‌طور که به مشکل طرف فکر می‌‌‌کنید، به افکار خودتان هم توجه کنید. ببینید در مورد این افکار چه احساساتی دارید. تاثیر فیزیکی این افکار و احساسات بر شما چیست.

اگر این افکار، احساسات و اثرات، شدید یا ناخوشایند هستند، نشانه‌‌‌ای است مبنی بر اینکه شما بیشتر از طرف مقابل خواهان تغییر هستید. در نتیجه کلماتی که به کار می‌‌‌برید، هر چقدر هم ماهرانه باشد، این موضوع را منتقل می‌کنند و طرف مقابل، مقاومت می‌کند.

در بخش بعد، به دو تله دیگر خواهیم پرداخت.